بریده‌هایی از کتاب رنج مقدس ۲

زندگی اگر با اصالت نباشد با خیانت تمام می‌شود. اصالت زندگی هوس نیست، باور و عقیده است.

زندگی اگر با اصالت نباشد با خیانت تمام می‌شود. اصالت زندگی هوس نیست، باور و عقیده است.

اگر ناخوشی نباشد که این‌طور لذت خوشی‌ها زیر دهان نمی‌رود تا همه عطشانش باشند و بعد هم مراقبش.

- چرخ و فلک دنیا را با دستان خودت بچرخان. نگذار هرکسی از راه می‌رسد دستی بزند تا دور بگیرد؛ هرکسی سوار زندگیت شود با هر فکری، با هر منشی، با هر حرفی و تو فقط یه مقلد باشی!

آدم‌هایی که هرجایی، هر کاری هوس می‌کنند حتماً هم انجام می‌دهند، صفر حساب می‌شوند نه عدد تاثیرگذار!

- چرخ و فلک دنیا را با دستان خودت بچرخان. نگذار هرکسی از راه می‌رسد دستی بزند تا دور بگیرد؛ هرکسی سوار زندگیت شود با هر فکری، با هر منشی، با هر حرفی و تو فقط یه مقلد باشی! یک گرسنهٔ فکری و یک عروسک خیمه شب بازی!

اگر توی زندگیت با حساب و کتاب زندگی کرده باشی، هیچ اتفاقی نمی‌تونه ضربه فنیت کنه! اونایی که می‌بُرَن و می‌رن... تکل می‌خورن و لایی می‌خورن، اونا خودشون زاویه رو باز می‌ذارن و سر به هوا هستن!

تاریکی‌های شهر با لامپ‌های مغازه‌ها فرار می‌کند. فراری کاذب. شب که روز نمی‌شود؛ هرچه‌قدر هم که لامپ روشن باشد گرما و نور خورشید را ندارد. زندگی‌ها تلخ شده است؛ هر چه‌قدر هم که زروزیور و آراستگی‌اش زیاد باشد. قابل هضم نیست. نوروگرما ندارد. شیرینی و لذتش را نمی‌شود مدام با جشن تولدها و پارتی‌ها و ولنتاین‌ها برگرداند. شب است شب، تلخ است تلخ، دروغ است دروغ.

سلام! غذای حضرتیه! بعد نماز برید!

لذت‌ها باید باشد چون تو هستی! اگر هستی هر لذتی را نباید بچشی! آدم‌هایی که هرجایی، هر کاری هوس می‌کنند حتماً هم انجام می‌دهند، صفر حساب می‌شوند نه عدد تاثیرگذار!

دنیا پر از شیرینی است، تو یاد بگیر که آدم هرزی نباشی و برای هر شیرینی دلت را به لجن نکشی.

شور نوجوانی است دیگر. امشب عاشق بازیگر تلویزیون می‌شود و شب بعد بی‌قرار مجری مجرد و خوش تیپ. دو سه هفته نگذشته قد و بالای بازیکن والیبال هوش از سرش می‌پراند و وقتی می‌نشیند کنار مصطفی، دلش همین کنار روی مبل جا می‌ماند. دخترهای دانشگاه هم همین‌طورند؛ جوانند و هنوز نوجوانند. نوجوانند و بچه‌اند. این حرف‌ها زیاد بین دخترها رد و بدل می‌شود و پسرها هم مسخره می‌کنند وقتی که می‌شنوند. فضای پسرها کمی بدتر است. کلاً دل نمی‌دهند و دل‌به‌هم‌زن، همه‌چیز را به تشت رسوایی می‌کشانند.

کرهٔ زمین به‌خاطر همین گرد است که در زندگی آدم‌ها نه کجی وجود داشته باشد و نه زاویه.

نمی‌تونی از کنار نشانه‌ها راحت رد بشی! شایدم درست اینه که نباید رد بشی! رد نشانه‌ها رو که بگیری معماهای زیادی برات حل می‌شه!

چرخ و فلک دنیا را با دستان خودت بچرخان. نگذار هرکسی از راه می‌رسد دستی بزند تا دور بگیرد؛ هرکسی سوار زندگیت شود با هر فکری، با هر منشی، با هر حرفی و تو فقط یه مقلد باشی! یک گرسنهٔ فکری و یک عروسک خیمه شب بازی!

لیلا دلش نمی‌خواست خالق را کنار بگذارد و دنبال مخلوق متکبری مثل شیطان راه بیفتد.

پدر از آن‌هایی بود که با خیال راحت وقتی که از چیزی برآشفته می‌شدی، یا خواسته‌ای داشتی، یا ترس و دلهره... می‌گفت: پیش خدا همهٔ این‌ها هست، زیاد نمی‌خواهد بی‌تابی کنی. فقط ببین چرا نداریش.

-تا حالا به معنی اسمت فکر کردی؟ اسم هر کس معنای درون همونه! تو برای من معنی اسمتی!

- پسر به کی می‌ره؟ - متأسفانه شبیه زنش می‌شه. محمدحسین برگشت و به صورت مصطفی زل زد. چه‌قدر دقت کرده به حال و احوال آدم‌ها که این دو نتیجه را از آزمایش زندگی‌ها در آورده بود. دختر به مادرش می‌رود. پسر به همسرش...

- آدما اگر با خودشون درگیر می‌شدند این قدر با کس و کارشون مشکل پیدا نمی‌کردند.