بریدههایی از کتاب ماسه و کف
۵٫۰
(۳)
ماهیت هر انسان، آن نیست که برایت آشکار میکند، بلکه آن چیزی است که نمیتواند آشکار نماید؛
پس اگر میخواهی او را بشناسی، به گفتههایش گوش مسپار، بلکه به ناگفتههایش گوش فرا ده.
amir
کشتی امن است و ناخدا، ماهر.
این تویی که دلت در آشوب است.
عاطی
اگر دیگری بر تو بخندد، میتوانی بر او ترحم کنی؛
اما اگر تو بر او بخندی،
چه بسا نتوانی از نفس خویش درگذری.
و اگر کسی بر تو بدی کند، میتوانی بدی او را از یاد ببری.
اما اگر تو به او بد کنی، کردهی خویش را هماره به خاطر خواهی داشت.
پس مطمئن باش که آن دیگری، نیمهی حساستر توست، در کالبدی جدا از پیکرهات.
amir
کینه، کالبدی بیجان است.
چه کسی میخواهد گور باشد؟
sepide saad
سهلانگار، بیماری است که سودای خودبزرگبینی دارد.
sepide saad
دیوانهام میپندارند، زیرا روزگار خویش را به زر آنان نمیفروشم،
و دیوانهشان میپندارم، زیرا گمان میکنند روزگار من به زر خریدنی است.
amir
برخی از ما، چون مرکب و برخی دیگر، کاغذیم؛
اگر سیاهی مرکب نبود، سپیدی لال میماند
و اگر سپیدی کاغذ نبود، سیاهی نابینا میشد.
علی میرزایی نژاد
چه ابله است آنکه میکوشد نگاه کینه توز خویش را در پس نقاب لبخندی پنهان کند.
amir
ارزش انسان به چیزی است که اشتیاق رسیدن به آن را دارد، نه به آنچه که بر آن دست مییابد.
باران
ناکامی پرآزرم، به که کامیابی پرادعا!
sepide saad
آنگاه که به پایان آنچه باید بدانی، برسی؛
در آستانهی آنچه که باید احساس کنی خواهی بود.
sepide saad
اگر در برابر یکدیگر به گناهانمان اعتراف کنیم، همگی از عدم نوآوری خویش میخندیم.
و اگر همهی فضیلتهای خویش را بر یکدیگر بنمایانیم، باز هم به همان سبب خواهیم خندید.
sepide saad
مروارید، معبدی است که اشتیاق، آن را پیرامون دانهی شنی برپا کرده است.
کدام اشتیاق، پیکر ما را پیرامون کدامین دانه بنا کرد؟
nader kamrani
اگر زمستان بگوید: بهار در دل من جای دارد، چه کسی آن را باور میکند؟
٭
در دل هر دانه شوقی نهفته است.
Della
حجم
۲۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۴
تعداد صفحهها
۷۷ صفحه
حجم
۲۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۴
تعداد صفحهها
۷۷ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد