بریدههایی از کتاب غروب فاطمی
۴٫۷
(۹)
حضرت زهرا علیهاالسلام در پاسخ به دعوت الهی عرضه داشت: «سلام بر جبرئیل. سلام بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله. خدایا، با همراهی پیامبرت، بهشت تو و جوارت و دارالسلام را میخواهم».
آنگاه به عزرائیل سلام داد و فرمود: «سلام بر تو ای قبض کننده ارواح». با حضور عزرائیل عطری خوشبو در اتاق پیچید و روح مطهر حضرت زهرا علیهاالسلام از بدن مبارکش مفارقت کرد؛ و با شهادت تنها یادگار پیامبر صلیاللهعلیهوآله قلب محبین فاطمه علیهاالسلام تا ابد داغدار شد
پناه
کلام خود را آغاز میکنم با حمد و سپاس خداوندی که به ستایش و فضل و عزت و رفعت از همه کس سزاوارتر است...
سپس در اشارهای به غدیر و عهد الهی یادآور شد:
در بین شما شخصی است که استحقاق زعامت دارد، و او کسی است که قبلاً در مورد اطاعت او متعهد شدهاید...
خداوند اطاعت ما اهل بیت را موجب نظام ملت، و امامت ما را امان از تفرقه و جدایی قرار داد...
آنگاه با معرفی خود، غضب و رضای فاطمی را به یادشان آورد:
ای مردم، بدانید من فاطمهام، و پدرم محمد که فرستاده پروردگارتان و خاتم پیامبرانتان است... آیا میخواهید از قرآن روی گردانید، یابه غیر آنچه در آن است حکم کنید؟...
😍Mobina😍
امیرالمؤمنین علیهالسلام وارد خانه شد و دید حضرت زهرا علیهاالسلام پس از مدتها که نمیتوانست کارِ خانه انجام دهد، آن روز خمیری آماده کرده تا نان بپزد و ظرف آبی آماده کرده تا موهای حسنین علیهماالسلام و لباسهایشان را بشوید.
حضرت با تعجب علت را پرسید و فاطمه علیهاالسلام در حالی که اشک بر صورتش جاری بود عرض کرد:
یا علی، اکنون هنگام فراق من و توست. دیشب در خواب پدرم را دیدم که فرمود: «فاطمه جان، من منتظر تو هستم، چرا که مدت فراق طولانی شده و شبهای انتظار و غم پایان یافته و ارتحال نزدیک شده است. دخترم، فردا شب هنگامِ رسیدنِ تو به من است».
sadeghi
عمر میخواست سند اعتراف سقیفه درباره فدک را از حضرت زهرا علیهاالسلام بگیرد،
به هر قیمتی!! او با جسارتی عظیم دست به این اقدام زد که پردهای سیاه بر تاریخ مسلمانان کشید.
او قدمی جلو آمد و چنان سیلی به صورت حضرت زد که گوشوارهاش شکست. سپس با لگد به گونهای زد که بانوی پهلو شکسته در اثر این جسارت در میان کوچه بر زمین افتاد!
آنگاه نوشته را از دست فاطمه علیهاالسلام گرفت و آب دهان بر آن انداخت و نوشتههایش را پاک کرد. سپس ورقه را پاره کرد و گفت:
این سرزمینی است که پدر تو هم با اسب و لشکر آنجا را فتح نکرده است! بیا کوهها را بر گردن ما بگذار! حضرت زهرا علیهاالسلام در حالی که به شدت درد میکشید، با چادر خاک آلود به سختی از زمین برخاست و خطاب به عمر فرمود:
چه خبر است؟! خدا به تو مهلت ندهد و تو را بکشد، و شکمت را پاره کند همان گونه که سَنَد مرا پاره کردی.
sadeghi
فقط ده روز از شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآله گذشته بود که مأموران ابوبکر به دستور مستقیم او فدک را به اشغال خود درآوردند. آنان با اخراج نماینده حضرت زهرا علیهاالسلام، اهدایی پروردگار را غصب کردند و درآمد آنجا را به مخارج حکومت غاصبانه خود اختصاص دادند!
sadeghi
هجوم اول
به خانه وحی!!
اولین مرحله این تصمیم چنین آغاز شد که عمر به دستور ابوبکر بر در خانه امیرالمؤمنین علیهالسلام آمد و گفت: برای بیعت بیرون میآیید یا این خانه را با کسانی که در آن هستند آتش بزنم!
به او گفتند: «در این خانه فاطمه علیهاالسلام و فرزندان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله هستند»! عمرگفت: «هر چند فاطمه در خانه باشد»!
sadeghi
خدایا، شیعیانم!
عالمی به فدایت،
که در آخرین دقایقبه یاد ما بودی، مادر!
امام حسن و امام حسین علیهماالسلام برخاستند و به بقیع رفتند و امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز به مسجد رفت. با خلوت شدن خانه، حضرت زهرا علیهاالسلام در بستر خوابید و در حالی که اشک بر صورتش جاری بود چنین دعا کرد:
خدای من و سرور من، به حق برگزیدگانت و به حق گریههای کودکانم در فراق من، گناهکارانِ شیعیانِ من و فرزندانم را مورد مغفرت خویش قرار ده.
سپیده دم اندیشه
من و بیعت با ابوبکر؟؟!
کودتای غصب غدیر،
سپیده دم اندیشه
سپس برای آنکه بیحیایی آنان را به دنیا نشان دهد هر روز دست امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را میگرفت و از خانه خارج میشد و با عبور از بقیع، زیر درختی که بیرون از مدینه بود مینشست و میگریست و شب همراه همسرش به خانه بازمیگشت.
اما سقیفه دستبردار نبود! پس از چند روز آن درخت را قطع کردند و حضرت زیر آفتاب نشست و گریست.
امیرالمؤمنین علیهالسلام به جای آن درخت، سایبانی از شاخههای نخل برای حضرت زهرا علیهاالسلام ساخت و آنجا را «بیت الاحزان» نام نهاد، تا عملاً پاسخ این هتاکی را داده باشد.
Ava
باید چراغی ابدی
بر سر درِ باغ فدک نصب میگردید:
درخششی با صدای فاطمی!
آن روز فرا رسید... بانوی عصمت با گامهایی همچون رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به سوی مسجد میآمد تا محاکمه تاریخی غاصبان ولایت را بر بلندای تاریخ ثبت کند.
چڪاوڪ
زخم هزار و چهار صد ساله.
سپیده دم اندیشه
وقت نماز بوداما سجاده مادر دیده نمیشد؛
مرتضی ش.
ما هم دوست داریم بر سر مزارش بنشینیم
از آن روزها بگوییم
اشک بریزیم
اما قبرش کجاست؟
کاش روزی برسد
مقابل بارگاه ملکوتی
بانوی بانوان صدیقه کبری علیهاالسلام
بایستیم و زیارتش را زمزمه کنیم:
السَّلامُ عَلَیک یا بِنتَ رَسولِ اللّهِ
مَن جَفاک فَقَد جَفا رَسولَ اللّهِ
وَ مَن آذاک فَقَد آذی رَسولَ اللّهِ
وَ مَن قَطَعَک فَقَد قَطَعَ رَسولَ اللّهِ
لاَِنَّک بَضعَةٌ مِنهُ وَ روحُهُ الَّذی بَینَ جَنبَیهِ
پناه
چه شده است که بر سر قبر حبیبم ایستادهام وسلام میکنم ولی جواب مرا نمیدهد. ای حبیب، چرا جواب نمیدهی؟ اما میدانم که حبیبم در پاسخ خواهد گفت: چگونه پاسخ سلام تو را بدهم در حالی که اسیر خاک گشتهام.
پناه
ای مردم، بدانید من فاطمهام، و پدرم محمد که فرستاده پروردگارتان و خاتم پیامبرانتان است... آیا میخواهید از قرآن روی گردانید، یابه غیر آنچه در آن است حکم کنید؟...
ما در مقابل اذیتهای شما صبر میکنیم مانند صبر کسی که با چاقوی بزرگ و پهن اعضایش را قطعه قطعه میکنند و تیزی نیزه را در بدنش فرو میبرند
مرحله بعد محاکمه غاصبین و یارانشان بود که با این جملات مطرح شد:
ای پسر ابوقحافه، آیا در کتاب خدا نوشته شده که تو از پدرت ارث ببری ولی من از پدرم ارث نبرم؟...
Ava
آغاز شد! هجوم اول
به خانه وحی!!
اولین مرحله این تصمیم چنین آغاز شد که عمر به دستور ابوبکر بر در خانه امیرالمؤمنین علیهالسلام آمد و گفت: برای بیعت بیرون میآیید یا این خانه را با کسانی که در آن هستند آتش بزنم!
Ava
فراخوانی من به شما میرسد ولی پاسخ نمیدهید!
چڪاوڪ
اما عایشه نیامد!!
باید هم چنین میشد!
چرا که از سقیفه بیش از این انتظاری نبود.
با شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام، همسران پیامبر صلیاللهعلیهوآله برای عزاداری و تسلیت به خانه امیرالمؤمنین علیهالسلام آمدند، اما عایشه نیامد و اظهار بیماری کرد.
همچنین از طرف او به امیرالمؤمنین علیهالسلام پیامی رسید که دلالت بر خشنودی او از شهادت فاطمه علیهاالسلام میکرد!
از سوی دیگر عایشه تصمیم گرفت بیخبر وارد اتاقی شود که بدن حضرت زهرا علیهاالسلام در آنجا بود؛ اما اسماء اجازه نداد و گفت: «فاطمه علیهاالسلام به من دستور داده هیچ کس نزد او وارد نشود».
سپیده دم اندیشه
سقیفه!
یک لشکر در میدانی به نام کوچه!!
سپیده دم اندیشه
چه خبر است در این کوچه؟
برای یک بیعت ساختگی...؟
سپیده دم اندیشه
حجم
۴۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
حجم
۴۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰۵۰%
تومان