بریدههایی از کتاب دفتر خاطرات فضه (کنیز حضرت زهراعلیهاالسلام)
۴٫۴
(۲۰۳)
گمان میکردم با این اتفاقی که برای دختر پیامبر صلی الله علیه وآله افتاد دیگر مهاجمین باز نمیگردند، اما دقایقی نگذشته بود که با افراد بیشتری حمله کردند تا آقایم را به مسجد ببرند.
حضرت زهرا علیها السلام با همان حال از جای خود برخاست و مانع بردن همسرش به سوی مسجد شد. کاش کور شده بودم و نمیدیدم که قنفذ با تازیانه چنان بر بازوی بانویم زد که دستش از کمربند مولایم علیعلیه السلام جدا شد.
به این کتفا نکردند و عمر با غلاف شمشیر چنان بر کتف آنحضرت زد که بیهوش شد و بر زمین افتاد
🍃🌷🍃
در هند چون دختر پادشاه بودم علم کیمیا را به من آموخته بودند و لوازم آن را همراه خود آورده بودم. فکر کردم موقعیتی مناسبتر از این برای به کار گرفتن کیمیا پیش نمیآید، و چه بهتر که با این دانشی که همراه من است برای فقر این خانواده چارهای بیندیشم.
این بود که قطعهای از مس بدست آوردم و آن را نرم کرده و به شکل شمش طلا قالب ریزی کردم و داروی کیمیا را به آن افزودم و تبدیل به طلا شد. آنگاه با خوشحالی نزد آقایم امیرالمؤمنین علیه السلام رفتم و آن را تقدیم کردم. حضرت با دیدن شمش طلا فرمود:
آفرین ای فضه! اما بدان اگر مس را ذوب میکردی طلا مرغوبتر و گرانبهاتر میشد!!
با تعجب به سخنان حضرت گوش میدادم و در حیرت بودم از اینکه مولایم این علم را میداند، اما چنین فقیرانه زندگی میکند. عرض کردم: آقای من، آیا شما این علم را میدانید؟ فرمود: «آری». سپس اشاره به امام حسن علیه السلام کرد و فرمود: این کودک نیز میداند.
S
اگر میخواهی خدا را ملاقات کنی در حالی که بر تو خشمناک نباشد و از تو راضی باشد، و همچنین در طول زندگی شیطان تو را وسوسه نکند و بیماری تب بر تو عارض نشود، بر خواندن این دعا مواظبت داشته باش. آن دعا این است:
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم. بِسمِ اللَّهِ النُّورِ. بِسمِ اللَّهِ نورِ النُّورِ. بِسمِ اللَّهِ نورٍ عَلی نورٍ. بِسمِ اللَّهِ الّذی هُوَ مُدَبِّرُ الاْمُورِ. بِسمِ اللَّهِ الَّذی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ. الْحَمْدُ للَّهِ الَّذی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ وَ اَنْزَلَ النُّورَ عَلی الطُّورِ فی کتابٍ مَسْطوُرٍ فی رَقٍّ مَنْشوُرٍ وَ الْبَیتِ الْمَعْموُرِ وَ السَّقْفِ الْمَرْفوُعِ وَ الْبَحْرِ الْمَسْجوُرِ بِقَدَرٍ مَقْدوُرٍ عَلی نَبیٍّ مَحْبوُرٍ. الحَمدُ للَّهِ الَّذی هُوَ بِالْعِزِّ مَذْکوُرٌ وَ بِالْخَیرِ مَشْهوُرٌ وَ عَلی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ مَشْکوُرٌ.
کربلایی
عجب لحظات سختی بود شهادت بانویم! یعنی دیگر من صدای او و مهربانیش، کارهای او و عبادتش را هرگز نمیدیدم. وای بر من! چقدر دلتنگش شدهام.
mb
امام حسن علیه السلام به قطعه طلایی که آورده بودم نگاهی کرد و همان دستور العملی را که حضرت دقایقی پیش فرموده بود تکرار کرد. زبانم بند آمده بود و نمیدانستم چه بگویم. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: ما بیشتر و بالاتر از این علم را نیز میدانیم.
سپس اشارهای کرد و قطعه بزرگی از طلا همراه با گنجهای زمین پدیدار شد. آنگاه فرمود: «طلای خود را نیز کنار آنها بگذار»! آن طلای کوچک را که در مقابل آنها ذرهای مینمود میان طلاها گذاشتم و همه آن گنجها ناپدید شدند. اینجا بود که حضرت فرمود: ای فضه، ما برای این خلق نشدهایم!
S
بگذارید از آن روز بگویم که پیامبر صلی الله علیه وآله مرا به عنوان کنیز به حضرت زهرا علیها السلام هدیه کرد و دعایی به من آموخت که هنگام ناتوانی در انجام کارها بخوانم.
آن دعا همچنان در ذهنم بود تا آنکه روزی بانویم فرمود: «خمیر را آماده میکنی یا نان میپزی»؟ عرض کردم: سرورم، من هیزم میآورم و خمیر را نیز آماده میکنم.
سپس برای آوردن هیزم به بیابان رفتم و مقدار زیادی چوب جمع کردم، ولی هنگامی که خواستم آنها را بردارم نتوانستم. در آنجا دعایی که پیامبر صلی الله علیه وآله آموخته بود خواندم:
«یا واحِداً لَیسَ کمِثْلِهِ اَحَدٌ، تُمیتُ کلَّ اَحَدٍ وَ تُفْنی کلَّ اَحَدٍ وَ اَنْتَ عَلی عَرْشِک واحِدٌ وَ لا تَأْخُذُک سِنَةٌ و لا نَوْمٌ»: «ای خدای یگانه، ای کسی که هیچ کس مانند تو نیست. تو همه را میمیرانی و همه را فنا میکنی. تو پروردگار یگانه در عرش خویش هستی که خواب و غفلت تو را نمیگیرد».
لحظهای نگذشته بود که مردی آمد و برای کمک به من هیزم را برداشت و تا خانه مولایم آورد.
کربلایی
روزی خبر آوردند که آن تک درخت را - که سایبان فاطمه علیها السلام در بقیع بود - قطع کردهاند
Aysan
چگونه از پروردگارم تشکر کنم که آنچه همه شما آرزویش را دارید - یعنی خدمتگزاری حضرت زهرا علیها السلام - نصیب من شد
ــسیّدحجّتـــ
فضه کیست؟ (۱)
و اما... فضه کیست؟ او دختر یکی از پادشاهان هند بود که در جنگ اسیر گردید و به آفریقا برده شد. سپس از طرف پادشاه حبشه خریداری شد و نام «میمونه» به معنای «مبارک» برای او انتخاب شد.
پس از چند سال پادشاه حبشه او را به عنوان کنیز همراه هدایای دیگری توسط جعفر طیار برای پیامبر صلی الله علیه وآله فرستاد.
پیامبر صلی الله علیه وآله او را با دستور خداوند به دخترش حضرت زهرا علیها السلام بخشید و نامش را «فضه» گذاشت. او از آن لحظه زندگانی خویش را وقف خدمتگزاری خاندان عترت و طهارت نمود و همیشه به این منصب افتخار میکرد.
S
بعداً فهمیدیم که هم در به حضرت زهرا علیها السلام اصابت کرده و هم با تازیانه و غلاف شمشیر به پهلوی او زدهاند و هم سیلی مهاجمین صورت آسمانیاش را نیلی کرده است.
حــق پرســت
«یا واحِداً لَیسَ کمِثْلِهِ اَحَدٌ، تُمیتُ کلَّ اَحَدٍ وَ تُفْنی کلَّ اَحَدٍ وَ اَنْتَ عَلی عَرْشِک واحِدٌ وَ لا تَأْخُذُک سِنَةٌ و لا نَوْمٌ»: «ای خدای یگانه، ای کسی که هیچ کس مانند تو نیست. تو همه را میمیرانی و همه را فنا میکنی. تو پروردگار یگانه در عرش خویش هستی که خواب و غفلت تو را نمیگیرد».
hosein
پدرم سفارش کرده هرگز از همسرت چیزی درخواست نکن؛ که شاید مهیا کردن آن برایش امکان نداشته باشد و شرمنده تو گردد.
پوریا
عجب تشییع جنازهای بود تشییع پیکر دختر پیامبر اسلام؛ و چه با شکوه بود! چهار کودک، چهار زن، هفت مرد.
سکوت
ای دختر کسی که ملائکه آسمان بر او صلوات میفرستند.
اما پاسخی از جانب حضرت زهرا علیها السلام نیامد و همچنان بیهوش بود و به خود میپیچید. در آن هنگام امیرالمؤمنین علیه السلام که طاقت از کف داده بود فرمود: فاطمه، با من حرفی بزن. من پسر عمویت علی بن ابی طالب هستم.
چه لحظهای بود! مولایم از شنیدن صدای همسرش ناامید شده بود که زهرا علیها السلام چشمانش را گشود و تا نگاهش به حضرت افتاد هر دو گریستند. امیرالمؤمنین علیه السلام با چشمانی اشکبار از حال بانو پرسید و فاطمه علیها السلام پاسخ داد:
پسر عمو، من مرگ را احساس میکنم که هیچ گریزی از آن نیست. از تو میخواهم اگر بعد از من ازدواج کردی یک روز را به همسرت و روز دیگر را به فرزندانم اختصاص دهی.
یا اباالحسن، هرگز بر سر آنان فریاد مزن که آنها یتیم و غریب و دل شکسته هستند.
Ava
شما که از من میشنوید آیا میتوانید باور کنید که بزرگان اهل مدینه جمع شدند و نزد امیرالمؤمنین علیه السلام آمدند و چنین گفتند:
فاطمه شب و روز گریه میکند. کار به جایی رسیده که شبها خواب راحت نداریم و روزها بر سر کسب و کار خود آرامش ما سلب شده است. از طرف ما از او بخواه که یا شب گریه کند یا روز!؟
mb
بعداً فهمیدیم که هم در به حضرت زهرا علیها السلام اصابت کرده و هم با تازیانه و غلاف شمشیر به پهلوی او زدهاند و هم سیلی مهاجمین صورت آسمانیاش را نیلی کرده است.
همه اینها در چند لحظه سیاه اتفاق افتاد و نمیدانم آن لحظهها چگونه بر من گذشت. ناگهان صدای فریادش را شنیدم که مدینه را زیر و رو کرد:
یا رسول اللَّه، اینگونه با دختر عزیزت رفتار میکنند. آه، فضه مرا دریاب. به خدا سوگند فرزندی که در رحم داشتم کشته شد.
امیرالمؤمنین علیه السلام و من به سمت در دویدیم و حضرت به من فرمود: «فضه، نزد بانویت باش که او اکنون به کمک تو نیاز دارد، زیرا فشار در و ضرب لگد باعث سقط محسن شده است».
Ava
همراهی فضه با زینب کبری علیها السلام در حادثه کربلا و بعد از عاشورا تا کوفه و شام، همه نشان از مقام والای اعتقادی این کنیز فاطمه علیها السلام دارد.
در نگاهی دیگر حضور او در نزول سوره «هل اتی» و مشارکت او در روزه سه روزه اهل بیت علیهم السلام، دعای مستجاب او در خانه فاطمه علیها السلام و نزول سفره آسمانی، کمک ملائکه به او، و بالاتر از همه اینکه پاسخ درخواست حضرت زهرا علیها السلام برای خدمتکاری در منزل و آیهای که در این باره بر پیامبر صلی الله علیه وآله نازل شد، قرعهای بود که به نام فضه درآمد و او به عنوان کنیز حضرت زهرا علیها السلام از طرف پیامبر صلی الله علیه وآله و به امر الهی قدم در خانه سیدة النساء علیها السلام گذاشت.
Ava
اگر میخواهی خدا را ملاقات کنی در حالی که بر تو خشمناک نباشد و از تو راضی باشد، و همچنین در طول زندگی شیطان تو را وسوسه نکند و بیماری تب بر تو عارض نشود، بر خواندن این دعا مواظبت داشته باش. آن دعا این است:
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم. بِسمِ اللَّهِ النُّورِ. بِسمِ اللَّهِ نورِ النُّورِ. بِسمِ اللَّهِ نورٍ عَلی نورٍ. بِسمِ اللَّهِ الّذی هُوَ مُدَبِّرُ الاْمُورِ. بِسمِ اللَّهِ الَّذی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ. الْحَمْدُ للَّهِ الَّذی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ وَ اَنْزَلَ النُّورَ عَلی الطُّورِ فی کتابٍ مَسْطوُرٍ فی رَقٍّ مَنْشوُرٍ وَ الْبَیتِ الْمَعْموُرِ وَ السَّقْفِ الْمَرْفوُعِ وَ الْبَحْرِ الْمَسْجوُرِ بِقَدَرٍ مَقْدوُرٍ عَلی نَبیٍّ مَحْبوُرٍ. الحَمدُ للَّهِ الَّذی هُوَ بِالْعِزِّ مَذْکوُرٌ وَ بِالْخَیرِ مَشْهوُرٌ وَ عَلی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ مَشْکوُرٌ.
انورے
اگر میخواهی خدا را ملاقات کنی در حالی که بر تو خشمناک نباشد و از تو راضی باشد، و همچنین در طول زندگی شیطان تو را وسوسه نکند و بیماری تب بر تو عارض نشود، بر خواندن این دعا مواظبت داشته باش. آن دعا این است:
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم. بِسمِ اللَّهِ النُّورِ. بِسمِ اللَّهِ نورِ النُّورِ. بِسمِ اللَّهِ نورٍ عَلی نورٍ. بِسمِ اللَّهِ الّذی هُوَ مُدَبِّرُ الاْمُورِ. بِسمِ اللَّهِ الَّذی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ. الْحَمْدُ للَّهِ الَّذی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ وَ اَنْزَلَ النُّورَ عَلی الطُّورِ فی کتابٍ مَسْطوُرٍ فی رَقٍّ مَنْشوُرٍ وَ الْبَیتِ الْمَعْموُرِ وَ السَّقْفِ الْمَرْفوُعِ وَ الْبَحْرِ الْمَسْجوُرِ بِقَدَرٍ مَقْدوُرٍ عَلی نَبیٍّ مَحْبوُرٍ. الحَمدُ للَّهِ الَّذی هُوَ بِالْعِزِّ مَذْکوُرٌ وَ بِالْخَیرِ مَشْهوُرٌ وَ عَلی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ مَشْکوُرٌ.
یاعلی
«یا واحِداً لَیسَ کمِثْلِهِ اَحَدٌ، تُمیتُ کلَّ اَحَدٍ وَ تُفْنی کلَّ اَحَدٍ وَ اَنْتَ عَلی عَرْشِک واحِدٌ وَ لا تَأْخُذُک سِنَةٌ و لا نَوْمٌ»: «ای خدای یگانه، ای کسی که هیچ کس مانند تو نیست. تو همه را میمیرانی و همه را فنا میکنی. تو پروردگار یگانه در عرش خویش هستی که خواب و غفلت تو را نمیگیرد».
گل نرجس بیا
حجم
۷۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۸۲ صفحه
حجم
۷۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۸۲ صفحه
قیمت:
۱۸,۰۰۰
۹,۰۰۰۵۰%
تومان