بریدههایی از کتاب رنج مقدس ۲
۴٫۶
(۸۰)
رک به لیلا جواب داد که زندگی دو نفره یعنی همین. خیلی دوست داشتنیها و نداشتنیها را باید فاکتور گرفت. تغییراتی اجباری در زن و مرد ایجاد میشود که اگر سنجیده باشد، حسرت و غصه نمیآورد باعث رشد میشود
شادی . . .
تو باید درست زندگی کنی. نترس، خدا کفایتت میکند و حواسش به من و تو هست. رنجی که میکشی را میبیند، سختیهایت را به حساب میکند. آنطرف معامله منصف است، حرفهایی که میشنوی، زخم زبانها، خون دل خوردنها... همه و همه را. تو حتی سر خواندن نمازت، حجابت، آرایش نکردنت برای چشمانی که خدا محرم ندانسته، سر با حیا بودنت و من سر غیرتمندیم مسخره میشویم اما خدا را داریم و این یعنی همه را داریم و غنی هستیم...
شادی . . .
زنان ایرانی فاحشه نبودند فقط عزتشان را از دست داده بودند و برای یک ذره توجه له له میزدند! کاش میگذاشتند مردها برایشان بمیرند نه این که تمام شخصیتشان بشود آرایش و برهنگی تا یک نگاه برای خودشان بخرند!
meshkat
«همیشه و همهجا هستی! بدیهایم را با خوبیت پوشاندی! تلخیهایم را با مهربانیت رد کردی! زشتیهایم را فقط خودت دیدی و ندید گرفتی! چشمها را به روی خوبیهای من باز کردی! منم؛ همان همیشگی! تو هم همان همیشگی باش برای من... فقط این لحظه و اینجا در را باز کن و راهم بده! من ناتوانتر از این هستم که مقابل لذتها بایستم! آنهم در این قفسی که زندانی شدهام!»
فاطمه
آدمها برای خودشان و عمرشان زیاد وقت نمیگذارند اما تا دلت بخواهد هرچه وقت دارند به راحتی در آبکش میریزند. آبها از سوراخها میروند و آبکش میماند. یعنی هیچ نمیماند و آدمیزاد انگار هیچ را بیشتر از همه دوست دارد! رنگهایی که هیچ میشوند، پولهایی که هیچ میشوند، نوشیدنیهایی که هیچ میشود، بسترهایی که هیچ میشود، خندههایی که از سر هیچ است...
نسیم
«هرکس در عالم هستی یک نگرانی دارد، یک مشغولیت ذهنی، یک شوق، یک معشوق. محبت به امام کنار همهٔ اینها نیست. محبت به امام پایه است، اصل است، حاشیه نیست، متن است. و کسی که این اصل را دارد، دیگر هیچ نگرانی، هیچ مشغولیت ذهنی یا هیچ شادی حرامی ندارد. امام که داشته باشی زمین و آسمان در اختیار توست!»
نسیم
کنار اومدن با حقیقت گاهی سخت میشه. چون خیلی وقتها باید از دیدن دوست داشتنیهات دست بکشی. باید تلخیها و سختیها را قبول کنی. بیخیال بعضی علاقهها و سلیقههات بشی. اما کنار گذاشتن خدا و دستورات و ارزشها بهخاطر شرایط تحمیلی جامعه و افکار و حرفهای مردم درست نیست.
کامکار
زندگی سراسرش دوستی است؛ منتهی دار و ندارش، خوب و بدش، خواستنی و نخواستنیاش را باید در عالم هستی و زندگی جمعی معنا کنی. اگر فقط خودت باشی و جز تو نباشد، مثلاً در یک جزیرهای دور افتاده باشی، شاید بتوانی هرکاری دوست داری انجام بدهی و هر کاری که آزارت میدهد کنار بگذاری. اما وقتی تنها نیستی، تو هستی و یک خانواده. تو هستی و یک جامعه، تو هستی و یک کشور، دیگر نمیتوانی مدام بگویی؛ دوست دارم هر کاری که لذت میبرم انجام بدهم. هر حرفی که آرامم میکند بزنم. حتی در پوشش و رفتارت هم باید مراعات دیگران را بکنی. برای آرامش یک خانواده و یک جامعه باید تو به قانون احترام بگذاری نه قانون باب میل تو بشود.
کامکار
تصادف؟ مسخرهترین کلام انسانی. هیچ چیز در دنیا تصادفی نیست! همه چیز سر جای خودش است در نظم زمانی و محتوایی! هر اتفاقی یک دلیلی پشتش است!
کامکار
آدمیزاد اصلاً میبیند چهرهٔ کریه و زشت گناه را؟ اصلاً حس میکند بوی متعفن لجنهای کنار گذاشتن دستورات خدا را؟ نمیداند که با گوش دادن به حرفهای شیطان دستش را در دستان پر از مو و شپش و شورهٔ شیطان میگذارد که از آن لختههای چرک و خون میریزد و گوش به دهان نفس سرکشش دارد که با هر کلمهای زرداب بدبو و گند بیرون میجهد.
آدمیزاد چهطور دلش میآید گلستان آغوش خدا را رها کند، آبشار محبت خالقش را ندید بگیرد، لذت شنیدن نوای مهربانی دستورات پر سودش را کنار بگذارد و با شیطان خبیث همراه شود.
نورانا
خدا ما را بدون آنکه یادش کنیم، یاد میکند...
رئیس قبیله کتاب خوار ها 🍒🌿
دریایی اعتماد، اقیانوسی محبت، آسمانی آرامش.
رئیس قبیله کتاب خوار ها 🍒🌿
«هرکس در عالم هستی یک نگرانی دارد، یک مشغولیت ذهنی، یک شوق، یک معشوق. محبت به امام کنار همهٔ اینها نیست. محبت به امام پایه است، اصل است، حاشیه نیست، متن است. و کسی که این اصل را دارد، دیگر هیچ نگرانی، هیچ مشغولیت ذهنی یا هیچ شادی حرامی ندارد. امام که داشته باشی زمین و آسمان در اختیار توست!»
امالبنین
«هرکس در عالم هستی یک نگرانی دارد، یک مشغولیت ذهنی، یک شوق، یک معشوق. محبت به امام کنار همهٔ اینها نیست. محبت به امام پایه است، اصل است، حاشیه نیست، متن است. و کسی که این اصل را دارد، دیگر هیچ نگرانی، هیچ مشغولیت ذهنی یا هیچ شادی حرامی ندارد. امام که داشته باشی زمین و آسمان در اختیار توست!»
امالبنین
«به همه میگویم که تو را دوست دارم!... شمایی را دوست دارم که از این حال زار من و ایمان بال پشهای من اذیت میشوی و باز هم دعایم میکنی!»
شکوفه ▪︎
«هرکس در عالم هستی یک نگرانی دارد، یک مشغولیت ذهنی، یک شوق، یک معشوق. محبت به امام کنار همهٔ اینها نیست. محبت به امام پایه است، اصل است، حاشیه نیست، متن است. و کسی که این اصل را دارد، دیگر هیچ نگرانی، هیچ مشغولیت ذهنی یا هیچ شادی حرامی ندارد. امام که داشته باشی زمین و آسمان در اختیار توست!»
شکوفه ▪︎
«تو که هستی که هم همهٔ هستی دلم سمت توست و هم.... تویی که مرا میشناسی، میخوانی، مینامی...خودمان نخواهیم، خودمان پس بزنیم، خودمان بمانیم غرق در... هرگاه، هرجا، نامی، تصویری از گل نرگس به میان میآید... مریم حیران مانده بود، دختری بود پاک و مطهر... عیسیبنمریم اکنون در آسمان است؛ زنده و منتظر... معجزه کم و زیاد ندارد... و زمان میگذرد و مرگ پایان لذتهاست...»
شکوفه ▪︎
«خدا ظلم نمیکند؛ هیچوقت، هیچجا و به هیچکس!
حتی ذرهای. من و شما در این دنیای وسیع و عجیب، بی همراه و همدل و معلم و پیامبر و امام و رهبر رها نشدهایم... اولین مخلوق عالم یک پیامبر است، اولین انسان روی کرهٔ زمین یک پیامبر است... حتی برای ذرهای و لحظهای هم زندگیمان خراب نشود... برای خوابمان، خوراکمان، پوشاکمان، رابطههایمان دید و ندیدمان... انسانها خودشان امام را رها میکنند، تکیه بر قوانین بینالمللی و من درآوردی انسانساز میکنند اما کتاب خدا و احادیث را نمیخوانند و با مَن مَن
شکوفه ▪︎
اختیار عالم باید دست خالق عالم باشد.
خالق عالم خالق تو هم هست، اختیاراتت را واسپاری کن به خالق اختیار! آنوقت میدان دایرهای پر از گوی را که تحویل تو میدهد، زیر نگاه امام است!
دنیایت زیباتر و پر برکت خواهد شد! تمام و کمال برای خودت خواهد شد، خودی که زیر سایهٔ صاحب باشد، عین خدایی است! با تمام علم و حکمت خدایی!
شکوفه ▪︎
- دخترای اونور آب دارن دستوپا میزنن زندگیشون آدموار شه، زنای ما تازه یادشون اومده خراب بشن! وای مادر من!
شکوفه ▪︎
حجم
۱۵۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱۵۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان