بریده‌هایی از کتاب روان‌شناسی تبلیغات

ترس نوع دیگری از احساسات است که گاهی در تبلیغات به کار گرفته می‌شود.

ما در زندگی روزانه‌‌مان مصرف‌کننده‌‌هایی هستیم که همیشه با هجوم اطلاعات تبلیغاتی مواجه می‌شویم.

دنیای بدون تبلیغات را تصور کنید. چگونه خواهد بود؟ دنیایی به دور از مزاحمت‌های درخواست‌ها و پیشنهادات

آیا ممکن است این تبلیغات بی‌‌تأثیر باشند؟

تبلیغات نیروی قدرتمندی است

«تبلیغ‌گر خوب باید روان‌شناسی بداند؛ هر چه بیشتر، بهتر. او باید بداند که کدام اثر منجر به کدام واکنش‌ می‌شود و از این دانش برای افزایش کیفیت نتایج و اجتناب از اشتباهات بهره گیرد. »

همچنین انقلاب صنعتی نشان‌دهندۀ نقش محوری تبلیغات به عنوان روان‌کنندۀ ضروری ترافیک اقتصادی است.

بنابراین، هر چند نمی‌توان گفت که تبلیغات نیازهای مصرف‌کننده را می‌آفرینند؛ باید اذعان داشت که با شکل دادن مجددِ نیازهای مصرف‌کنندگان، در قالب احتیاج به محصولات و خدماتی که تولیدکنندگان تأمین و تضمین می‌کنند، به آن‌ها جهت می‌دهند (Kotler, ۱۹۹۷).

همان طور که مک‌دونالد و اسکات (۲۰۰۷) ادعا کرده‌اند، نخستین گونۀ تبلیغات همان چیزی بوده که امروزه «تبلیغات محیطی» نامیده می‌شود. باستان‌شناسان در حفاری‌های خود از تمدن‌های باستانی ـ نظیر مصر، بین‌النهرین، یونان، و روم ـ تابلوهایی را بیرون آورده‌اند که وجود چنین اشیایی در آن گویای آن بود که بازرگانان تمایل داشتند به اجتماع اطراف خود بگویند که چه چیزی را با چه قیمتی بخرند. به همین ترتیب، آگهی‌های تبلیغاتی فروش بردگان و محصولات خانگی نیز در نخستین نوشته‌های ثبت‌شده در این دوره یافت می‌شود.

رویکرد روان‌شناسی به تبلیغات مصرف‌کننده را محور قرار داده است و به فرایندهای روان‌شناختی و مکانیسم‌هایی می‌پردازد که در هنگام مواجهۀ مصرف‌کننده با تبلیغات روی می‌دهند.

پنج کارکرد اساسی ارتقای فروش را توصیف کرده‌اند: افزایش وسعت بازار (با تحریک مستقیم فروش)، پاداش دادن به مصرف‌کنندگان وفادار (ارائۀ تخفیف در قیمت‌ها یا دیگر روش‌های تشویقی)، وفادارتر ساختن مصرف‌کننده‌های فعلی، واداشتن مصرف‌کننده‌های جدید به آزمایش محصولات، و در نهایت پشتیبانی از دیگر ابزارهای ارتباطی.

پنج نوع ارتباط بازاریابی است، که عبارت‌اند از: بازاریابی مستقیم، بازاریابی تعاملی، ارتقای فروش، روابط عمومی (PR)، و فروش شخصی.