بریدههایی از کتاب یک شب فاصله
۴٫۷
(۲۴۱)
اگر نتوانم اندیشهام را به زبان آورم، پس ‘من بودن’ من هم جُرم است.
melik
اگر نتوانم اندیشهام را به زبان آورم، پس ‘من بودن’ من هم جُرم است.
ژنرالیسم
«ما نمیدونستیم موفق میشیم یا نه. فقط میدونستیم که باید سعی خودمون رو بکنیم.»
mehrsa
ستمگر هیچگاه آزادی را پیشکش نمیکند؛ این ستمدیده است که باید آن را طلب کند.
ــــــ دکتر مارتین لوتِر کینگ
محسن
خوب میدانستم که همهچیز میتواند به شکل ترسناکی نقش بر آب شود.
ــــــ گونتر وِتزِل، که در سال ۱۹۷۹ با یک بالون هوای گرم از برلین شرقی فرار کرد.
y.r.2000
با این همه رنگ خاکستری که دورمون رو گرفته، داره کمکم یادمون میره که داریم توی یه دنیای رنگی زندگی میکنیم!
AliAM
فکر خطرناک وجود ندارد؛ خود فکر کردن است که خطرناک است.
نیلوفر🍀
«مگه جرمه که آدم خودش باشه؟ مگه فکر کردن و حرف زدن جرمه؟»
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
آنکس که خطر نمیکند، چیزی نصیبش نمیشود.
ــــــ ضربالمثل آلمانی فردا
کاربر ۳۷۲۶۷۸۹
کشوری که نمیگذارد مردمش آزادانه دروغ را از حقیقت تشخیص دهد، کشوری است که از ملتش میترسد.
joghataee
فقط یک نفر بود که میتوانست شرایط من را عوض کند. من.
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
کشوری که نمیگذارد مردمش آزادانه دروغ را از حقیقت تشخیص دهد، کشوری است که از ملتش میترسد.
ــــــ جان اِف کِنِدی، رییسجمهور ایالات متحدهٔ آمریکا،
saharist
مختصر خوردیم. دلم میخواست غذا بیشتر بود، اما با خودم گفتم که فردا میتوانم هر قدر که دلم بخواهد غذا بخورم. حرف زیادی با هم نزدیم. تمام هوش و حواسمان به تونل بود،
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
ردیف ردیف گرِنتزِر ـ نام محلی گرِنتزتخوپِن، پلیس مرزی ـ جلوی حصاری از سیمهای خاردار که ارتفاعشان گاهی از قد خودشان هم بیشتر بود، ایستاده بودند و تا چشم کار میکرد میشد آنها را دید.
تفنگ بهدست، عین مجسمههای آهنی ایستاده بودند و با قیافههای عبوس اطراف را میپاییدند. آنطور که پیدا بود، سزای کسی که تصمیم میگرفت از بین سیمهای خاردار عبور کند، چیزی بیشتر از پاره شدن پیراهنش بود، چون گرنتزرها رو به ساکنان غربی نایستاده بودند، بلکه داشتند ما را میپاییدند.
💕Adrien💕
به محض اینکه به خودت اطمینان کنی، راه و روش زندگی را یاد میگیری.
ــــــ یوهان ولفگانگ وان گوته
ژنرالیسم
چرا اعتراض نمیکردیم؟ مدام دور و برم را نگاه میکردم و منتظر کسی بودم که به طرف نیروهای پلیس حملهور شود و فریاد آزادی سر بدهد. آن وقت بقیهٔ ما هم پشتش درمیآمدیم و میجنگیدیم و این کار را آنقدر ادامه میدادیم تا زورمان از مأمورها بیشتر شود و به آنها نشان بدهیم که نمیخواهیم عین جنایتکارها توی چنین جایی حبسمان کنند.
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
«آنا تو خورشید رو دیدی. حالا که دیدیش، میتونی به نور ستارهها راضی بشی؟ این برات کافیه؟»
Massoume
آنکس که خطر نمیکند، چیزی نصیبش نمیشود.
moallemgomnam
آموختم که شجاعت به معنی نداشتن ترس نیست، بلکه به معنای چیره شدن بر آن است.
melik
کار درست را بکن، نه کاری را که خوشایند دیگران است
برکه
حجم
۹۶۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۹۶۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
قیمت:
۹۸,۰۰۰
۴۹,۰۰۰۵۰%
تومان