بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چیزهایی که نمی‌توانیم بگوییم | طاقچه
تصویر جلد کتاب چیزهایی که نمی‌توانیم بگوییم

بریده‌هایی از کتاب چیزهایی که نمی‌توانیم بگوییم

نویسنده:کلی ریمر
ویراستار:سارا بحری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۷۱ رأی
۴٫۴
(۷۱)
بی‌تفاوت بودن ما، گناهکارمون می‌کنه،
n re
گفتم: «ولی، مامان. من باید بفهمم.» گفت: «بعضی‌وقت‌ها نفهمیدن یک چیزهایی عاقلانه‌تره.»
n re
حتی در سخت‌ترین دوران هم زندگی نظم می‌گیرد و روزها از پس یکدیگر می‌آیند و می‌روند
Mary gholami
زمان روش خودش را برای محو کردن خاطرات دارد،
n re
مشکل خشم این است که نیروی زیادی را صرف خود می‌کند
peg
چرا نباید درموردش حرف بزنیم؟» لبخندی غمگین به او زدم: «این روشمونه امیلیا.» بعد او را به سمت خودم کشیدم و بغلش کردم. «بعضی‌وقت‌ها حرف زدن درمورد مسائل اونها رو واقعی‌تر می‌کنه. می‌فهمی؟»
n re
اینکه ما از همه بیشتر زجر نمی‌کشیم دلیل نمی‌شه که زجرمون حساب نشه.
n re
«هر چیزی که توی زندگی خواستم به دست آوردم. تو. این خونه. شغلم. این خونواده... ولی انگار هر روز داری یک قدم از من دور می‌شی، و تو کلید همهٔ اینهایی. اگه تو رو از دست بدم، آلیس... همه‌چیزم رو از دست داده‌م.»
موفنری
حالا فقدان انسانیت را روی کره‌ای که در آن زندگی می‌کردیم با تمام وجودم حس می‌کردم.
n re
ما به یک شروع تازه نیاز داریم.»
n re
خانه می‌توانست معانی زیادی داشته باشد،
n re
اخبار همیشه همه‌چیز را تغییر می‌دادند و هیچ‌وقت چیزی را بهتر نمی‌کردند. پس با خودم گفتم اینکه مثل یک ناشنوا چیزی نشنوم، بهتر از شنیدن چیزهایی است که با خود اندوه می‌آورند.
n re
دکتر می‌پرسد: «اوتیسمیه؟» او را تصحیح می‌کنم: «بله، مبتلا به اوتیسمه.» استفاده از نوع کلمات در واقع اهمیتی ندارد، اما برای من مهم است؛ زیرا ارزش پسر من بیشتر از یک برچسب است. مؤدبانه نیست که بگویند او اوتیسمی است. اوتیسم، لقب او نیست بلکه بخشی از وجود اوست. برای کسی که با این اختلال زندگی نمی‌کند این مسئله تنها یک تفاوت لغوی است و به‌نظر می‌رسد دکتر اصلاً متوجه این تفاوت نیست.
n re
باید بدونی که بعضی‌وقت‌ها در زدن به تنهایی کافی نیست.» «دیگه چی‌کار می‌تونم بکنم؟» «بعضی‌وقت‌ها اگه دلت یک چیزی رو خیلی می‌خواد باید در رو بشکنی.»
n re
«بعضی‌وقت‌ها حرف زدن درمورد مسائل اونها رو واقعی‌تر می‌کنه.
موفنری
زندگی خیلی باارزش‌تر از آن است که این‌گونه غیرمحترمانه، بی‌هدف و بدون افتخار پایان یابد.
n re
و من خیلی خسته‌ام. من همیشه خسته‌ام.
n re
ما همیشه راه رسیدن به همدیگر را پیدا می‌کنیم. همیشه.
elnaz.book
کنارم بود. تا آن زمان معنی واقعی عبارت «قوت قلب گرفتن» را نمی‌دانستم اما بالاخره دنیا از کنترل خارج شده بود و تنها چیزی که مرا سرپا نگه می‌داشت گرمای وجود او بود.
n re
آن‌قدر عاشقش بودم که تنها چیزی که می‌دیدم این بود که دوباره کنارم بود. بقیهٔ مسائل دنیا به درک، این تنها حقیقت غیرقابل‌انکار بود.
n re

حجم

۳۴۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۱۶ صفحه

حجم

۳۴۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۱۶ صفحه

قیمت:
۶۷,۵۰۰
۴۷,۲۵۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۶صفحه بعد