بریدههایی از کتاب بینمازها خوشبختترند!؟
۳٫۹
(۱۴۹)
اگه کسی توی دنیا باشه که اصلاً هیچ حرفی از اسلام به گوشش نرسیده، یا اصلاً نمیدونه که دین حق و درست اسلامه و همهٔ عمرش براساس احکام دینِ خودش عمل کنه، خدا عملش رو قبول میکنه. مثلاً اگه مسیحی یا یهودی باشه، احکام خودشون رو انجام بده، و با خدا ارتباط داشته باشه. خب این فرق داره
ابن سینا
اعمالی در آخرت پذیرفته میشه که بهخاطرِ خدا بوده باشه.
ابن سینا
خود زرتشتیها معتقدن اوستا، چندینبرابر مقدار فعلیش بوده و بهمرور از بین رفته. تاریخدانها هم این مطلب رو تأیید کردن؛ یعنی دین زرتشت تبدیل شده به یه دین ناقص. وقتی دینی ناقص باشه مردم ازش پیروی نمیکنن، و خدا هم برای جبران اون نقص یه پیامبر دیگه میفرسته. اونوقت این رو بذار کنار اینکه همه، حتی دشمنان اسلام هم قبول دارن که حتی یه آیه هم از قرآن کم، یا بهش اضافه نشده؛ این رو بذار کنار اینکه پیامبر ما آخرین پیامبر بوده، و خیلی از تاریخدانها که بعضیهاشون مسلمون هم نیستن، به صداقتش و فرستادهٔ خدا بودنش اقرار کردن
ابن سینا
مسیحیها هم نماز دارن؛ یعنی همهٔ دینهای الهی نماز دارن. حالا شکل نمازشون با ما تفاوت داره. جدای از نماز، احکام دیگهای هم دارن. حالا بگو ببینم تو با نماز و احکام مشکل داری یا با دین اسلام؟ یعنی اگه مسیحی بشی، نمازت رو میخونی؟»
ابن سینا
«چه خوب که نمیخوای چشموگوشبسته دین مامان و بابات رو قبول کنی! میدونی، مسیح هم پیامبر خدا بوده؛ چه اشکالی داره؛ یا هر دین دیگه. میتونی تحقیق کنی، بررسی کنی، کتاب بخونی، از بقیه بپرسی، اونوقت ببینی مسلمون بودن بهتره یا مسیحی شدن».
ابن سینا
خدا شما رو بهخاطر نمازی که میخونید یا نمیخونید، فوری تشویق یا تنبیه نکرده؛ میدونید چرا؟ چون دوستتون داره، ولی هیچ نیازی به نماز شما نداره؛ اما مطمئناً یه روزی برای حسابکتاب وجود داره. برای همین هم خدا بارها بهوسیلهٔ پیامبر و امامها به ما تأکید کرده که نماز بخونیم؛ چون دوستمون داره؛ چون نمیخواد نمرهٔ بد ما رو ببینه؛ چون نمیخواد رنج و عذاب ما رو ببینه.
ابن سینا
اینطوری نیست که همهٔ بینمازها، درستکار و بخشنده و انسان باشن. اونی که نماز میخونه، شاید گناههای کوچیک داشته باشه، اما کمکم از گناه کردن دست برمیداره. من همیشه فکر میکنم که نماز مثلِ مربی رانندگیه؛ یعنی مدام بهت میگه: این کار رو نکن، اون کار رو نکن، این گناه رو انجام نده، مراقب اون وسوسهٔ شیطون باش! بهت میگه: راهنما بزن به چپ، سرعتت رو کم کن، ترمز بگیر...
ابن سینا
نماز نخون، گناه هم نکن! ولی واقعیتش اینطور نیست و این فقط در حد حرفه. اونی که نماز نمیخونه، نمیدونه که ترک نماز زمینه رو برای خطاها و گناههای دیگه باز میکنه؛ چون خدا تو قرآن گفته که گناه، گناه میاره. اصلاً چه گناهی بزرگتر از اینه که آدم خواسته خدا رو ندیده بگیره؟ البته که راه توبه همیشه بازه
ابن سینا
. اگه من آدم خوبی باشم، اگه به مردم کاری نداشته باشم و حقالناس به گردنم نباشه، خدا از حق خودش میگذره!»
خندهام میگیرد؛ خندهای پر از حرص! میخواهم بگویم: «پس برای همینه که نماز نمیخونی و حجابت هر روز عقبتر میره؟» اما نمیگویم و بهجایش میپرسم: «ببخشید، اینی که میگی خدا از حقش میگذره، کجای قرآن اومده یا کجای احادیث؟ دو روز بهت وقت میدم، این رو بهم ثابت کنی؛ اگه تونستی، منم دیگه نماز نمیخونم!»
ابن سینا
اگه حقالناس گردن آدم باشه، نمیتونه اون دنیا سرش رو بالا بگیره. من... خواستم حلالیت بگیرم». باور اینکه بهخاطر یک اختلاف در فضای مجازی من را همراه خودش آورده کافه، برایم غیرممکن است! شکوفه و حلالیت! شکوفه و حقالناس! دخترک که انگار هیچ حسی در صورت و چشمهایش وجود ندارد، بلند میشود؛ کولهاش را میاندازد روی دوش و میگوید: «همین؟» شکوفه سر تکان میدهد، و دختر ادامه میدهد: «اوکی، مشکلی نیست!» و میرود. به خودم که میآیم، میبینم چشمهای شکوفه پر از آب شده، و چانهاش میلرزد! نمیدانم چه بگویم، که بغضش میترکد و زمزمه میکند: «حالا چیکار کنم؟ انگار من رو نبخشید!»
ابن سینا
تمرینها و تکنیکها برای کوتاهمدت جواب میده؛ آرومت میکنه، اما نمیتونه توی اوج اضطراب و دلهره به کمکت بیاد. حال بدت رو دور میکنه، خنده میذاره روی لبهات، اما برای خوب شدن حال دلت به معنویت نیاز داری؛ به کمک گرفتن از کسی که قدرتش بیشتر از همه است؛ کسی که در هر شرایطی قادره هوات رو داشته باشه. چه راهی بهتر از نماز برای حرف زدن و کمک خواستن؟ راهی که خود خدا پیشنهاد کرده. اگه کمی، فقط کمی از اسرار نماز رو هم بدونیم میبینیم که خدا چه معجون قوی و بینظیری برای ما انسانها در طول شبانهروز قرار داده. مهمتر از اون، نماز مثل یه زنگ هشداره؛ به زندگی آدم معنی و جهت میده».
این حرفها را اگر از دهان خود نگار نمیشنیدم، فکر میکردم که یک روحانی در تلویزیون زده تا منِ نوجوانِ سادهلوح را به نماز دعوت کند! ولی نگار، خانمدکتر موفقِ خارجرفتهٔ فامیل اینها را گفت
ابن سینا
آرامش اصلی، و اون چیزی که میتونه اضطراب و غم و حسِ غربت رو ازم بگیره، یوگا نیست.
از مطب زدم بیرون. وقتی رسیدم خوابگاه، دیدم همخوابگاهی مسلمونم داره نماز میخونه؛ زدم زیر گریه! وضو گرفتم و نماز خوندم؛ بعد از یه سال. یه حال خوشی بهم دست داد که نگو! رفتم سجده و با خدا حرف زدم؛ از تنهاییهام گفتم، از مشکلاتی که زندگی توی یه کشور دیگه داره، از دلتنگیم برای مامان و بابام، از بیپولیم، از نگرانیم برای امتحانات پایان ترم، از درسی که توش ضعیف بودم... از خدا کمک خواستم؛ ازش خواستم بیشتر از قبل هوام رو داشته باشه. وقتی سجاده رو جمع کردم شونههام سبک شده بود. این مفاتیح رو هم همون دوست مسلمونم به من داد. زیارت عاشورا رو باز کرد و گفت: «بخون». میدونی گلی، نماز یه رازی توی دل خودش داره. اثرش فقط هم آرامش نیست؛ یه چیزی فراتر از اینه که شاید نشه توصیفش کنم.
ابن سینا
اگه فقط دل پاک مهم بود نه ظاهر، خب پس چرا امامها و پیامبر ما نماز میخوندن و روزه میگرفتن؟ چرا حلال و حروم رو رعایت میکردن؟ مگه از اونها دلپاکتر هم داریم
ابن سینا
«رابطهٔ علّی و معلولی»؛ یعنی هر اتفاقی در دنیا علتی دارد.
ابن سینا
هر عملی، یه عکسالعملی داره. هیچکس مجبورت نمیکنه یه کاری رو انجام بدی، یا انجام ندی؛ ولی انجام دادن یا ندادنش حتماً نتیجهای داره که دامنت رو میگیره.
ابن سینا
خب چرا خدا یه کاری نمیکنه که مجازات نشیم؟ مثلاً پاداش نماز خوندن و مجازات نماز نخوندن رو برداره.
حاجبابا مثل همیشه، با مهربانی نگاهم میکند و میگوید: «اونوقت فرق کسی که نماز میخونه، با کسی که نماز نمیخونه چیه؟ ازطرفی، ما به دنیا اومدیم تا تصمیم بگیریم و مسیرمون رو انتخاب کنیم: یا اطاعت از خدا، یا گوشدادن به حرف شیطون. اگه قرار بود خدا یه کاری کنه که ما مجازات نشیم، یا مثلاً مریض نشیم یا اصلاً گناه نکنیم، خب پس ما چیکارهایم؟ فکر نمیکنی اونجوری زندگی کردن بیمزه و شاید بیمعنا میشد؟»
ابن سینا
«خدا گفته؛ خدایی که همه به علمش، حکمتش و قدرتش ایمان دارن. وقتی اون بگه حتماً دلیلی داره، و نتیجهاش از قرعهکشی و رأیگیری و هر روش دیگهای خیلی بهتره؛ آخه اون ما رو آفریده، خیلی خوب ما رو میشناسه، و بیشتر از همه میدونه که چی برای ما خوبه. ازطرفی خدای بزرگ هیچ قصد و غرض شخصی هم نداره. همین نماز خوندن ما رو ببین؛ خدا ازش سودی نمیبره؛ این ماییم که سود میبریم. پس نماز خوندن به زبان عربی هم حتماً به سود ماست».
ابن سینا
محیا تا حالا یه رکعت نماز هم نخونده؛ اصلاً تسبیحات اربعه رو هم حفظ نیست؛ بعد بیا ببین چه زندگیای داره. همین امروز، اون امتحان میانترمش رو بیست شد؛ اما منی که نماز صبحم رو خونده بودم هفده! وضع ما رو ببین. نگو که چون توی کوچه نمیخوابیم و غذا برای خوردن و لباس برای پوشیدن داریم خیلی خوشبختیم؛ برو زندگی مردم رو ببین؛ همین محیا پولتوجیبی یه روزش با درآمد بابا برابری میکنه؛ اراده کنه همهچیز براش فراهمه. انگار خدا به اونهایی که نماز نمیخونن و نمیدونن روزه و مسجد چیه، بیشتر میرسه.
ابن سینا
باید برای بهدست آوردن توجه توی نماز تلاش کنی. اصلاً اگه با توجه هم نخونی، همین تکرارش مفیده. میدونی کجا؟! وقتی گناه میاد سراغت و من نیستم؛ وقتی شیطون وسوسهات میکنه و هیچکس نیست جلوت رو بگیره. وقتی میتونی حقی رو ضایع کنی، دلی رو بشکنی، حرومی رو انجام بدی، شاید خودت نفهمی، اما همین نمازِ بهاصطلاح تکراری جلوت رو میگیره
ابن سینا
من یقین دارم که اگه نماز رو با توجه بخونی، یعنی انگار داری با خدا دردِ دل میکنی؛ ازش تشکر میکنی. تازه اگه به کلمات و جملات نماز خوب فکر کنی، میبینی که در هر نماز داری یه دوره خداشناسی رو مرور میکنی؛ عقایدت رو مرور میکنی؛ دوست و دشمنشناسی رو مرور میکنی... میشه گفت نماز مرور بهترین چیزهاست که سرنوشت ما رو رقم میزنه
ابن سینا
حجم
۹۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۹۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
قیمت:
۸,۰۰۰
۴,۰۰۰۵۰%
تومان