بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خودشناسی | صفحه ۵۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب خودشناسی

بریده‌هایی از کتاب خودشناسی

۳٫۶
(۱۱۱۹)
هر آنچه به اصطلاح «اعتیاد» ش می‌خوانیم، اساساً علایم احساسات بسیار دشواری است که هیچ راهی برای مدیریتش نیافته‌ایم
Raymond
وقتی اضطراب‌هایمان به نحوی روش‌مند نظم و ترتیب بیابند و به آن‌ها پرداخته شود، بی‌اعصابی‌مان نیز به طور کلی افول خواهد کرد.
کاربر ۴۸۵۶۴۸۶
احساسات و امیالی که واکاوی نشده‌اند، به سادگی ما را به حال خود نخواهند گذاشت؛ آنان در وجودمان لانه می‌کنند و انرژی خود را به شکلی تصادفی به دیگر مسائل مجاور خویش می‌گسترانند. جاه‌طلبی‌ای که خودش را نشناسد، به شکل اضطراب بروز می‌کند. حسادت به لباس کینه در می‌آید؛ عصبانیت به خشم تبدیل می‌شود؛ اندوه به تدریج به افسردگی می‌انجامد.
کاربر ۴۸۵۶۴۸۶
فراموشی، انتقامِ آن افکاری است که طی روز از پرداختن به آن‌ها اجتناب کرده‌ایم.
کاربر ۴۶۷۶۹۳۲
از جمله لازمه‌های بلوغ این است که رانه‌ای همیشگی در ما باشد تا امور ناخودآگاه را به امور آگاهانه تبدیل کنیم، تا این رویه یاری‌مان کند در هنر خودشناسی استاد شویم.
تن تن
این که به تعبیری در وجود خودمان سکونت داریم،
رها
چیزهایی که در حال انکارشان هستیم، اموری دردناک‌اند؛ اما در عین حال در بطن آن‌ها چیزهایی وجود دارد که بالقوه برای رشد و پیشرفت کلی‌مان مهم و حیاتی است. اگر حتی برای مدتی بتوانیم از نگاه کردن به افراد برهنه، از زیاده‌نوشی یا از دنبال کردن مدام اخبار دست بکشیم و با کارهایی که باید انجام دهیم چشم در چشم شویم، چه بسا به تدریج به موقعیت بسیار بهتری برسیم.
کاربر ۳۷۸۱۱۲۵
در هر دقیقه از زندگی روزمره، رادارِ بی‌قرار ذهن‌مان در حال اسکنِ افق گسترده و نسبتاً مه‌آلود جهان است و مدام سرچشمه‌های جدیدی از عدم قطعیت و ریسک را کشف می‌کند؛
Amirhossein
رویه‌ای که اساساً مبتنی بر این فرض است که بخش اعظمی از مشکلات ذهنی‌مان از افکار و احساساتی ناشی می‌شوند که گره‌شان باز نشده، بررسی نشده و با دقت کافی به آن‌ها توجه نشده است.
کاربر ۴۹۱۱۱۶۷
ما نمی‌توانیم وجودمان را به تمامی از نو بازسازی کنیم: ما به‌ناچار همیشه در معرض هجوم خودپرستی، حسادت، غرور جریحه‌دار، فراافکنی و حملات خشم و هراس و بیزاری خواهیم بود. به تعبیر دیگر، همهٔ ما بنا به طبیعتمان محکوم به این هستیم که با همین سازوکارهای مغزی وارد جهان شویم و زندگی‌مان را سر و شکل دهیم که گاهی اوقات دچار خطاها و کاستی‌های فاجعه‌بار هستند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
وقتی از میل طبیعی‌مان به خطا آگاه شویم، آنگاه نباید هیچ گاه شتابزده تصمیم بگیریم؛ باید مجال دهیم که ایده‌های ذهنی‌مان فرو بنشینند تا بعد بتوان در بازه‌های زمانی مختلف و مجزا آن‌ها را از نو ارزیابی کرد. به خصوص باید نسبت به تأثیرات هیجانات جنسی، خستگی و نیز عقاید عرفی و عمومی بر شکل‌گیری طرح‌های ذهنی‌مان، هوشیار و گوش‌به‌زنگ باشیم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
شک‌گرای عاطفی بین عواطف و کنش‌هایش نوعی فاصله ایجاد می‌کند که شبیه یک منطقهٔ بی‌طرف بین دو جبههٔ متخاصم است. شکاکان یونان باستان که نقص‌ها و کاستی‌های ذهن انسان را بررسی کرده بودند، توصیه‌شان این بود که بیاموزیم رویکردی را در خودمان پرورش دهیم که آن را اِپوخه می‌خواندند؛ که می‌توان آن را به «احتیاط و خودداری» یا «تعلیق حکم و داوری» ترجمه کرد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
گردوی مغز ما خودمحور است گردوی مغز ما نمونهٔ اعلای این رویکرد است که همه امور را از منظر خودش ببیند؛ نوعی نگاه به امور جهان که مدت‌های مدیدی است در طایفهٔ مغزهای انسانی رویکردی عادی محسوب می‌شود. مغز ما اغلب واقعاً حتی باور نمی‌کند که یک موضوع را می‌توان به شیوه‌های دیگری نیز مد نظر قرار داد. از همین رو است که دیگران چه بسا به نظرش منحرف یا هراسناک برسند، و به همین دلیل باعث بی‌حرمتی کردن یا ترحم به حال خود می‌شود. از منظر تکاملی می‌توان گفت گردوی مغز ما در آخرین ثانیه‌ها است که به تدریج سعی کرده این را نیز تصور کند که اگر جای کس دیگری می‌بود امور را چطور می‌دید
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
گردوی مغز ما به تفسیری عقلانیت‌محور از طرح‌ها و چشم‌اندازهای ذهنی می‌چسبد که در اصل به طور عمده سرچشمه‌ای فیزیولوژیک دارند. از همین رو است که گاهی با یقین تمام حس می‌کنیم پاسخ درست این است که طلاق بگیریم یا از کارمان استعفا دهیم، و اصلاً به ذهن‌مان خطور نمی‌کند که شاید پاسخ واقعی صرفاً این باشد که به تخت‌خوابمان برگردیم یا چیزی بخوریم که سطح قند خونمان را بالا ببرد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
مغز ما به شکلی تکامل یافته است که بتواند در برابر تهدیدها کارایی داشته باشد، در حالی که از برخی از آن تهدیدها دیگر هیچ خبری نیست؛ و در عین حال، مغز ما فرصت این را نداشته است که برای هزاران چالشی که جوامع پیچیدهٔ انسانی به بار آورده اند، واکنش‌های متناسب را در خود پرورش دهد. اگر جستجوی‌مان برای خودشناسی موفقیت‌آمیز باشد، در نهایت باعث خواهد شد که اذعان کنیم چقدر شناخت کمی از خودمان داریم و شاید حتی هرگز نتوانیم به شناخت کامل و بی‌نقصی از خودمان برسیم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
بخش ششم: شک‌گراییِ عاطفی می‌توان نتیجهٔ نهاییِ همه تلاش‌های پیگیرانه برای کسب خودشناسی را فهمی ژرف از خویشتن خودمان دانست. اما عجیب آن است که نتیجهٔ واقعیِ آن کم و بیش چیز دیگری است. به نظر می‌رسد هر چه ذهنمان را با دقت بیشتری کاوش می‌کنیم، بیشتر متوجه می‌شویم که اندام مغزی‌مان چه بازی‌هایی که سر ما در نمی‌آورد؛ و از این رو، بیشتر این نکته را تصدیق می‌کنیم که اغلب بسیار در معرض این هستیم که درباره موقعیت‌های گوناگون و نیز عواطف خودمان دچار قضاوت اشتباه شویم
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
دوستان خوب، بی آنکه در حرف‌هایشان تملقی در کار باشد، تمام دغدغه‌شان این است که مشکلات حل و فصل شوند. آنان هیچ اشکالی در این نمی‌بینند که به شکلی نامتعارف از نقاط قوت ما تعریف کنند و بر آن‌ها تأکید کنند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
راهبرد عمدهٔ دیگر برای تغییر نداهایی که در سرمان هستند این است که بکوشیم برای خودمان به یک دوست خیالی تبدیل شویم. وقتی با خودمان دوست باشیم، به نحو غریزی خواهیم دانست که چگونه راهبردهای حکیمانه و تسکین‌بخشی را به میان آوریم که تا پیش از آن با کله‌شقی تمام مانع می‌شدیم که در درون‌مان جریان یابند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
یکی از راه‌های بهبود خودقضاوت‌گری این است که ــ به شکلی آگاهانه و هشیارانه ــ با خودمان به شکلی تازه و متفاوت حرف بزنیم، و این یعنی خودمان را در معرض صداهای بهتری قرار دهیم. لازم است به قدر لازم و درباره مشکلاتی به قدر کافی بغرنج، صداهایی سازنده و مهربانانه را بشنویم تا جایی که به واکنش‌های عادی و طبیعی ما تبدیل شوند و سرانجام جزئی از افکار خودمان شوند. یک رویکرد این است که صدایی دلپذیر را تشخیص دهیم که در گذشته‌مان وجود داشته و به آن پر و بال دهیم. شاید این صدا متعلق به مادربزرگ یا خاله‌ای مهربان بوده که نحوهٔ نگاه ما به امور را سریع تشخیص می‌داده و حرف‌های تشویق‌آمیز و
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
چرا نداهای درونی این قدر اهمیت دارند میزان عشقمان به خویشتن در سراسر زندگی‌مان تأثیر دارد. شاید وسوسه شویم فرض کنیم که گرچه سختگیری به خودمان کاری دردناک است، اما در نهایت برایمان مفید واقع خواهد شد. وقتی مدام خود را شلاق می‌زنیم تصورمان این است که این راهبردی برای بقا است، که ما را از خطرات فراوانِ افراط‌گری‌ها و رضایت‌های بی‌وجه از خویشتن حفظ می‌کند. اما خطراتی که ناهمدلیِ مدام نسبت به گرفتاری‌هایمان در بر دارد، اگر بیشتر نباشد کمتر نیست. نومیدی، افسردگی و خودکشی به هیچ وجه خطرات کوچکی نیستند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸

حجم

۴۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۴۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۳۱,۰۰۰
۱۵,۵۰۰
۵۰%
تومان