بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یک شب فاصله | صفحه ۱۳ | طاقچه
کتاب یک شب فاصله اثر جنیفر ای.نیلسن

بریده‌هایی از کتاب یک شب فاصله

۴٫۷
(۲۴۱)
خیلی از قفسه‌هایی که روزگاری پُرشان کرده بودند، حالا خالی بودند. دلیلش این بود که کتاب آدم‌ها را به فکر وا می‌دارد، اما جمهوری دموکراتیک آلمان می‌خواست مطمئن شود که مردم به دلخواه خودش فکر می‌کنند.
starlight
جایی که کتاب‌ها را می‌سوزانند، در نهایت آدم‌ها را هم خواهند سوزاند. ــــــ هاینریش هاینه، شاعر آلمانی
starlight
کور آن نیست که نمی‌تواند ببیند، بلکه آن است که نمی‌خواهد ببیند.
کاربر ۷۱۲۲۱۹۰
یک شوخی معروف دربارهٔ این ماشین‌ها این بود که بهترین ویژگی ترابانت‌ها گرم‌کن عقبشان است، چون باعث می‌شود وقتی می‌خواهی تا خانه هُلشان بدهی، دست‌هایت گرم شوند.
کاربر ۷۱۲۲۱۹۰
فرصت‌ها میان مشکلات نهفته‌اند. ــــــ آلبرت انیشتین
کاربر ۷۱۲۲۱۹۰
فقط یک نفر بود که می‌توانست شرایط من را عوض کند. من.
کاربر ۷۱۲۲۱۹۰
وقتی در بند هستی جایت امن‌تر است، تا وقتی که آزادی.
starlight
خورشید هیچ‌وقت از غرب طلوع نمی‌کند؛ اما آن روز این اتفاق افتاد. برای من و خانواده‌ام، آن شب تاریک و طولانی دیگر به پایان رسیده بود.
saharist
خیلی‌ها دستی را که نمی‌توانند قطع کنند، می‌بوسند.
saharist
حتی وقتی که دلت می‌خواهد بروی، باز هم لحظهٔ خداحافظی غم‌انگیز است
saharist
«حتی با وجود این دیوار هم این‌جا وطن ماست. این دیوار هم قرار نیست تا ابد باقی بمونه. بالأخره یه روزی خرابش می‌کنن و اون روز، دلم می‌خواد تو اولین نفری باشی که می‌بینمش.»
saharist
من کتاب‌هایی می‌خواستم که سانسور نشده باشند. می‌خواستم جاهایی را ببینم که الان فقط عکس توی مجله‌های قاچاقی بودند که دست‌به‌دست به من رسیده بودند. جاهایی مثل کانال‌های ونیز، سواحل جنوب فرانسه و حتی روزی، مجسمهٔ آزادی توی ایالات متحدهٔ آمریکا. می‌خواستم توی خانه‌ای زندگی کنم که تویش میکروفون کار نگذاشته باشند و دوستان و همسایه‌هایی داشته باشم که راحت باهاشان حرف بزنم، بی‌آن‌که بترسم نکند من را به پلیس مخفی لو بدهند.
saharist
اگر نتوانم اندیشه‌ام را به زبان آورم، پس ‘من بودن’ من هم جُرم است.
saharist
فریتز گفت: «شجاعت کارش این نیست. معنی جرأت این نیست که بدونی می‌تونی کاری رو انجام بدی. معنیش اینه که بخوای امتحان کنی...»
saharist
مامان از این‌که من او را دیده بودم خوشحال می‌شد؟ یا چون خودش او را ندیده بود ناراحت می‌شد؟ جواب این سؤال‌ها را نمی‌دانستم، اما از یک چیز مطمئن بودم. اگر مامان یا فریتز به جای من دومینیک را دیده بودند، دوست داشتم که به من بگویند.
saharist
اگر نتوانم اندیشه‌ام را به زبان آورم، پس ‘من بودن’ من هم جُرم است.
Alexa
فکر خطرناک وجود ندارد؛ خود فکر کردن است که خطرناک است. ــــــ هانا آرِنت
LiLion
آموختم که شجاعت به معنی نداشتن ترس نیست، بلکه به معنای چیره شدن بر آن است.
Hossein shiravand
یک امروز از ده فردا بهتر است.
Fatemeh Karimian
مامان می‌گفت دلیل این‌که مردم شرق علیه دیوار اقدامی نمی‌کنند این است که بیشتر آن‌ها اعتقاد دارند این عذاب الهی است که به خاطر جنایت‌های دوران جنگ جهانی دوم بر آن‌ها نازل شده است.
Fatemeh Karimian

حجم

۹۶۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

حجم

۹۶۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

قیمت:
۹۸,۰۰۰
تومان