بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب راه روشن است | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب راه روشن است

بریده‌هایی از کتاب راه روشن است

انتشارات:نشر گویا
امتیاز:
۳.۱از ۲۲ رأی
۳٫۱
(۲۲)
کسی دعا نمی‌کند که در زندگی هیچ چالشی نداشته باشد و بدون چالش زندگی کند. دعای من این است که چالش‌هایی که در زندگی ما پیش می‌آیند بتوانند توانایی‌ها و قابلیت‌های پنهان ما را فعال کنند.
کاربر ۶۵۱۲۹۱۰
«زندگی ایستا و ساکن نیست. هر تصمیمی، هر عقب‌گردی یا هر پیروزی فرصتی است برای شناخت بذرهایی حقیقتی که هر یک از ما انسان‌ها را تبدیل به "من" می‌کند.»
کاربر ۶۵۱۲۹۱۰
در اندرون من خسته دل ندانم کیست؟ که من خموشم و او در فغان و در غوغاست.
Mary gholami
عالیترین درجه از مراقبت از روح این است که انسان خودش را با آن زندگی که قرار است صورت دهد موافق و هماهنگ کند. روح در هر لحظه از زندگی به شما اشاره می‌کند که پیش برو، حرکت کن. شاید شما را به شغل متفاوت یا زندگی زناشویی متفاوتی هدایت کند. اگر گوش نکنید و بگویید نه، این کارها زندگی مرا مختل می‌کند، در حقیقت به زندگی جواب منفی داده‌اید. اینجاست که روح انسان آسیب شدید می‌بیند. فردیت انسان از روح نشأت می‌گیرد نه از مغز و ذهن. وقتی به زندگی اجاره می‌دهید ادامه پیدا کند آنوقت فردیت شما شکل می‌گیرد.
ngin m
زندگی عبارت است از رشد و تغییر، یعنی تکامل. هر وقت نه تغییر می‌کنید و نه رشدی در کار است، یعنی رو به کمال نمی‌روید. پس هشدار اولیه به شما داده شده است. به هر چیزی که به شما نیرو، ارتباط و رغبت بدهد توجه کنید. به غریزه و انگیزه‌های درونی خود توجه کنید. آنچه دوست دارید انجام دهید. آنوقت به بالاتر از موفقیت هم دست خواهید یافت. آنوقت پرواز خواهید کرد.
ngin m
بگذارید بگویم که خداوند منتهای رویا و آرزوی مطلق است. وقتی خداوند آرزویی می‌کند دربارهٔ ما هم آرزو می‌کند. دربارهٔ تو هم آرزو می‌کند. دربارهٔ من هم آرزو می‌کند. شگفت‌انگیزترین اتفاق در زندگی یک فرد، این است که آرزویی که خداوند برای او کرده بفهمد و دریابد.
ngin m
اگر هر کسی دقیقا همان کاری را می‌کرد که برای آن ساخته شده بود چه دنیای باورنکردنی و جذابی داشتیم!
ngin m
زندگی در کسب موفقیت‌های بزرگ خلاصه نمی‌شود. زندگی یعنی برداشتن یک قدم مهمِ تغییردهنده در هر مرحله از تلاش.
ngin m
نبرد واقعی در درون خود من در جریان است. آنجا همان جایی است که ریشه و هسته همه اعتمادها قرار دارد. آن دو بخش در داخل وجود ما هستند. آن بخش منفی همان است که بینوا، بیچاره و شاکی است و در فلاکت زندگی می‌کند. اوپرا: چرا؟ برای این است که ما می‌ترسیم؟ ایانلا: برای اینکه باید کنترلش کنیم. ما می‌گوییم: «من می‌دانم که چگونه بد بخت و بی‌نوا و فقیر باشم، بجنگم، رنج ببرم و عصبانی باشم. این را بلدم، اما چیزی که نمی‌دانم این است که چطور ذهن باز داشته باشم و آسیب‌پذیر باشم. فراموش نکنیم که ریشه و هسته اعتماد در آسیب‌پذیری است. مشکل ما این است که با آسیب‌پذیری آشنا نیستیم. اوپرا: در این دنیا کسی یافت نمی‌شود که نگفته باشد من در اعتماد کردن به مردم مشکل داشتهٔ ام. اما شما معتقدید که این مسأله مهمی نیست. ایانلا: نه، مهم نیست. مسألهٔ اصلی این است که شما چگونه به خودتان اعتماد کنید. به خودتان اعتماد کنید که تصمیم درست را بگیرید. به خودتان اعتماد کنید که صدای درون خودتان را بشنوید و به دنبال آن حرکت کنید. به خودتان اعتماد کنید. مردم وقتی به شما خیانت می‌کنند، شما را رها می‌کنند. شما را تأیید نمی‌کنند. هرچه پیش آید شما سر جایتان باقی می‌مانید.
:)
استیون پرسفیلد چندین کتاب نوشته است. از جمله کتاب‌هایش می‌توان از «دروازه‌های آتش»، «امواج جنگ»، «دروازهٔ شیر»، «جنگ هنر» و مانند آن نام برد. اکثر ما دو زندگی داریم. یک زندگی بیرونی که در حال گذران آن هستیم و دیگر یک زندگی درونی که هنوز جریان نیافته است. در بین این دو زندگی مقاومت وجود دارد.
:)
برای هر آرزو و رویایی که در سر داریم یک مقاومت طبیعی وجود دارد اما ارادهٔ خالص شما و آرزوی پاک و ناب شما می‌تواند قوی‌تر از این سایه باشد. شما باید تصمیم بگیرید. شما باید بر این ترس غلبه کنید و خودتان را آرام کنید. شما باید بگویید: «من باید این کار را انجام دهم.» در نقل‌قول‌های بعدی و گفت‌وگوهای صفحات بعد خواهید دید که تردید، ترس و اضطراب همه از دورن ما برخاسته و از حلقوم درونی ما خارج می‌شود. مقاومت هم از ناحیه دوستداران صمیمی تو ساطع می‌شود. آنها ممکن است دلیل‌های بیشماری ارائه دهند که تو را از تبعیت از آرزو و رویایت بازدارند، اما یادت باشد حتی نزدیک‌ترین دوستان و وابستگانت باوجود همه حسن‌نیتی که دارند در دنیای خودشان سیر می‌کنند و چه بدانند و چه ندانند بر اساس اندیشه‌های خودشان قضاوت و توصیه می‌کنند. من بعد از آنکه دریافتم قرار نیست در هاروارد برای تحصیل‌کرده‌های عالی‌رتبه هاروارد سخن بگویم، سخن خودم را یافتم. از بودن در کمبریج لذت بردم. مفتخرم که توانستم آن سایه‌ها را زمین‌گیر کنم.
:)
آنچه من در حال تجربه آن بودم یک قانون روحانی بود. اضطراب و نگرانی در سر من می‌چرخید. آنها چیزی نبودند جز نیروی طبیعی منفی‌گرایی در کار، سایه‌ای که در درون همهٔ ما وجود دارد و سعی می‌کند ما را از مهم بودن خودمان مطمئن کند و بر بی‌ارزشی‌مان خط بطلان بکشد. این سایه به ما می‌گوید:
:)
«هرچه یک کار برای تکامل روحی تو مهم‌تر باشد، مقاومت تو در برابر آن بیشتر است». به گفتهٔ استیون مهم نیست رویای تو چه باشد، سایه مقاومت ظاهر می‌شود و اجتناب ناپذیر است. انسان می‌تواند بدون سایه، رویایی داشته باشد. پس هرچه بیشتر روی سخنرانی در هاروارد تأکید می‌کردم مقاومت من در برابر انجام آن بیشتر می‌شد.
:)
معمولا در زمان بی‌اطمینانی، شعار من این است: «وقتی نمی‌دانی چه باید بکنی، اصلا کاری انجام نده. آنوقت جوابت خود به خود داده می‌شود.»
:)
وقت کار کردن دوباره شروع شده است. دوباره زمان جدیدی برای ادامه کار تعیین می‌کنید. باز هم زنگ هشدار به صدا در می‌آید و دوباره بهانه‌ای برای انجام ندادن کار پیدا می‌کنید. می‌دانید چه می‌شود؟
:)
توماس مور نویسنده کتاب‌های پرفروشی مثل کتاب «مراقبت از روح» است. جمعا بیست‌وچهار جلد کتاب منتشر کرده است. کتاب‌ها در حوزهٔ روحانی و تقویت روح نوشته شده‌اند. استاد دانشگاه است. شخصیتی روحانی دارد که هنرمند، موسیقیدان و روان‌درمان هم هست. عالیترین درجه از مراقبت از روح این است که انسان خودش را با آن زندگی که قرار است صورت دهد موافق و هماهنگ کند. روح در هر لحظه از زندگی به شما اشاره می‌کند که پیش برو، حرکت کن. شاید شما را به شغل متفاوت یا زندگی زناشویی متفاوتی هدایت کند. اگر گوش نکنید و بگویید نه، این کارها زندگی مرا مختل می‌کند، در حقیقت به زندگی جواب منفی داده‌اید. اینجاست که روح انسان آسیب شدید می‌بیند. فردیت انسان از روح نشأت می‌گیرد نه از مغز و ذهن. وقتی به زندگی اجاره می‌دهید ادامه پیدا کند آنوقت فردیت شما شکل می‌گیرد.
:)
کری واشینگتن برندهٔ جوایز گلدن گلوب و اِمی است. یک بار از سوی باراک اوباما رئیس جمهور امریکا به ریاست کمیتهٔ هنر و علوم انسانی در دفتر ریاست جمهوری این کشور منصوب شد. مبارز راه پایان خشونت علیه زنان و دختران است. من واقعا اعتقاد دارم اگر چیزی بخواهم خداوند سه پاسخ برای من دارد. یا می‌گوید باشد و آن چیز را به من می‌دهد یا می‌گوید باشد ولی الان نه و نمی‌دهد؛ یا می‌گوید نه، زیرا من چیز بهتری برایت دارم، پس آن چیز را به من نمی‌دهد و به جای آن چیز بهتری می‌دهد.
:)
وس مور پژوهشگر، کارآفرین، و نویسندهٔ یک کتاب پرفروش است. رئیس یک مؤسسهٔ خیریهٔ مبارزه کننده با فقر است که یکی از بزرگ‌ترین مؤسسات از این دست در امریکاست. بخشی از فعالیت‌های او معطوف به کمک به دانشجویان نیازمند است. گاهی فکر می‌کنم: اوه، خوب، من منتظر خدا هستم تا به من بگوید دوست دارد من به سوی چه مقصدی رهسپار شوم. مثلا من به خدا بگویم خدایا دوست داری من چه کنم؟ بگو تو از من چه انتظاری داری؟ اما امروز به یک درک روشن رسیده‌ام. این خدا نیست که ما را فراموش کرده و یا با ما حرف نمی‌زند. بلکه این ما هستیم که مدت‌های مدید به سخن خدا گوش نمی‌دهیم. اجاز داده‌ایم سروصداهای دیگر مانع از مکالمه ما با خدا شود، مثلا مکالمه‌ای که قرار بوده بین من و خدای من انجام شود به‌دلیل بی‌توجهی من انجام نشده است. خدا مشغول فرستادن پیام برای من بوده است. ولی من در تمام این مدت متوجه چیز دیگر و جای دیگری بوده‌ام و پیام‌ها را دریافت نکرده‌ام.
:)
جان لوییز نمایندهٔ مجلس نمایندگان امریکا در اوج مبارزات حقوق بشر امریکا از سال ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۶ ریاست کمیته هماهنگی دانشجویان معتقد به عدم خشونت را بر عهده داشت. از کسانی بود که این کمیته را تشکیل داده بود. در سال ۱۹۶۵ رهبری تظاهرات صلح‌آمیز ششصد طرفدار حق رأی دادن را در آلاباما بر عهده داشت. در سال ۱۹۶۵ حق رأی به تصویب رسید. یکی از ده نفری است که مدال آزادی ریاست جمهوری امریکا را دریافت کرده است. ما انسان‌هایی معمولی هستیم. آدم‌هایی معمولی که تحت تأثیر چیزی قرار می‌گیرم که من آن را روحیهٔ تاریخی می‌خوانم. نیرویی ما را در بر می‌گیرد. آنوقت مردم باید کاری بکنند، مردم باید چیزی بگویند. اگر نه، تاریخ از ما راضی نخواهد بود.
:)
ایمی پودری قهرمان جهان در ورزش اسنوبورد است. مدال طلای جام جهانی اسنوبورد توان‌خواهان را دارد. در سال ۲۰۱۴ مدال بازی‌های المپیک توان‌خواهان را دریافت کرد. در سال ۲۰۱۸ مدال نقره همین بازی‌ها را گرفت. بنیانگذار یک مؤسسهٔ غیرانتفاعی است که کارش کمک به توان‌خواهانی است که در حوزه ورزش کار می‌کنند. خاطراتش با نام «ایستاده» در سال ۲۰۱۴ منتشر شد و به پرفروش‌ترین کتاب تبدیل شد. مردم، به جای اینکه به من نگاه کنند، داستان زندگی مرا بشنوند. وقتی شرح زندگی مرا می‌شنوند بگویند چه الهام‌بخش. من می‌خواهم مردم از خودشان الهام بگیرند و خودشان دست به کار شوند. من در زندگی زمزمه‌هایی شنیده‌ام که زندگی مرا هدایت کرده است. این زمزمه‌ها رفته‌رفته فراموش شده‌اند، چراکه من حالا به آنجایی که باید می‌رسیدم رسیده‌ام.
:)

حجم

۱۹۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

حجم

۱۹۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
۱۸,۰۰۰
۷۰%
تومان