بریده‌هایی از کتاب بی حد و مرز

. آن‌ها ما را عقب نگه می‌دارند و بهره‌وری، کامیابی، مثبت‌بودن و آرامشِ ذهنی‌مان را می‌ربایند.

شرورانِ دنیای مدرن بر سر راه ما قرار می‌گیرند و زندگی را سخت‌تر می‌کنند و ما را از دستیابی به نهایتِ قدرتمان باز می‌دارند.

مهارت‌هایی کاربردی در زندگی واقعی را می‌گویم، مهارت‌هایی همچون پروازکردن در انبوهی از کتاب‌ها، حافظه‌ای زره‌پوش، تمرکزی لیزرگونه، خلاقیتی بی‌حدومرز، تفکری شفاف، ذهن‌آگاهی و نگرش ذهنیِ برتر. همگی به‌نوعی اَبَرقهرمان هستیم.

جایی که ذهنیت و انگیزه هم‌پوشانی دارند، الهام را قرار داده‌ام. شما الهام گرفته‌اید، اما نمی‌دانید از کدام روش‌ها استفاده کنید یا انرژیِ خود را کجا به کار ببندید. جایی که انگیزه و روش هم‌پوشانی دارند، پیاده‌سازی اتفاق می‌افتد و نتایج محدود به چیزی هستند که احساس می‌کنید لیاقتش را دارید، آنچه احساس می‌کنید قادر به انجامش هستید، آنچه اعتقاد دارید امکان‌پذیر است، چراکه ذهنیتی صحیح ندارید. در محلِ تلاقیِ ذهنیت و روش، ایده‌پردازی قرار می‌گیرد.

می‌توانید یاد بگیرید بدون هیچ محدودیتی زندگی کنید، کارهایتان را انجام دهید و دانشتان را با دیگران به اشتراک بگذارید. من این کتاب را نوشته‌ام که این موضوع را به شما اثبات کنم. اگر در حال حاضر از تمام پتانسیلِ خود برای یادگیری یا زندگی استفاده نمی‌کنید، اگر شکافی بین واقعیتِ کنونی و واقعیت مطلوبتان وجود دارد، دلیلش این است که محدودیتی وجود دارد؛ این محدودیت باید از بین برود

می‌توانید یاد بگیرید ذهنیت و انگیزه و روش‌های خود را برای خلقِ زندگی بی‌حدومرز، نامحدود کنید و گسترش دهید. وقتی شما کاری را می‌کنید که دیگران انجام نمی‌دهند، طوری زندگی خواهید کرد که دیگران نمی‌توانند آن‌طور زندگی کنند.

بی‌حدومرزبودن یعنی پیشرفت‌کردن بیشتر از آنچه اعتقاد دارید امکان‌پذیر است. همان‌طور که محدودیت‌ها را از خانواده و فرهنگ و تجربه‌های زندگی جذب می‌کنید، می‌توانید برای همیشه به فراموشی بسپاریدشان.

اما بی‌حدومرزبودن به‌معنی کامل و بی‌نقص‌بودن نیست؛

اگر همه‌چیز را مهم فرض کنید، هیچ چیز مهم نخواهد بود.

اگر دانش، قدرت است پس یادگیریِ دانش اَبَرقدرت است.

فقط روی کتاب‌هایی تمرکز کردم که مربی‌ام به من داده بود؛ همچنین کتاب‌هایی دربارهٔ نظریهٔ یادگیریِ بزرگ‌سالان، نظریهٔ هوشِ چندگانه، علوم اعصاب، رشد فردی، روانشناسی آموزشی، تندخوانی، و حتی شیوه‌های باستانیِ بهبود حافظه پیدا کردم! (دوست داشتم بدانم فرهنگ‌های پیشین قبل از اختراعِ دستگاه‌های ذخیرهٔ خارجی همچون صنعت چاپ و رایانه‌ها، چگونه علم را به نسل‌های بعدی منتقل می‌کردند.) خیلی به حلِ این معما علاقمند شده بودم؛ باید می‌فهمیدم مغزِ من چطور کار می‌کند که بتوانم بهتر از آن کار بکشم.

(در این کتاب نشانتان می‌دهم چطور سؤال‌هایی بپرسید که همه‌چیز را سریع‌تر بیاموزید و هرچیزی را سریع‌تر به دست بیاورید.)

دستیابی به خواسته‌هایمان به کار بگیریم: تمرکز، مطالعه، بهبود حافظه، تندخوانی، تفکر انتقادی.

عنصرِ اصلی نهایی برای بی‌حدومرزشدن، به‌کارگیری روشِ صحیح است. به ما ابزارهای قرنِ نوزدهم و بیستم را برای فعالیت در قرن بیست‌ویکم داده‌اند.

عنصرِ اصلی دوم، تواناییِ انجامِ کارِ دلخواهتان است. برای انجام این کار، انرژی لازم دارید و انرژی را باید مدیریت کرد. شناخت طبع انسان، برای دستیابی به هدفتان ضروری است مثلاً

هدف، جانشینِ ناراحتی می‌شود.

جیم، سه عنصر اصلی را در مبحث انگیزه مشخص می‌کند. عنصر اول، هدفتان و دلیلِ اهمیت‌داشتنش است.

بررسی و کنکاش و نابودکردن این باورها، اولین قدم در راه رسیدن به ذهنیتی بدون هرگونه محدودیت است.

اگر ذهنیتمان با تمایلات و اهدافمان هم‌راستا نباشد، هرگز به آن‌ها دست نخواهیم یافت. شناسایی باورها، داستان‌ها و اعتقاداتِ قلبی، گرایش‌ها و فرضیه‌های محدودکننده دربارهٔ خودتان و آنچه برایتان شدنی به نظر می‌رسد، ضروری است.

رازِ دومِ داشتن زندگیِ بی‌حدومرز، انگیزه است.