بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مایکل وی (جلد چهارم) | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مایکل وی (جلد چهارم)

بریده‌هایی از کتاب مایکل وی (جلد چهارم)

۴٫۹
(۳۹)
خشم باریک شدند. «شما تنها خانواده‌ای بودین که من داشتم و وقتی اوضاع بد شد، همه‌تون ولم کردین تا بمیرم. مایکل وِی دشمنم بود و بیشتر از کل شما چندش‌ها، بهم رحم کرد.»
کاربر ۵۷۶۵۷۰۸
پنج دقیقهٔ بعد، کوئنتین با عصبانیت وارد سلول شد، تارا و نگهبان با فاصلهٔ کمی پشت‌سرش بودند. مشخص بود که کوئنتین را از خواب بیدار کرده‌اند. با عصبانیت پرسید: «چی شده؟» «این دختره ادعا می‌کنه تاراست.» کوئنتین زیر لب غرید: «خواب من رو برای این خراب کردین؟»
کاربر ۵۷۶۵۷۰۸
اولین قانون موفقیت اینه که هیچ‌وقت دشمنت رو دستِ‌کم نگیری
ramtinLL
«اگه آدم دلیل یه کاری رو بدونه، راه‌حلش یه‌جوری پیدا می‌شه
Amaya:) ~

حجم

۲۷۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۰۰ صفحه

حجم

۲۷۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۰۰ صفحه

قیمت:
۱۲۹,۰۰۰
۶۴,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد