بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نیمه‌ی پنهان مکران | طاقچه
تصویر جلد کتاب نیمه‌ی پنهان مکران

بریده‌هایی از کتاب نیمه‌ی پنهان مکران

انتشارات:عهد مانا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۱۴ رأی
۴٫۵
(۱۴)
به مدرسهٔ ابتدایی که رفتم، روی نیمکتی می‌نشستم که یکی از دوستانم اهل‌سنت و دیگری شیعه بودند و آن دو شدند بهترین دوستان دوران دبستانم.
سپیده دم اندیشه
«من کنت مولاه فهذا علی مولاه»
سپیده دم اندیشه
<الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دیناً.> وقتی خدا می‌فرماید من امروز از دین شما راضی شدم، یعنی تابه‌حال از این دین راضی نبوده است و امروز اتفاقی افتاده که منجر به رضایت خدا شده است. آن واقعه، نمی‌تواند چیزی جز اعلام ولایت امیرالمؤمنین (ع) پس از پیامبر (ص) باشد.
سپیده دم اندیشه
مولوی کمی فکر کرد و گفت: «نه، ولیّ در این روایت به‌معنای جانشین است. هنگامی‌که پیامبر از دنیا رفت ابوبکر جانشین او شد.» گفتم: «در ادامهٔ روایت هم آمده که زمانی که ابوبکر مُرد، عمر ولیّ او شد؛ یعنی جانشینش شد، نه دوستش. حالا که ولیّ در این‌جا به معنای جانشین است، چرا وقتی به روایت «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» می‌رسید، ولیّ را دوست ترجمه می‌کنید؟ این یک‌بام و دوهوا نیست؟
سپیده دم اندیشه
- ولی آنچه دربارهٔ بهاییت معتقدیم، این است که بهاییت یک دین و مکتب الهی نیست. بلکه یک حزب سیاسی است که انگلیس آن را تأسیس کرده و مورد حمایت آمریکا و اسرائیل هم هست. شاهد مدعایم هم این است که قبلهٔ بهاییت در اسرائیل است و همین اسرائیلی که به بهایی‌ها اجازه می‌دهد تا قبله‌شان در آن‌جا باشد، مسلمانان را از آن سرزمین اخراج می‌کند. حتماً می‌دانید که یهودی‌ها خودشان را نژاد برتر می‌دانند و غیرِ خودشان را به دو گروه تقسیم می‌کنند و می‌گویند برخی که این برتری نژاد یهود را قبول دارند، باید به آن‌ها مانند حیوانات آب‌وعلف بدهیم تا برای ما خدمت کنند، و عده‌ای که برتری قوم یهودی‌های صهیونیست را قبول ندارند، محکوم به مرگ‌اند و باید به ارزان‌ترین شکل ممکن کشته شوند. پس بهایی‌هایی که قبله‌شان در اسرائیل است، نمی‌توانند در خدمت آن‌ها نباشند، و الا باید تا حالا از آن‌جا اخراج می‌شدند!
سپیده دم اندیشه
«در همین منطقهٔ سرباز، یکی از اهالی روستای «جنگل»، روزی از سر عصبانیت چند بار به همسرش گفت «از منزل من برو بیرون». وقتی عصبانیتش فروکش کرد و به خود آمد، تازه متوجه شد که گفتن این جمله، حتی بدون این‌که قصد طلاق داشته باشد، طلاق حساب می‌شود.
سپیده دم اندیشه
فواید ازدواج موقت ایجاد محرمیت است. به‌عنوان‌مثال زن و شوهری که صاحب فرزند نمی‌شوند و دختری از بهزیستی برای خودشان آورده‌اند. هیچ‌کدام از محارم مرد، هم شیر ندارد تا از راه شیر دادن این فرزند را برای خانواده‌شان محرم کنند. در این موارد، مرد می‌تواند برای محرم شدن با این دختربچه، او را به عقد موقت پدرش دربیاورد. وقتی این عقد بین این دختر بچه و آن پیرمرد خوانده شد، این دختر برای تمام فرزندان و نوه‌های این پیرمرد محرم می‌شود و در حکم مادرشان است و مشکل نامحرم بودنشان حل می‌شود.
سپیده دم اندیشه
شد. انواع و اقسام غذاها از گوشت کبابی تا خورشتی و برنج با طبخ‌های مختلف. واقعاً بلوچ‌ها در مهمان‌نوازی بی‌نظیرند.
سپیده دم اندیشه
استاد که به نظر می‌آمد توقع چنین تعارفی را نداشت، گفت: «چرا خودتان صحبت نمی‌کنید؟» گفتم: «وقتی او فهمید که شما استاد و بزرگ ما هستید، اصرار داشت که چند دقیقه‌ای برای‌شان صحبت کنید.» استاد که تقریباً متوجه شده بود خودم توپ را در میدانش انداختم، گفت: «خب من نمی‌دانم سطح سواد این‌ها چقدر است. متوجه صحبت‌های من می‌شوند یا نه؟» گفتم: «آن دیگر تقصیر شما نیست. همین‌قدر که بفهمند مطالبی هست که فهمش برایشان سنگین است، خودش فایده دارد
سپیده دم اندیشه
شما حتماً اسم ملک فهد را شنیده‌اید. پادشاه عربستان بود. چهار تا زن داشت و می‌خواست زن پنجم بگیرد. بن‌باز مفتی وهابی عربستان را دعوت کرد تا خطبهٔ عقدش را بخواند. بن‌باز گفت: «در اسلام هم‌زمان بیش از چهار زن دائم نمی‌توانید داشته باشید.» فهد جواب داد: «این زن را به ازدواج موقت خودم درمی‌آورم این‌که مانعی ندارد.» بن‌باز گفت: «مگر نشنیده‌اید که خلیفهٔ رسول‌الله (ص)، عمر، ازدواج موقت را حرام کرده است؟» فهد جواب داد: «خب خلیفهٔ رسول خدا (ص)، عمر، ازدواج موقت را حرام کرد و خلیفهٔ رسول خدا (ص)، فهد، آن را حلال می‌کند
سپیده دم اندیشه
یادم آمد یکی از اساتیدم دربارهٔ اصحاب اخدود می‌گفت: «عده‌ای کافر از امت‌های گذشته، تعدادی از مؤمنان را درون گودال آتش انداختند و خودشان در کنار گودال، نظاره‌گر سوختن آن‌ها بودند. و این جنایت، آن‌قدر برای خدایی که خودش را مدافع مؤمنان معرفی کرده، سنگین آمده که آن‌را در آخرین کتاب آسمانی‌اش آورده، تا این‌گونه تا قیام قیامت، ذکر مظلومیت این مؤمنان خوانده شود و مسببان آن جنایت لعنت شوند. حالا مگر شهادت حضرت سیدالشهدا (ع) و یارانش کمتر از شهادت این مؤمنان است؟ یا سوز و داغِ گودال قتلگاه امام حسین (ع) کمتر از گودالی است که مؤمنان در آتش سوختند؟ خدا با ذکر مصیبت اصحاب اخدود، تا روز قیامت حجت را برای همهٔ خورده‌گیران که می‌پرسند چرا هر سال و هر ماه و هر روز برای مصیبت سیدالشهدا (ع) گریه می‌کنید، تمام کرده است؛ این‌که بدانید خدا غیور است و به اولیائش حساس.
منکسر
این‌که شما می‌گویید حضرت علی (ع) همیشه در جنگ بوده و حدیث، کم فرا گرفته است، سخن بی‌دلیلی است. حضرت علی (ع) از کودکی در خانهٔ پیامبر (ص) بزرگ شده و بعد از بعثت، سیزده سال در مکه کنار پیامبر (ص) بود. آن زمان که جنگی نبوده تا حضرت علی (ع) به جنگ برود! یعنی همین سیزده سال در مکه کفایت نمی‌کرد تا حضرت علی (ع) احادیثی از پیامبر (ص) فرا بگیرد؟! در ده سالی هم که پیامبر (ص) در مدینه است، اگر جنگی رخ می‌داد، پیامبر (ص) هم با مسلمانان به جنگ می‌رفت. بنابراین باز هم حضرت علی (ع) در آن شرایط در کنار پیامبر (ص) بود و نگهبان جان ایشان. آیا باز هم حضرت علی (ع) وقت نداشتند تا روایت از پیامبر (ص) بیاموزد؟
منکسر
خدای من! از یک شبانه‌روز چقدر می‌شود استفادهٔ مفید کرد.
منکسر
«به نظر تو چرا به بهایی‌ها در ایران اجازهٔ فعالیت رسمی نمی‌دهند؟» - برای این‌که می‌گوییم پیامبر ما حضرت عبدالبهاء، بعد از پیامبر اسلام به پیامبری آمده است! - ولی آنچه دربارهٔ بهاییت معتقدیم، این است که بهاییت یک دین و مکتب الهی نیست. بلکه یک حزب سیاسی است که انگلیس آن را تأسیس کرده و مورد حمایت آمریکا و اسرائیل هم هست. شاهد مدعایم هم این است که قبلهٔ بهاییت در اسرائیل است و همین اسرائیلی که به بهایی‌ها اجازه می‌دهد تا قبله‌شان در آن‌جا باشد، مسلمانان را از آن سرزمین اخراج می‌کند.
منکسر
اما دربارهٔ حضرت علی (ع) که گفتید چون از راه غیب می‌دانست شهید می‌شود پس نباید به مسجد می‌رفت؛ این حرف صحیحی نیست. اگر کسی از راه غیب مطلبی را بداند، ازنظر شرعی عمل به آن علم واجب نیست. آن‌ها مأمور عمل به علم ظاهر بودند، نه عمل بر اساس علم غیب. پیامبران و امامان در برابر مقدرات الهی تسلیم محض و به‌قول‌معروف، راضی به رضای خدا بودند؛ بنابراین اگر تقدیر الهی شهادت در راه خدا بود، به استقبال شهادت می‌رفتند و این خودکشی نیست
منکسر
طایفهٔ شُهلی‌بُر و شاه‌ولی‌بُر از طوایف بزرگ منطقهٔ بلوچستان هستند که در خاش و ایرانشهر و دلگان و بزمان ساکن‌اند. آن‌چه از برخی افراد این طایفه شنیده شده، این است که آن‌ها خود را منتسب به شاه نعمت‌الله ولی می‌دانند و ازاین‌رو به شاه‌ولی‌بر و شهلی‌بر مشهورند.
zahra.n
همین اسرائیلی که به بهایی‌ها اجازه می‌دهد تا قبله‌شان در آن‌جا باشد، مسلمانان را از آن سرزمین اخراج می‌کند. حتماً می‌دانید که یهودی‌ها خودشان را نژاد برتر می‌دانند و غیرِ خودشان را به دو گروه تقسیم می‌کنند و می‌گویند برخی که این برتری نژاد یهود را قبول دارند، باید به آن‌ها مانند حیوانات آب‌وعلف بدهیم تا برای ما خدمت کنند، و عده‌ای که برتری قوم یهودی‌های صهیونیست را قبول ندارند، محکوم به مرگ‌اند و باید به ارزان‌ترین شکل ممکن کشته شوند. پس بهایی‌هایی که قبله‌شان در اسرائیل است، نمی‌توانند در خدمت آن‌ها نباشند، و الا باید تا حالا از آن‌جا اخراج می‌شدند!
zahra.n
«یکی از مسائل دردناک تاریخ صدر اسلام که معاویه پایه‌گذارش بود و به همهٔ جهان اسلام ابلاغ کرد، سبّ و لعن حضرت امیرمؤمنان علی (ع) است. متأسفانه بیش‌تر اماکن مذهبی به این امر زشت و قبیح اقدام کردند، به‌طوری‌که عالم بزرگ اهل‌سنت جناب سیوطی می‌گوید: «در زمان بنی‌امیه، بیش از هفتادهزار منبر به پیروی از سنت معاویه، علی (ع) را لعن می‌کردند. اما مردم ولایت‌مدار سیستان، کاری کردند که یکی از متعصب‌ترین دشمنان امیرالمؤمنین (ع) به‌نام یاقوت حموی (متوفای ۶۲۶ هجری)، در کتاب معجم البلدان، لب به اعتراف گشوده و گفته است: "برتر از همهٔ اوصافی که برای اهالی سیستان آمده، آن است که وقتی علی؟ رض؟ در منابر شرق و غرب لعن می‌شد، اهالی سیستان از فرمان بنی‌امیه سرپیچی کردند. حتی در پیمان‌نامه‌شان اضافه کردند که هیچ‌کس را بر منبرشان لعن نکنند.
zahra.n
«سیستانیان، اولین خون‌خواهان حادثهٔ کربلا!»
zahra.n
گفت: «یکی از ذکری‌های منطقه، به مذهب اهل‌سنت پیوست. او به یک مولوی در روستای سیدآباد مراجعه کرد که من سنی شده‌ام، ولی همسرم هنوز ذکری است و ان‌شاءالله او را هم کم‌کم مسلمان می‌کنم. مولوی فتوا داد که الآن که سنی شده‌ای، همسرت طلاق شده است. آن مرد که در ابتدا اصلاً فکر نمی‌کرد با مسلمان شدن مجبور می‌شود همسرش را از دست بدهد، به اختلاف با مولوی پرداخت. نزاع‌شان در این مسئله بالا گرفت و این مسئله را از مفتی بزرگ منطقهٔ «مفتی روابند» هم استفتا کردند. مفتی نیز فتوا به جدایی آن مرد از همسرش داد! مرد مغموم که با تغییر دین، زندگی زناشویی‌اش از هم پاشید، می‌گفت: "چه غلطی کردم به مولوی‌ها خبر دادم که مسلمان شده‌ام. زن و زندگی‌ام را از دستم گرفتند".»
سپیده دم اندیشه

حجم

۲۰۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

حجم

۲۰۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

قیمت:
۴۸,۶۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد