هیچی نشده تهدید کردن میکشنت! اصلاً حالیته چقدر خوششانسی؟
𝐑𝐎𝐒𝐄
هر کسی نمیتونه؛ ولی من هرکس نیستم
𝐑𝐎𝐒𝐄
کدومش مشکوکتر به نظر میرسه: یکی که تو یه بعدازظهر گرم تابستونی تو محوطه قدم میزنه... یا یکی که نصفهشب یواشکی اینطرف و اونطرف میره؟
𝐑𝐎𝐒𝐄
دوستی با او گاهی بدتر از دشمنی بود
𝐑𝐎𝐒𝐄
سرانجام همان واکنشی را نشان داد که معمولاً وقتی خرابکاری میکرد نشان میداد: مقصر دانستن شخص قربانی
𝐑𝐎𝐒𝐄
«یا با مایی، یا علیه ما.»
Delara
سایرس با چشمهایی تنگ نگاهم کرد. «تو چی داری که اینقدر خاصه؟»
Delara
«چیزی که نمیفهمم اینه که چطور وقتی خودم خبر ندارم، اسپایدر میدونه همچین تواناییای دارم؟»
Delara
دریچهای بالای آن بود که قفل داشت؛ ولی قفلش زنگ زده بود و دو لگد کاراتهای اریکا برای شکستنش کافی بود.
Delara
ولی مهمترین بخش تایمرش بود. نشان میداد شش دقیقه و ۲۹ ثانیه تا زمان پرتاب باقی مانده. یک مأمور اسپایدر روی صندلی تاشوی نازکی نشسته بود و کمشدن ثانیهها را تماشا میکرد.
مورِی هیل.
کاربر Amhv313