تناقض فلسفهٔ مدرن، خصوصاً تناقض همهخدایی، در این واقعیت است که نقد خداشناسی از نقطه نگاه خداشناسی است یا آن نفی خداشناسی است که خود خداشناسی دیگر است. این تناقضِ بهخصوص وجه مشخصهٔ فلسفهٔ هگل است.
نزد فلسفهٔ مدرن و از اینرو نزد هگل، موجود غیرمادی یا موجود بهمثابه ابژهٔ محض خرد، بهمثابه موجود محض خرد، تنها موجود مطلق و راستین یعنی خداست. حتا ماده که اسپینوزا آن را به صفتی از جوهر خدا تبدیل میکند، یک چیز متافیزیکی و وجود محض خرد است، چرا که تعین ذاتی ماده که از خرد و فعالیت اندیشیدن جدا باشد بهمنزلهٔ امری منفعل از ماده حذف میشود. اما هگل با فلسفههای پیشین این تفاوت را دارد که او بین موجود محسوس مادی و موجود غیرمادی رابطه برقرار میکند.
esrafil aslani