ماهیت هر انسان، آن نیست که برایت آشکار میکند، بلکه آن چیزی است که نمیتواند آشکار نماید؛
پس اگر میخواهی او را بشناسی، به گفتههایش گوش مسپار، بلکه به ناگفتههایش گوش فرا ده.
amir
کشتی امن است و ناخدا، ماهر.
این تویی که دلت در آشوب است.
عاطی
اگر دیگری بر تو بخندد، میتوانی بر او ترحم کنی؛
اما اگر تو بر او بخندی،
چه بسا نتوانی از نفس خویش درگذری.
و اگر کسی بر تو بدی کند، میتوانی بدی او را از یاد ببری.
اما اگر تو به او بد کنی، کردهی خویش را هماره به خاطر خواهی داشت.
پس مطمئن باش که آن دیگری، نیمهی حساستر توست، در کالبدی جدا از پیکرهات.
amir
کینه، کالبدی بیجان است.
چه کسی میخواهد گور باشد؟
sepide saad
سهلانگار، بیماری است که سودای خودبزرگبینی دارد.
sepide saad
دیوانهام میپندارند، زیرا روزگار خویش را به زر آنان نمیفروشم،
و دیوانهشان میپندارم، زیرا گمان میکنند روزگار من به زر خریدنی است.
amir
برخی از ما، چون مرکب و برخی دیگر، کاغذیم؛
اگر سیاهی مرکب نبود، سپیدی لال میماند
و اگر سپیدی کاغذ نبود، سیاهی نابینا میشد.
علی میرزایی نژاد
چه ابله است آنکه میکوشد نگاه کینه توز خویش را در پس نقاب لبخندی پنهان کند.
amir
ارزش انسان به چیزی است که اشتیاق رسیدن به آن را دارد، نه به آنچه که بر آن دست مییابد.
باران
ناکامی پرآزرم، به که کامیابی پرادعا!
sepide saad