بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خودشناسی | صفحه ۵۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب خودشناسی

بریده‌هایی از کتاب خودشناسی

۳٫۶
(۱۱۱۹)
تمرین: وارسیِ نداهای درونی خود وقتی خودمان را برانگیزیم که جملاتی از جنس جملات ذیل را تکمیل کنیم، می‌توانیم بفهمیم نداهای درونی‌مان چه لحن و صدایی دارند: وقتی کار احمقانه‌ای انجام می‌دهم، اغلب به خودم می‌گویم ... وقتی به موفقیتی می‌رسم، اغلب به خودم می‌گویم ... وقتی تنبلی می‌کنم، ندای درونی‌ام می‌گوید ... وقتی به خواسته‌های جنسی‌ام فکر می‌کنم، ندای درونی‌ام می‌گوید ... وقتی از دست کسی عصبانی می‌شوم، ندای درونی‌ام می‌گوید ...
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
به سادگی می‌توان سرمنشأ ندای این قاضی درونی را ردیابی کرد: این ندا حاصل درونی‌سازیِ صدای افرادی است که زمانی بیرون از ما بوده‌اند. ما لحن یک مراقب مهربان و لطیف را جذب کرده‌ایم، که دوست داشت به نقاط ضعف ما بی‌امان بخندد و اسم‌هایی دوست‌داشتنی روی ما می‌گذاشت؛ یا این که صدای پدر و مادری خسته و عصبانی را جذب کرده‌ایم؛ یا تهدیدهای رعب‌آور یکی از اعضای بزرگ‌تر خانواده که هر لحظه در پی تحقیر ما بود؛ ی
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
ممکن است دو فردی که عملکرد و دستاوردهایشان تا حد زیادی یکسان است، به سطوح بسیار متفاوتی از عزت نفس برسند و گویا برخی از آن قضات در قیاس با دیگر قضات، بنا به پیش‌فرض‌هایی منفی حکم صادر می‌کنند و از این رو، کمتر تصوری خوش‌بینانه، گرم، تأییدآمیز و لطف‌آمیز از خودمان ارائه می‌دهند
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
تمرین: آزمونِ روراستی فهرست حرکات تدافعی و خودفریب‌گرانهٔ ذیل را در نظر بگیرید: اعتیاد یا فرار از مواجهه سرخوشی دیوانه‌وار زودرنجی بی‌ارزش کردن عیب‌جویی حالت تدافعی بدبینی یا نومیدی
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
عیب‌جویی به عیب‌جویی عادت می‌کنیم و نسبت به برخی رفتارها و افراد به شدت نظر منفی می‌یابیم. چیزی که حاضر به اعترافش نیستیم آن است که به این دلیل این قدر همه چیز را محکوم می‌کنیم که نیاز داریم ذهن و آگاهی‌مان را از این واقعیت منحرف کنیم که بخش‌هایی از وجودمان واقعاً آن امور محکوم‌شده را می‌پسندد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
زودرنجی اغلب وقتی عصبانیتمان را نسبت به یک شخص یا یک وضعیت انکار می‌کنیم، این عصبانیت به شکل نوعی زودرنجی فراگیر در می‌آید. آنقدر خوب به خودمان دروغ می‌گوییم که اصلاً نمی‌دانیم چه خبر است: بی آنکه دلیلش را بدانیم مدام از کوره در می‌رویم. یکی کنترل تلویزیون را جابه‌جا کرده، در یخچال هیچ تخم‌مرغی نماند
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اعتیاد یا فرار از مواجهه چیزی را پیدا می‌کنیم که به نحوی بسیار تأثیرگذار می‌تواند افکار ما را از درگیری با نزاع‌های درونی‌مان به جای دیگری پرتاب کند. پورنوگرافی آنلاین یکی از چیزهای محبوب است، بعدی اخبار است، سومی اعتیاد به الکل و چهارمی هم مشغولیت با کار و شغل است. ما این چیزها را چندان به خاطر خودشان نمی‌پسندیم، بلکه به این دلیل مورد پسند ما هستند که می‌توانند ما را از ترس‌هایمان به دور نگاه دارند تا با آن‌ها مواجه نشویم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
۲. چیزهایی که ممکن است تصورمان را از خویشتن مشوش سازد. همچنین به این دلیل نیز به خودمان دروغ می‌گوییم که نیاز داریم تصور خوبی از خودمان داشته باشیم و انرژی بسیاری صرف می‌کنیم که تصور کنیم اساساً آدم نرمالی هستیم، و عشق‌ها و نفرت‌های عجیب و غریب و افکار منحرفانه در زندگی ما جایی ندارد. ۳. چیزهایی که واقعاً خواهان آن هستیم اما نمی‌توانیم داشته باشیم. به خودمان دروغ می‌گوییم چون نمی‌خواهیم احساس بی‌کفایتی کنیم، و نیز چون فاقد بسیاری چیزهای خوب هستیم. ۴. چیزهایی که بابت آن از دیگران عصبانی هستیم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
چیزهایی که درباره آن‌ها به خودمان دروغ می‌گوییم به طور مشخص چهار چیز است که عادت داریم درباره آن‌ها به خودمان دروغ بگوییم: ۱. چیزهایی که لازم است در زندگی‌مان تغییرشان دهیم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
ارتباط آیا دیگران صبورانه و به روشنی با شما ارتباط برقرار می‌کنند؟ آیا به شما اجازه داده شده که به دیگران توضیح دهید واقعاً چه احساسی دارید؟ توکل آیا اطرافیانتان به جهان دلگرمی دارند؟ آیا به شدت سراسیمه می‌شوند؟ آیا به کرات از کوره در می‌روند؟ چقدر بابت سلامتی شما نگران‌اند؟ با طمأنینه در خود غور کنید. همدل باشید. اگر به بن‌بست خوردید، صبور باشید. هر پاسخی که به این سؤالات می‌دهید چه بسا یک رمان یا دست‌کم یک داستان کوتاه باشد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
به وجوه موروثی و خانوادگیِ ستون‌های اصلیِ هویت عاطفی خود دقت کنید: عشق به خویشتن آیا این احساس را داشته‌اید که دوستتان دارند؟ چقدر به شما اجازه داده‌اند خودِ واقعی‌تان باشید؟ آیا به شما اجازهٔ شکست داده‌اند؟ آیا کاری کرده‌اند که احساس گناه و شرمساری کنید؟ چگونه؟ با جنبهٔ «بد» شما چطور تا کرده‌اند؟ صداقت و راستی آیا مجبور بوده‌اید بیش از حد نرمال باشید؟ آیا اطرافیانتان به سراسیمگی و اندوه خویش اعتراف می‌کنند؟ آیا هیچ اهمیتی دارد که دیگران چه فکری می‌کنند؟
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
۳. به تدریج می‌بینیم که برای تغییر (تغییرات گرچه محدود اما تأثیرگذار) جنبه‌های دشوار وجودمان، حدی از آزادی و فرصت در اختیارمان هست. مجبور نیستیم کماکان به طور دقیق به تکرار رفتارهای گذشته‌مان ادامه دهیم. گزینه‌های دیگری هم هست.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
۳. به تدریج می‌بینیم که برای تغییر (تغییرات گرچه محدود اما تأثیرگذار) جنبه‌های دشوار وجودمان، حدی از آزادی و فرصت در اختیارمان هست. مجبور نیستیم کماکان به طور دقیق به تکرار رفتارهای گذشته‌مان ادامه دهیم. گزینه‌های دیگری هم هست.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
و دریابیم که برای کنار آمدن با مشکلات شیوه‌هایی آموخته‌ایم که کم و بیش غیرسازنده‌اند. ۲. با آرامش و طمأنینهٔ بیشتری می‌توانیم خودمان را برای دیگران شرح دهیم. حتی اگر نتوانیم به تمامی تغییر کنیم، می‌توانیم با پرچم به اطرافیانمان علامت بدهیم که زندگی در کنار ما ممکن است چه چالش‌هایی داشته باشد
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
این که به طور کامل میراث عاطفی‌مان را درک کنیم و از پس آن بر آییم، کاری طولانی‌مدت است. بسیار زمان‌بر است و مستلزم این است که بارها و بارها برخی سؤالات را از خودمان بپرسیم. از این رو، خوب است از خودمان این سؤال را بپرسیم که اگر دریابیم میراث عاطفی‌مان چگونه هویت کنونی ما را شکل داده است، چه فایده‌ای دارد. به نظر می‌رسد از این فرآیند درمان‌گرانه سه فایدهٔ مهم حاصل می‌شود:
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
این که به طور کامل میراث عاطفی‌مان را درک کنیم و از پس آن بر آییم، کاری طولانی‌مدت است. بسیار زمان‌بر است و مستلزم این است که بارها و بارها برخی سؤالات را از خودمان بپرسیم. از این رو، خوب است از خودمان این سؤال را بپرسیم که اگر دریابیم میراث عاطفی‌مان چگونه هویت کنونی ما را شکل داده است، چه فایده‌ای دارد. به نظر می‌رسد از این فرآیند درمان‌گرانه سه فایدهٔ مهم حاصل می‌شود:
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
احساس می‌کنیم باید افرادی را تنبیه کنیم که در واقع تقصیری ندارند؛ نگران تحقیری هستیم که اصلاً محتمل هم نیست؛ اضطراری درونی به خیانت کردن احساس می‌کنیم، زیرا سه دهه قبل به ما خیانت شده است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حتی در مناسب‌ترین محیط نیز که همهٔ رفتارها کاملاً مبتنی بر خیرخواهی باشد، امکانِ تاب برداشتن و اعوجاج بسیار فراوان است. معدودی از ما این شانس را می‌یابند که از دورهٔ کودکی به شکلی سالم و سلامت خارج شوند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
میراث عاطفی‌مان همیشه گریبان‌گیر ما است، زیرا در وضعیتی به ما واگذار شده است که به تمامی بی‌دفاع و درمانده بوده‌ایم. نخستین سال‌های زندگی دورهٔ آسیب‌پذیری حاد و فراگیر است. ما به تمامی وابسته و تحت سیطرهٔ محیط مسلط اطرافمان بوده‌ایم. نمی‌توانستیم درست حرکت کنیم، درست حرف بزنیم، و خودمان را کنترل و اداره کنیم؛ نمی‌توانستیم خودمان را آرام کنیم یا تعادل خودمان را بازیابیم. در آن موقع هیچ انتخابی نداشتیم که احساساتمان را وقف چه کسانی کنیم و هیچ راهی برای دفاع کافی از خودمان در برابر کسانی نداشتیم که به ما آسیب زده بودند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
در محیط کار چقدر مقاومت و قدرت انعطاف داریم؟ شکست اصلاً گزینهٔ مطلوبی نیست، اما آیا جهان را آنقدر بخشنده می‌دانیم که شانس دوم و سومی هم به ما بدهد؟ آیا جهان را آنقدر بزرگ و آنقدر منطقی می‌بینیم که حق‌مان بدانیم یک فرصت طلایی به ما داده شود تا تأثیر خاص خودمان را بگذاریم، یا این که تصور می‌کنیم تقدیرمان است برای همیشه زیردست و فقیری سربه‌زیر بمانیم؟
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸

حجم

۴۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۴۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۳۱,۰۰۰
۱۵,۵۰۰
۵۰%
تومان