بریدههایی از کتاب رنج مقدس ۲
۴٫۶
(۸۰)
تا حالا به معنی اسمت فکر کردی؟ اسم هر کس معنای درون همونه! تو برای من معنی اسمتی!
h.s.y
میگفت: پیش خدا همهٔ اینها هست، زیاد نمیخواهد بیتابی کنی. فقط ببین چرا نداریش.
شاید خدا دارد با ندادن آن به تو، بزرگت میکند، توانمند بشوی و بعد... شاید هم اگر به خواستهات برسی، یاغیگری کنی و خدا را ندید بگیری. دوستت دارد که نمیدهد. شاید هم این رنج نتیجهٔ کارهای قبل خودت است. زدی ضربتی، طبیعتاً باید ضربتی نوش کنی...
sadat:)
خدا یکجوری نقشه زندگیت را میریزد که رنجها مقابل زندگی تو قرار میگیرد. سختی که میکشی بزرگ میشوی.
کامکار
آدمیزاد درون خودش را خوب میبیند، شاید خودش را به کوری بزند برای ندیدن خیلی از حقایق؛ اما درونش برای خودش مثل روز روشن است.
• Khavari •
«به همه میگویم که تو را دوست دارم!... شمایی را دوست دارم که از این حال زار من و ایمان بال پشهای من اذیت میشوی و باز هم دعایم میکنی!»
کامکار
پانزده سالگی یک برزخ وحشتناک بود در چشم دیگران. کوچکی عقل و بزرگی قد را میفهمیدند و تشویشهای ذهن و دل را نه!
h.s.y
آینده را همین امروزها میسازد.
کامکار
چرخ و فلک دنیا را با دستان خودت بچرخان. نگذار هرکسی از راه میرسد دستی بزند تا دور بگیرد؛ هرکسی سوار زندگیت شود با هر فکری، با هر منشی، با هر حرفی و تو فقط یه مقلد باشی! یک گرسنهٔ فکری و یک عروسک خیمه شب بازی!
کامکار
وقتی یکی را برای خودت میخواهی درستش این است که خودت را هم برای او بخواهی!
h.s.y
«دلم برای آقا تنگ شده بود. آرامشم رفته بود، حیران... سرگردان دنبال کسی، جایی، حالی، قالی، که دیدم امام جواد دلتنگ که میشده، برای مهدی فاطمه دعا میخوانده!»
کامکار
لحظات خوش زندگی، همیشگی است اگر نگاهت به دنیا درست باشد. باید قوانین دنیا را بلد باشی. باید بدانی که تنها تو در صحنهٔ دوار جهان نیستی. زمین و آسمان پر از عواملی است که اگر خودت را به دستانشان بسپاری، چالت میکنند و اگر آنها را در دست بگیری میتوانی اوج بگیری. باید بتوانی در این میدان همراه و سد را از هم تفکیک کنی. کسی که تو را برای خودت میخواهد و کسی که مقابل تو سد میشود.
•|تُرنــــــجْ|•
آدم از دو جا اذیت میشه. یا از دست خودش و آرزوهای بیخودش، یا آدمایی که حالتو میگیرن
کامکار
دنیا لایه لایه است. پیچیده است. ساده نیست. اینطور نیست که بگویی من با خدا کاری ندارم. خودم، خودم را اداره میکنم. یک جایی میرسد که خودت به خودت پشت پا میزنی. درهم میپیچی، خراب میکنی. خراب میشوی. خلأهایی دورت را میگیرد و مجبور به انتحار میشوی.
کامکار
نقص کارش را پیدا کرده بود؛ دل تنگ امام نشده بود!
کامکار
مصطفی خیلی دوست داشت به دخترهایی که دانشگاه را مثل آرایشگاه زنانه میدیدند این را بگوید. اینجا دانشگاه است، خیابان عمومی است، همانطور که آب دهان انداختن بیفرهنگی است، لباس خانه و مهمانی را کف خیابان پوشیدن هم بی فرهنگی است. پس امنیت نداشتن تقصیر خود زن است که حریم خودش را رعایت نمیکرد. حجاب دیوار دفاعی زن است وقتی خودش خراب میکند دیگر هیچ توقعی نیست که مردها هم او را با نگاه محترم ببیند؛ بلکه یک جسم میبیند به حراج گذاشته شده و ارزان!
sadat:)
لبخند میخواست بزند که نشد. میخواست صحبت کند نمیتوانست. میخواست فریاد بزند، بغض شد.
˼السـیِّدةَالشَهیدة˹
بخواهش به عنوان معشوق، خودش رسم عاشقی را میداند. خوب عاشقی است خدا.
-حی !
لحظات خوش زندگی، همیشگی است اگر نگاهت به دنیا درست باشد. باید قوانین دنیا را بلد باشی. باید بدانی که تنها تو در صحنهٔ دوار جهان نیستی. زمین و آسمان پر از عواملی است که اگر خودت را به دستانشان بسپاری، چالت میکنند و اگر آنها را در دست بگیری میتوانی اوج بگیری. باید بتوانی در این میدان همراه و سد را از هم تفکیک کنی. کسی که تو را برای خودت میخواهد و کسی که مقابل تو سد میشود.
sadat:)
گذشته را اگر به دیدهٔ عبرت ببینی، دیگر خطا نمیکنی. عزم اگر داشته باشی و همت، حرکت میکنی برای آبادی آیندهات. گذشته میشود درس زندگی!
sadat:)
منبر مسجد گوهرشاد نشسته بود و زل زده بود به گنبدی که از ورای دیوارها چشمش را پر کرده بود. سرش را چسبانده بود به میلههای پشت سرش، پشت به قبله رو به امام نشسته بود. روی امام سمت قبله بود. خودش را رها کرده بود در اقیانوس محبتی که سمت و سوی امواجش با قبله نمای امام بی انحراف بود!
کامکار
حجم
۱۵۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱۵۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان