بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پاگرد | طاقچه
تصویر جلد کتاب پاگرد

بریده‌هایی از کتاب پاگرد

انتشارات:نشر افق
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۹از ۲۱ رأی
۲٫۹
(۲۱)
ــ محمدطالب! ــ بله آقای دکتر. ــ من از این مردم متنفرم. ــ بی‌سوادند آقای دکتر. تقصیری ندارند. دوباره تا چند دقیقه ساکت شد. ــ محمدطالب! ــ بله آقای دکتر. ــ می‌دانی من چرا از آن‌ها متنفرم؟ ــ گفتم که آقا... حرفم را برید. ــ امروز بیشتر از هر چیزی توی این دنیا از این مردم متنفرم، چون روزی بیشتر از هر چیزی توی این دنیا همین مردم را دوست داشتم. تاریک بود. دیگر چیزی نگفت. یا گفت و من نشنیدم. شاید هم خوابم برده بود.
Mitir
داشت فکر می‌کرد تنها وقتی که وارد بازی نمی‌شوی، می‌توانی دغدغهٔ برد و باخت را نداشته باشی و به نوعی همیشه برنده باشی. اما وقتی حتی به قصد گرم کردن از جایت بلند شوی همیشه امکان باخت هست. و باخت بد است. و بیش از آن، خود بازی بد است؛ بازی‌ای که مجبوری آن را ادامه دهی. حتی اگر مثل او مدت‌ها به بهانهٔ مصدومیت از آن دور باشی.
Mitir
پرِ پرواز ندارم امّا دلی دارم و حسرت درناها و به هنگامی که مرغان مهاجر در دریاچهٔ ماهتاب پارو می‌کشند، خوشا رها کردن و رفتن! خوابی دیگر به مردابی دیگر خوشا ماندابی دیگر به ساحلی دیگر به دریایی دیگر! خوشا پر کشیدن، خوشا رهایی،
پرواز
برای دوست هیچ چیز راز نیست و برای دشمن همه چیز راز است.
Mitir
دستیار گفته بود: «چرا فکر می‌کنی عامل همهٔ بدبختی‌ها ما هستیم؟» خلیل جواب داده بود: «هر جا می‌رویم سنگینی طناب شما را روی گردن‌مان حس می‌کنیم.»
Mitir
بیژن داشت فکر می‌کرد تنها وقتی که وارد بازی نمی‌شوی، می‌توانی دغدغهٔ برد و باخت را نداشته باشی و به نوعی همیشه برنده باشی. اما وقتی حتی به قصد گرم کردن از جایت بلند شوی همیشه امکان باخت هست. و باخت بد است. و بیش از آن، خود بازی بد است؛ بازی‌ای که مجبوری آن را ادامه دهی. حتی اگر مثل او مدت‌ها به بهانهٔ مصدومیت از آن دور باشی.
sadafi
شاید باور نکنید، اما من بدم نمی‌آمد نصف این اتهامات درست باشد. ولی من از همان بچگی حتی عرضهٔ دوست شدن با دختر همسایه‌مان را هم نداشتم
hussein
اشکال از من است که همیشه به دورها خیره بودم یا از تو که همیشه برای نزدیک‌ترین هدفت می‌جنگیدی؟
Mitir
از هر کاری که مردم دسته‌دسته انجام می‌دهند هم بوی بدی می‌آید. بویی شبیه زخم مانده و چرکی.
Mitir
بیژن گفت: «همان‌طور که مادر می‌گویند آفتاب بزرگ‌ترین منبع ویتامین D است که البته هیچ آفتابی حریف این همه چیزهای سیاهی که زن‌های ما دور خودشان می‌پیچند نیست.»
Mitir
ــ یک، حیله در جنگ مباح است. دو، هدف وادار کردن است نه مجاب کردن. سه، هم لیدر هم توده.
Mitir
قسمت متعادل‌کنندهٔ ذهن بیژن به‌شدت فعال بود. وقتی در اتاق سکوت کرد، همین بخش از ذهنش او را وادار کرد حرف بزند. و وقتی حرف زد، مثل اینکه بکارت سکوت را ارزان فروخته باشد، پشیمان شد. فکر کرد سکوت این سال‌ها نه به دلیل پختگی بلکه به علت انزوایی بود که برای خودش درست کرده بود.
sadafi

حجم

۱۸۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۱۲۵ صفحه

حجم

۱۸۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۱۲۵ صفحه

قیمت:
۲۲,۵۰۰
۶,۷۵۰
۷۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد