بریدههایی از کتاب دختر ساعتساز
۳٫۵
(۲۱)
این دیگر چه خیرهسریای است که بشر با نادیده گرفتن افکار و نظرات زنان قدرتهای نژاد بشر را به نصف تقلیل دهد
sepid sh
هنر تردستی یعنی بدانی مردم دوست دارند چه چیزی را ببینند و بعد دقیقاً همان چیز را نشانشان دهی.
sepid sh
لئونارد دید مثل همیشه به خط فاصلهٔ بین دو تاریخ نگاه میکند. توی آن علامت خزهبسته همهٔ زندگی انسان نهفته است: کودکیاش، عشقهای زندگیاش، فقدانها و ترسهایش، که تمامش به یک نشان خط حکشده بر تکهسنگی در گورستانی آرام در ته جادهای روستایی محدود میشود.
sepid sh
ترس واقعی هرگز از بین نمیرود، حسش کم نمیشود، حتی وقتی که علتش مدتها به دست فراموشی سپرده شده باشد. این دریچهٔ تازهای برای دیدن جهان است: گشودن دری که دیگر امکان بسته شدن ندارد.
sepid sh
هر کدام از ما به سوی غروب زندگیمان سفر میکنیم.
پریسا سپیدار
او معتقد بود که اشیای زیبا مستحق توجهاند نه تقدیس
پریسا سپیدار
تپش قلب اولین موسیقیه که آدم میشنوه، و همهٔ بچهها وقتی به دنیا میآن ریتم قلب مادرشون رو میشناسن
Aa
فقط میخواستم تو متوجه بشی. میخواستم ببینی و بفهمی که عشق تسلیبخش یعنی چه. و اینکه چطور زندگی رو تقسیم کنیم، تقسیم واقعی، که اون طرف دیوارهای ساختهشده از اعتماد و یقینش هیچ چیزی برامون اهمیت نداشته باشه، چون دنیا خیلی پرهیاهوئه، الودی، و با اینکه زندگی پر از شادی و شگفتیه، سختی و رنج و بیعدالتی هم داره.»
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
میگفت این دیگر چه خیرهسریای است که بشر با نادیده گرفتن افکار و نظرات زنان قدرتهای نژاد بشر را به نصف تقلیل دهد
پریسا سپیدار
«ابله همیشه میخواهد زمان و مکان را کوتاه کند. عاقل میخواهد هر دویش را طولانی کند.»
پریسا سپیدار
«مادرم درست بعد از این عکس مرد.»
«متأسفم.»
«مال خیلی وقت پیشه.»
«بازم متأسفم. من اینو فهمیدم که تأسف خوردن اصلاً زمان خاصی نداره.»
پریسا سپیدار
هنر تردستی یعنی بدانی مردم دوست دارند چه چیزی را ببینند و بعد دقیقاً همان چیز را نشانشان دهی.
پریسا سپیدار
من آن روزها خیلی چیزها آموختم، از جمله:
مال و مکنت آدم را زودباور میکند، خصوصاً زنها را
پریسا سپیدار
کسانی که دنبال شایعهاند روزی میآید که میشنوند برای خودشان هم شایعه درست شده
پریسا سپیدار
زندگی درازه؛ اما انسان بودن آسون نیست.
Tina
«هر ساعتی خاص و منحصربهفرده. و مثل آدمها، صورتش، چه ساده باشه چه زیبا، چیزی نیست جز ماسکی رو مکانیسم پیچیدهای که زیرش پنهان کرده.»
Tina
مردم سنگهای درخشان و تعویذ شانس را دوست دارند، اما فراموش کردهاند که قدرتمندترین طلسمها قصههایی هستند که ما برای خودمان و دیگران تعریف میکنیم.
میس سین
در جایی که لورن متهورانه و با جسارت زندگی کرده بود، الودی همیشه از شکست و ناکامی میگریخت و در برابرش جبهه میگرفت.
الان به ذهنش آمد که شاید لازم باشد کمی دل به دریا بزند و خطر کند. تلاش کند و بله، گاهی شکست بخورد. بپذیرد که زندگی فراز و نشیب دارد و آدمها گاهی اشتباه میکنند؛ و گاهی اشتباهات در واقع اشتباه نیستند، چون زندگی خط صافی نیست و حاصل تصمیمات ریز و درشت هر روز ماست.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
تنها نکتهٔ مثبتی که میشد از دل جنگ بیرون کشید این بود که انسان به این درک برسد که در واقع چقدر کم نیازمند زنده ماندن است، و هر چیزی غیر از این درک چقدر کماهمیت است
پریسا سپیدار
میخواستم ببینی و بفهمی که عشق تسلیبخش یعنی چه. و اینکه چطور زندگی رو تقسیم کنیم، تقسیم واقعی، که اون طرف دیوارهای ساختهشده از اعتماد و یقینش هیچ چیزی برامون اهمیت نداشته باشه، چون دنیا خیلی پرهیاهوئه، الودی، و با اینکه زندگی پر از شادی و شگفتیه، سختی و رنج و بیعدالتی هم داره.
آیدا
حجم
۵۴۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۶۸ صفحه
حجم
۵۴۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۶۸ صفحه
قیمت:
۳۴,۰۰۰
تومان