بریدههایی از کتاب در اهمیت کاری نکردن
۲٫۷
(۹)
به حافظهات رجوع کن و ببین... چند نفر زندگیات را دزدیدهاند، وقتی حواست نبود که داری چهچیزی را از دست میدهی، چقدر از عمرت را پای افسوس بیهوده، لذت احمقانه، میل حریصانه و فریبهای جامعه تلف کردهای.
maryam
مثل معروفی در ذن میگوید: اگر چیزی دو دقیقه خستهکننده بود، آن را چهار دقیقه امتحان کنید. اگر هنوز هم خستهکننده بود، هشت، شانزده و سیودو دقیقه امتحان کنید. در نهایت متوجه میشوید که آن کار اصلاً خستهکننده نیست.
ـ جان کیج ( ۱)
Anahid
پلتفرمهایی مثل فیسبوک و اینستاگرام، سدهاییاند که روی میل طبیعی ما به دیگران و نیاز ما به اجتماع، صرفنظر از سنوسالمان، سرمایهگذاری کردهاند، تمایلات ذاتی ما را میربایند و فرسوده میکنند و از آن بهره میجویند. خلوتگزینی، تماشاچی بودن و سرخوشی صرف را نباید بهخودیخود هدف دانست، اما همهٔ اینها از حقوق انکارناپذیر آدم زنده است.
maryam
یادتان باشد که به خودتان استراحت بدهید: استراحت بدهید برای هیچکاری نکردن، استراحت کنید و فقط گوش بدهید تا یادتان بماند که در عمیقترین حالت، چه هستیم و چه وقت است و کجا هستیم.
کبریا
. هنگامی که دریابی چه اندک از خودت برای خودت باقی مانده است، درمییابی که مردهای، قبل از اینکه نوبتت رسیده باشد!( ۳)
Anahid
نیروهای سرکوبگر جلوی حرف زدن افراد را نمیگیرند، بلکه آنها را به حرف میآورند. چقدر خوب است که حرفی برای گفتن نداشته باشیم و حق داشته باشیم که هیچ نگوییم، زیرا تنها در این صورت میشود حرفهای نایاب و حتی نایابتری یافت که ارزش گفتن داشته باشند. ( ۱)
او اینها را سال ۱۹۸۵ نوشته است، اما من در سال ۲۰۱۶ معنی این جملات را فهمیدم.
وحید
پس گرفتن توجه میتواند خیلی چیزها را متحول کند.
Mohammad Ali Zareian
کوچکترین افکارِ ما را بهسوی مناسبسازی سرمایهداری سوق میدهند، انجام چنین کاری بهاندازهٔ رعایت اجباری حجاب دشوار است.
maryam
به نظر من تنها عادتی که ارزش طراحی دارد، این است که عادتهای افراد را زیر سؤال ببریم و باعث شویم جور دیگری ببینند. هنرمندان، نویسندگان و نوازندگان به ما کمک میکنند که دنیا را جور دیگری ببینیم.
☆Nostalgia☆
با زندگی بین کوهها و این فرهنگ کارآفرین پرشتاب، نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم و باید بپرسم: ساختن دنیای دیجیتال چه معنایی دارد، درحالیکه دنیای واقعی دارد پیش چشممان تباه میشود؟
وحید
باور دارم سرمایهداری، اندیشهٔ استعمارگرایانه، تنهایی و تجاوز به محیطزیست همگی در ایجاد یکدیگر نقش دارند.
Mohammad Ali Zareian
مشاهدهٔ پرندگان نیز مستلزم آن است که ساکت بنشینید و هیچکاری نکنید. تماشای پرندگان متضاد جستوجوی آنلاین است.
کاربر ۵۴۰۷۵۴۵
ما بین سخنان بیهوده و اینهمه واژه و تصویر سردرگم شدهایم. حماقت هرگز کور یا لال نمیشود. پس، مسئله این نیست که افراد حرفشان را بزنند، بلکه مسئله این است که اندک جایی فراهم کنند که در آنجا بتوانند با خودشان خلوت کنند و حرفی نزنند تا نهایتاً حرفی برای گفتن پیدا کنند. نیروهای سرکوبگر جلوی حرف زدن افراد را نمیگیرند، بلکه آنها را به حرف میآورند. چقدر خوب است که حرفی برای گفتن نداشته باشیم و حق داشته باشیم که هیچ نگوییم، زیرا تنها در این صورت میشود حرفهای نایاب و حتی نایابتری یافت که ارزش گفتن داشته باشند.
Mohammad Ali Zareian
پلکانهای مارپیچ، مثل ظاهرشان هستند؛ تفکربرانگیز و توجهطلب. با طراحی دوبعدی که دارند، نه میشود مستقیم رفت و نه میشود بیحرکت ایستاد، باید در حالتی در میانهٔ این دو بود. فهمیدهام که اینطور فضاها مرا بهسمت خود میکشند: کتابخانهها، موزههای کوچک، باغها، دخمهها. اینجور جاها شیوهٔ خاصی برای برملا کردن رازها و چشماندازهای چندگانه دارند، حتی در فضاهای نسبتاً کوچک.
کاربر ۵۴۰۷۵۴۵
یکی از دلایلی که هنرمندان بیزارند که در مصاحبهها از آنها بپرسند «برای خلق این اثر از چه چیزی الهام گرفتهاید»، این است که هر ایدهای واقعاً ناپایدار است و بسته به اینکه با چه چیزی مواجه میشویم، تغییر میکند. بهعبارتدیگر، تفکر فقط در درون من رخ نمیدهد بلکه در فضایی بین درون و بیرون من شکل میگیرد.
☆Nostalgia☆
اگر فکر کنم هرچه را میخواهم و دوست دارم، بلدم و فکر کنم که میدانم کجا و چطور اینها را یاد گرفتهام، به فرض اینکه این روند در آینده هم همچنان و بیپایان ادامه داشته باشد، آنوقت دیگر دلیلی برای زندگی کردن وجود ندارد. فرض کنید دارید کتابی را میخوانید و بهمرور حس میکنید که نوشتههای صفحههای کتاب شبیه هم شدهاند و تا آنجا پیش میروید که احساس میکنید مطالبی یکسان را بارها و بارها خواندهاید؛ مسلماً کتاب را کنار میگذارید.
این موضوع را به موضوع مواجهه با غریبهها تعمیم میدهم. نگران این هستم که اگر برای تعاملات خودمان در دنیای واقعی فیلتر بگذاریم و به افراد برچسبهای هویتی مختلف بزنیم، این خطر تهدیدمان میکند که ممکن است هرگز شگفتزده نشویم، به چالش کشیده نشویم و تغییر نکنیم. هرگز هیچچیز از دنیای بیرون را نخواهیم دید، حتی اگر به نفعمان باشد. البته منظورم این نیست که از کسانی که ویژگیهای مشترک فراوانی با ما دارند، چیزی نمیآموزیم. اگر به دنیای بیرون از خودمان توجه نکنیم در دنیای رابطهٔ «من ـ آن» باقی میمانیم.
☆Nostalgia☆
اگر بتوانیم برای چیزهایی که با آنها مواجه میشویم در درونمان جایی باز کنیم، چیزهایی که باعث تغییر در ما میشوند و قبلاً آنها را نمیدیدیم، میتوانیم قدردان چیزهایی باشیم که فراتر از فهم ماست و بر ما تأثیر میگذارد. از این حرف اینطور میتوان فهمید که چرا وقتی آهنگی را میشنویم، دوستش داریم و این دوست داشتن غیرمنتظره است.
☆Nostalgia☆
به نظر من تنها عادتی که ارزش طراحی دارد، این است که عادتهای افراد را زیر سؤال ببریم و باعث شویم جور دیگری ببینند. هنرمندان، نویسندگان و نوازندگان به ما کمک میکنند که دنیا را جور دیگری ببینیم.
☆Nostalgia☆
من به مهاجرت جمعی از فیسبوک و توییتر چندان علاقهای ندارم، به نظرم جنبش جمعی توجه بهتر است: چقدر خوب میشود که همگی با هم، دوباره سکّان کنترل کردن توجهمان را به دست بگیریم و آن را هدایت کنیم.
☆Nostalgia☆
اراده، سعی و تمرین؛ با همین سه چیز است که فضای سوم را پیدا میکنیم و در آن ساکن میشویم و مهمتر اینکه چطور آنجا میمانیم. در موقعیتی که مجبوریم پاسخ مثبت یا منفی بدهیم، این فضای سوم به کارمان میآید و اراده میکنیم که جواب سربالا بدهیم. با این توضیحات شاید بشود فهمید که چرا از نظر دیوژن، هرکول قهرمان است، مردی که اکثر دستاوردهایش را مدیون ارادهٔ خودش است. مثلاً یکی از داستانهای محبوب دیوژن دربارهٔ هرکول این بود که او زمانی تصمیم گرفت اسطبل پادشاه را تمیز کند، اسطبلی که هزاران گاو در آن بود و دستکم سی سال کسی آن را تمیز نکرده بود. (دیوژن یک بار این داستان را روی صحنه تعریف کرد تا ارادهٔ خودش را محک بزند. بعد از تعریف کردن این ماجرا، گوشهٔ ردایش را بالا آورد، چمباتمه زد و سپس به صحنه گند زد.
☆Nostalgia☆
حجم
۲۹۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
حجم
۲۹۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان