بریدههایی از کتاب خودشناسی
نویسنده:آلن دوباتن
مترجم:محمدهادی حاجیبیگلو
انتشارات:انتشارات پندار تابان
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۶از ۱۱۱۹ رأی
۳٫۶
(۱۱۱۹)
شاید وسوسه شویم فرض کنیم که گرچه سختگیری به خودمان کاری دردناک است، اما در نهایت برایمان مفید واقع خواهد شد. وقتی مدام خود را شلاق میزنیم تصورمان این است که این راهبردی برای بقا است، که ما را از خطرات فراوانِ افراطگریها و رضایتهای بیوجه از خویشتن حفظ میکند. اما خطراتی که ناهمدلیِ مدام نسبت به گرفتاریهایمان در بر دارد، اگر بیشتر نباشد کمتر نیست.
کاربر ۶۰۷۳۲۵۰
در یک جهان کامل، دو فردی که برای نخستین بار قرار آشنایی گذاشتهاند، سر میز شام دو شجرهنامهٔ خوشخطونگار را با هم رد و بدل میکردند که برای مثال، «میراث عاطفی من» نامیده میشد. چنین شجرهنامهای همچنین هنگام جشن عروسی نیز باید ارائه میشد، و جزو الزامات ورود به یک شغل میبود که بایستی در کنار فهرست سوابق کاری ارائه گردد.
کاربر ۶۰۷۳۲۵۰
اگر سطح عشق ما به خودمان بالاتر باشد، احتمالاً کماکان اطمینان خواهیم داشت که آنچه داریم و آنچه هستیم شایسته و قابلتحسین است.
کاربر ۶۰۷۳۲۵۰
بخش اعظمی از مشکلات ذهنیمان از افکار و احساساتی ناشی میشوند که گرهشان باز نشده، بررسی نشده و با دقت کافی به آنها توجه نشده است.
کاربر ۶۰۷۳۲۵۰
خودت را بشناس. این به نظر هدفی بسیار عجیب و غریب است. جامعه پر از افراد و سازمانهایی است که کارشان ارائهٔ راهنمایی برای سفر به قارههای دوردست است، اما بسیار اندکاند کسانی که برای سفر در کورهراههای ذهنمان یاریمان کنند؛ سفری که در واقع بسیار مهمتر از آن سفرهای بیرونی است.
کاربر ۶۰۷۳۲۵۰
اما به رسمیت شناختنِ یک احساس به این معنا نیست که باید آن را تا به انتها پی بگیریم. لزومی ندارد که اذعان به یک فانتزی یا یک میل، به تحقق عملی بینجامد؛ در واقع، عموماً خودِ این اقرار، به شکل نوعی بدیلِ تحقق واقعی عمل میکند.
علی قربانی
شکست اصلاً گزینهٔ مطلوبی نیست، اما آیا جهان را آنقدر بخشنده میدانیم که شانس دوم و سومی هم به ما بدهد؟ آیا جهان را آنقدر بزرگ و آنقدر منطقی میبینیم که حقمان بدانیم یک فرصت طلایی به ما داده شود تا تأثیر خاص خودمان را بگذاریم، یا این که تصور میکنیم تقدیرمان است برای همیشه زیردست و فقیری سربهزیر بمانیم؟
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
میکنیم. آیا به شکلی معقول و موجه برای خودمان ارزش قائل هستیم، تا قادر باشیم خواهان شرایط مناسب برای عملکرد بهینهٔ کاریمان باشیم و به حق انتظار داشته باشیم که این شرایط برآورده شوند؟ عشق به خویشتن تعیینکنندهٔ این است که چقدر میتوانیم مستقل باشیم، و چقدر میتوانیم روی ایدههای حلاجیشدهای که ارائه میدهیم پافشاری کنیم و حتی وقتی دیگران آنها را نمیفهمند کماکان به درستیشان باور داشته باشیم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اگر میتوانستید تغییراتی واقعگرایانه در زندگیتان ایجاد کنید، در پرتو این احساس هیجان چه چیزی را تغییر میدادید؟
کاربر ۶۱۲۷۳۲۶
وقتی در آستانهٔ دچار شدن به احساسات غامض و دردناک قرار میگیریم، انتظارش هم میرود که نور آگاهی نیز دچار هراس شود و پرتو خویش را به جاهای دیگری بتاباند. این که نمیکوشیم عقبنشینیهای ذهنمان را دقیقتر واکاوی کنیم، برای این است که همواره به شدت در حال محافظت از خودتصویریمان هستیم تا بتوانیم کماکان تصور خوبی از خودمان داشته باشیم. اما گریز از وظیفهٔ دروننگری به این سادگی هم نیست. تقریباً هرگاه در کار درونن
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
احساسات و امیالی که واکاوی نشدهاند، به سادگی ما را به حال خود نخواهند گذاشت؛ آنان در وجودمان لانه میکنند و انرژی خود را به شکلی تصادفی به دیگر مسائل مجاور خویش میگسترانند. جاهطلبیای که خودش را نشناسد، به شکل اضطراب بروز میکند. حسادت به لباس کینه در میآید؛ عصبانیت به خشم تبدیل میشود؛ اندوه به تدریج به افسردگی میانجامد. اموری که انکارشان کردهایم، سیستم را تحت فشار و تنش قرار میدهند. دچار تیکهای مضر میشویم؛ مثل حرکات غیرارادی در صورت، ناتوانی جنسی، ناتوانی شغلی، اعتیاد به الکل یا علاقهٔ مفرط به پورنوگرافی. هر آنچه به اصطلاح «اعتیاد» ش میخوانیم، اساساً علایم احساسات بسیار دشواری است که هیچ راهی برای مدیریتش نیافتهایم. فراموشی، انتقامِ آن افکاری است که طی روز از پرداختن به آنها اجتناب کردهایم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
وقتی در آستانهٔ دچار شدن به احساسات غامض و دردناک قرار میگیریم، انتظارش هم میرود که نور آگاهی نیز دچار هراس شود و پرتو خویش را به جاهای دیگری بتاباند. این که نمیکوشیم عقبنشینیهای ذهنمان را دقیقتر واکاوی کنیم، برای این است که همواره به شدت در حال محافظت از خودتصویریمان هستیم تا بتوانیم کماکان تصور خوبی از خودمان داشته باشیم. اما گریز از وظیفهٔ دروننگری به این سادگی هم نیست. تقریباً هرگاه در کار دروننگری تعلل کنیم، هزینهٔ بالایی خواهیم پرداخت
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
هر آنچه به اصطلاح «اعتیاد» ش میخوانیم، اساساً علایم احساسات بسیار دشواری است که هیچ راهی برای مدیریتش نیافتهایم. فراموشی، انتقامِ آن افکاری است که طی روز از پرداختن به آنها اجتناب کردهایم.
ما که با خودمان غریبهایم، در نهایت دست به انتخابهای بدی میزنیم: از رابطهای بیرون میآییم که چه بسا میتوانست خیلی خوب پیش برود. در موقع مناسب به واکاوی استعدادهای کاریمان نمیپردازیم. با دمدمیمزاجی و رفتارهای زننده دوستانمان را از خود میرانیم. اصلاً متوجه نیستیم که چطور جلوی چشم دیگران سبز میشویم و آنان را وحشتزده یا شوکه میکنیم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
احساسات و امیالی که واکاوی نشدهاند، به سادگی ما را به حال خود نخواهند گذاشت؛ آنان در وجودمان لانه میکنند و انرژی خود را به شکلی تصادفی به دیگر مسائل مجاور خویش میگسترانند. جاهطلبیای که خودش را نشناسد، به شکل اضطراب بروز میکند. حسادت به لباس کینه در میآید؛ عصبانیت به خشم تبدیل میشود؛ اندوه به تدریج به افسردگی میانجامد. اموری که انکارشان کردهایم، سیستم را تحت فشار و تنش قرار میدهند. دچار تیکهای مضر میشویم؛ مثل حرکات غیرارادی در صورت، ناتوانی جنسی، ناتوانی شغلی، اعتیاد به الکل یا علاقهٔ مفرط به پورنوگرافی.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
بدین مضمون که هر که نتواند با کار کردن کنار بیاید، هر که درگیر ماجرایی عاشقانه بشود، یا هر که به دلیل طلاقی که سه سال پیش رخ داده کماکان عصبانی باشد، نمیتواند شخصی محترم (یعنی کسی که دستکم والدینش به وی عشق میورزند) محسوب شود. اکثر امیال جنسی ما هنوز هیچ جایگاهی در فهم متعارف ما از رفتار و شخصیت قابلاحترام نیافتهاند.
وقتی در آستانهٔ دچار شدن به احساسات غامض و دردناک قرار میگیریم، انتظارش هم میرود که نور آگاهی نیز دچار هراس شود و پرتو خویش را به جاهای دیگری بتاباند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
هرگاه دچار از خودبیخبری باشیم معمولاً به سرگردانی و آشفتگی نیز مبتلا میشویم: برخی روزها کجخلق یا غمگینیم، بی آنکه اصلاً دلیلش را بدانیم، یا چه بسا احساس کنیم در شغلمان دچار سردرگمی شدهایم، اما نتوانیم چیزی بیش از این بگوییم که میخواهیم «کاری خلاقانهتر بکنیم» یا «کاری بکنیم که باعث شود جهان جای بهتری شود»؛ طرحها و نقشههایی که آنقدر مبهماند که هنگام مواجهه با برنامههای اصولیِ دیگران، دچار احساس ضعف و آسیبپذیری میشویم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
سعی داشتید چه چیزی را از خودتان مخفی کنید؟
بهتر است این تمرین به شکل گروهی انجام شود، زیرا دشمن همه این تلاشها اغلب این احساس است که به تمامی تنهاییم. راهحل همیشه این است که جنبههای انکارشدهٔ وجودمان را همچون چیزی بهنجار ببینیم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
تمرین: آزمونِ روراستی
فهرست حرکات تدافعی و خودفریبگرانهٔ ذیل را در نظر بگیرید:
اعتیاد یا فرار از مواجهه
سرخوشی دیوانهوار
زودرنجی
بیارزش کردن
عیبجویی
حالت تدافعی
بدبینی یا نومیدی
همه ما همواره در حال انجام این حرکات هستیم.
آیا اتفاقات خاصی را در زندگی به خاطر میآورید که از اینها به عنوان راهبرد استفاده کرده باشید
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
تمرین: آزمونِ روراستی
فهرست حرکات تدافعی و خودفریبگرانهٔ ذیل را در نظر بگیرید:
اعتیاد یا فرار از مواجهه
سرخوشی دیوانهوار
زودرنجی
بیارزش کردن
عیبجویی
حالت تدافعی
بدبینی یا نومیدی
همه ما همواره در حال انجام این حرکات هستیم.
آیا اتفاقات خاصی را در زندگی به خاطر میآورید که از اینها به عنوان راهبرد استفاده کرده باشید؟
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حکم این قاضی ممکن است کم یا بیش محبتآمیز باشد، کم یا بیش تأییدآمیز باشد، اما در هر صورت مبتنی بر هیچ معیار یا قاعدهٔ عینی نیست. حتی ممکن است دو فردی که عملکرد و دستاوردهایشان تا حد زیادی یکسان است، به سطوح بسیار متفاوتی از عزت نفس برسند و گویا برخی از آن قضات در قیاس با دیگر قضات، بنا به پیشفرضهایی منفی حکم صادر میکنند و از این رو، کمتر تصوری خوشبینانه، گرم، تأییدآمیز و لطفآمیز از خودمان ارائه میدهند. برخی از آنها نیز تشویقمان میکنند که بسیار منتقد و عیبجو باشیم، گاه حتی سرخورده باشیم و حتی به انزجار روی آوریم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حجم
۴۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۴۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
قیمت:
۳۱,۰۰۰
۱۵,۵۰۰۵۰%
تومان