بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مایکل وی؛ جلد سوم | طاقچه
کتاب مایکل وی؛ جلد سوم اثر ریچارد پل اونز

بریده‌هایی از کتاب مایکل وی؛ جلد سوم

۴٫۷
(۳۷)
زئوس گفت: «جک گفت می‌خواد تنها باشه.» ابیگیل جواب داد: «معنی‌ش این نیست که باید تنها باشه.»
🕊️📚kerm ketab
رسم دنیا همین‌جوریه، خردمندها به دار آویخته می‌شن و احمق‌ها به اوج می‌رسن.
سهیل
اگه قراره دنیا ویران بشه، پس بهتره تا وقتی می‌تونیم نهایت لذت رو ازش ببریم.»
🕊️📚kerm ketab
بزرگ‌سال‌ها طوری رفتار می‌کنن انگار قلدربازی و زور گفتن فقط توی مدرسه‌ست. ولی بزرگ‌سال‌ها هم همیشه دارن به هم زور می‌گن.
سهیل
او فقط در هم شکست و گریست
سهیل
«یه لحظه فکر کردم شما منو ول کردین.» پرسیدم: «فکر کردی یا امیدوار بودی؟» «چرا باید امیدوار باشم شما منو ول کنین؟» «تا بتونی بخوابی.» او گفت: «بعدازاینکه مُردم می‌خوابم.»
Aida.Potter
«من باید این درد رو احساس کنم. اگه حس نکنم، یه جای کار اشکال داره.»
🕊️📚kerm ketab
اوستین به زئوس نگاه کرد. «آماده‌ای؟» الکتریسیته میان انگشتان زئوس جرقه زد. او گفت: «من آماده به دنیا اومدم.»
Aida.Potter
جیمی گفت: «آمیگو تبریک می‌گم.»
• Strawberry🍓
هتچ گفت: «باقی نورانی‌ها؟ اونا هم رام می‌شن. به‌مرور زمان. حتی مایکل وی. اگه من یه چیزی تو این زندگی یاد گرفته باشم، اینه که تو نمی‌تونی با سرنوشت مقابله کنی.»
• Strawberry🍓

حجم

۲۷۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

حجم

۲۷۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

قیمت:
۹۲,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۵صفحه بعد