بریدههایی از کتاب لمس بشر
۳٫۸
(۱۰۰)
آمریکا چیزی نیست جز مجموعهای از خودخواهی و گستاخی که زیر پوششی از خوشمشربی پنهان شده است
novelist
«مریضها انتظار دارند خدا باشی. به مرور زمان میفهمی که اینگونه نیست. اما این حقیقت را پیش خودت نگه دار.»
سمانه انصاف جو
«دوباره اوضاع مثل قبل میشود؟»
«منظورت چیست عزیزم؟»
«نمیدانم. به مدرسه نمیرویم. دوستان سال بالاییام حتی جشن فارغالتحصیلی نخواهند داشت. جشن رقص آخر سال نخواهیم داشت. همهٔ شغلهای تابستانه تعطیل شده. فروشگاهها بستهاند. سینماها همینطور. پدر هرروز میرود و طوری لباس میپوشد انگار دارد به جنگ میرود. هیچکس به کسی اعتماد ندارد. هیچکس دوست ندارد به کس دیگری نزدیک بشود. کسی دوست ندارد دیگری را در آغوش بکشد. یا مهمانی بگیرد...»
fateme Ahmadi
پدر هرروز میرود و طوری لباس میپوشد انگار دارد به جنگ میرود. هیچکس به کسی اعتماد ندارد. هیچکس دوست ندارد به کس دیگری نزدیک بشود. کسی دوست ندارد دیگری را در آغوش بکشد. یا مهمانی بگیرد...»
نسترن
«روح بشر فقط تا حدی تحمل دارد. وقتی در هم بشکند، تنها یک معجزه میتواند نجاتش بدهد.»
آفتاب
«اوضاع همیشه یکجور نمیماند.»
تاد سرش را پایین میاندازد و میگوید: «میدانم. همیشه همین را میگویی.»
sss
«روح بشر فقط تا حدی تحمل دارد. وقتی در هم بشکند، تنها یک معجزه میتواند نجاتش بدهد.»
Judy
«روح بشر فقط تا حدی تحمل دارد. وقتی در هم بشکند، تنها یک معجزه میتواند نجاتش بدهد.»
جان باروز، مقالهنویس آمریکایی تبار
کتابخون
خانوادهها از چهارگوشهٔ خود به یکدیگر نگاه کردند. در آن لحظه، گویی غبار هر آنچه در این سه ماه پیش آمده بود، بر آنها پرده افکند و آنها را به هم نزدیکتر کرد. اکنون چیزی فراتر از چند همسایه بودند. این مصیبت از آنها یک جامعهٔ منسجم و صمیمی ساخته بود.
Mithrandir
پل گفته بود: «میدانی که بیشتر بیماران مسن زنده نمیمانند.»
«پس چرا تلاش نمیکنیم تا نجاتشان بدهیم؟»
«بحث تلاش کردن نیست، گِرگ. مسئله این است که مجبوریم جان افراد جوانتر را نجات بدهیم. مجبوریم انتخاب کنیم.»
«ما خدا نیستیم پل.»
«نه، اما به زودی مجبوریم نقش او را بازی کنیم.»
rezaat98
حجم
۱۲۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۹ صفحه
حجم
۱۲۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۹ صفحه
قیمت:
۲۴,۹۹۹
تومان