بریدههایی از کتاب رنج مقدس ۲
۴٫۶
(۸۰)
هیچ غصهای آنقدر ارزشمند نیست که بهخاطر آن این همه لحظات ارزشمند زندگیش را از دست بدهد.
ابی
شاید یکی از هیجانات دنیا همین ناشناختههایش بود
135!
مصطفی دنیا دو راه بیشتر نداره. یا طرف خدا، یا طرف شیطان. حزبالله و حزب شیطان.
خودت گفتی حزب خدا، پس پاش وایسا. شیطون هم عاشق چشم و ابروت نیست که وقتی میگی حزب خدا ولت کنه دوتا هم بزنه پشت کمرت بگه ایول جوون، نفست حق. میذاره پشتت تا بتونه خاکت کنه
mim_yas
دنیا لایه لایه است. پیچیده است. ساده نیست. اینطور نیست که بگویی من با خدا کاری ندارم. خودم، خودم را اداره میکنم. یک جایی میرسد که خودت به خودت پشت پا میزنی. درهم میپیچی، خراب میکنی. خراب میشوی. خلأهایی دورت را میگیرد و مجبور به انتحار میشوی.
mim_yas
تا حالا به معنی اسمت فکر کردی؟ اسم هر کس معنای درون همونه! تو برای من معنی اسمتی!
نسیم
لذتها باید باشد چون تو هستی! اگر هستی هر لذتی را نباید بچشی! آدمهایی که هرجایی، هر کاری هوس میکنند حتماً هم انجام میدهند، صفر حساب میشوند نه عدد تاثیرگذار!
نسیم
ولی کلا بدون رفتی سر زندگی یه مشکل، یه حرف، یه دستانداز که پیش میآد تازه تو میشی مصطفای حقیقی، ایشون هم میره تو نقش اصلیش.
دوران نامزدی، همش دارید بازیگری میکنید والّا که الآن سه سال با هم رفیقند که همو بشناسند، شش ماه عقد نکرده میرن طلاق میگیرن. مدرن ازدواج میکنند، پست مدرن جدا میشن. اینه که میگم هشتاد درصد با خداست یعنی مثل آدم باید زندگی کنید تا مثل آدم و حوا یه عمر زندگی کنید...
کامکار
حرفهای جانبیاش:
- تردیدت خیلی به جا نیست. یه وقتی طرف رو اصلاً نمیشناسی، نه خودش رو، نه خانوادش رو. اما الآن خانواده رو میشناسی. منش فکری و زندگیشون رو میشناسی. یه دل سیر با پدر و برادرش حرف بزن و نهایت اندیشه دختر رو در بیار، بقیهاش هم با چندتا سؤال کلیدی و یه چندبار رفت و آمد بفهم.
- دیگه قطعیه؟
جواد پرسیده بود.
- نه این میشه بیست درصد. هشتاد درصد هم بشین با خدا حل کن دیگه.
کامکار
یک دختر، یک خواهر، یک همسر، یک مادر اگر درست در جایگاهشان مینشستند این نابسامانیها جریان پیدا نمیکرد و سیل نمیشد و زندگیها اینطور نافرجام نمیماند.
کامکار
عشق تمام شدنی نیست... هرچه بگذرد شورش بیشتر میشود. وقتی به وصال هم نرسد آتش میشود. خاکستر وقتی میشود که به نفرت برسد. بد میسوزاند خاکستری که سرد نشده است.
کامکار
شاتوت برخلاف توتهای دیگر خیلی شاهانه بر تخت مینشیند تا دستت را رنگ خودش نکند از شاخه پایین نمیآید!
کامکار
وقتی یکی را برای خودت میخواهی درستش این است که خودت را هم برای او بخواهی! اصلاً در قانون عالم همین است یک دل، یک دلبر! شیرین این را دلش میخواست. اما نمیدانست چگونه دلبرش را با خودش همراه کند! قوانینی که تعریف کرده بود برای این رسیدن، باب میل خودش بود نه دلبرش!
این را نمیدانست. باید طبق میل او بروی تا کنارت بماند! این میل حرف اول را در قانون عشاق میزد که نتیجهٔ لیلی میشد مجنون! نتیجهٔ مجنون هم میشد لیلی!
کامکار
تازه متوجه میشد که خیلی حرفها و کارها مثل همیشه تعبیر ساده ندارد و گاهی باید زبان دست و نگاه بلد باشی تا سرت سلامت باشد!
کامکار
حجم
۱۵۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱۵۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان