بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چیزهایی که نمی‌توانیم بگوییم | صفحه ۱۰ | طاقچه
کتاب چیزهایی که نمی‌توانیم بگوییم اثر کلی ریمر

بریده‌هایی از کتاب چیزهایی که نمی‌توانیم بگوییم

نویسنده:کلی ریمر
ویراستار:سارا بحری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۵۸ رأی
۴٫۴
(۵۸)
تو واسه قلب من مثل آتیشی. به من قدرت می‌دی که رؤیاهام رو داشته باشم. حتی توی این جنگ تو همه‌چیز منی. تو رو از هر کسی بهتر می‌شناسم و برای همینه که بهت اعتماد می‌کنم
n re
زمانی که در خانه بودم زمان زیادی را صرف نگرانی برای چیزهایی می‌کردم که به‌نظر می‌رسید در رابطه‌مان خراب شده‌اند. حالا که این‌سوی دنیا هستم می‌فهمم که خیلی چیزها هنوز پابرجا هستند.
n re
«خونه کشوری که توش زندگی می‌کنیم نیست. خونه یعنی ما. خونه یعنی آینده‌ای که رؤیاش رو دیدیم و واسه‌ش نقشه کشیدیم.
n re
زمان همیشه نمی‌تواند مهربان باشد؛ چون زندگی همیشه مهربان نیست.
n re
هر نشانه‌ای از آسیب‌پذیری مامان نشان می‌دهد که او چقدر فرد مهم و حیاتی‌ای است و هر تلنگری مثل این نشان می‌دهد که در مقایسه با او چقدر کم‌اهمیت هستم.
n re
یک چیزهایی رو نمی‌شه جایگزین کرد
n re
برای اولین‌بار فهمیدم اینکه خیر دیگران را به امنیت خودت ترجیح دهی، چه حسی دارد.
n re
در فرهنگ ما نمی‌گنجید که آرام منتظر بلا بنشینیم،
n re
او گفت: «باورم نمی‌شه پدر و مادرت بهت چیزی نگفتن.» اخم کردم و سر تکان دادم: «اونها با من مثل بچه‌ها رفتار می‌کنن. فکر می‌کنن باید گل کوچولوشون رو از چیزهایی که ممکنه ناراحتش کنه دور نگه دارن.»
n re
سعی‌ام را می‌کنم که در این واپسین لحظات با بابچا باشم. در پس‌زمینهٔ تمام این عجله‌ها به این فکر می‌کنم که زندگی او رو به پایان است
n re

حجم

۳۴۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۱۶ صفحه

حجم

۳۴۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۱۶ صفحه

قیمت:
۶۷,۵۰۰
۴۷,۲۵۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۹
۱۰
صفحه بعد