بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تولد در لس آنجلس | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب تولد در لس آنجلس

بریده‌هایی از کتاب تولد در لس آنجلس

انتشارات:عهد مانا
امتیاز:
۴.۵از ۲۳۷ رأی
۴٫۵
(۲۳۷)
شما باید از نظر فرهنگی مسائلی برایتان مهم باشد؛ مثلا غیرت برایتان مهم باشد یا ناموس و حیا برایتان مهم باشد تا به بود و نبودش توجه کنید. آن وقت اگر توی محیطی، این‌ها نباشد شما اذیت می‌شوید؛ اما وقتی مهم نباشد، بود و نبودش برای شما فرقی نمی‌کند و آن چیزی که به ذهنتان می‌آید یا آن چیزی که برایتان چشمگیر می‌شود همان نظم و همان مسائل ظاهری یک جامعه است.
قطره دریاست اگر با دریاست
برخی از مردم ما در این سال‌ها همین رفتارها را از غربی‌ها تقلید می‌کنند و فکر می‌کنند این یعنی تمدن، یعنی پیشرفت و به‌روزبودن. درحالی که نمی‌دانند آن چیزی که باعث پیشرفت غرب شده کار و تلاش و نظمشان است، نه بی‌بندوباری و ولنگاری. اگر قرار بود همهٔ زندگی‌شان دنبال خوش‌گذرانی باشند پس کی توانستند پیشرفت کنند؟ اما این حرف‌ها را کسی قبول نمی‌کند.
ابوالفضل صالحی
من تابه‌حال چنین حرفی را در هیچ کتاب دیگری نه خوانده بودم و نه شنیده بودم.
امیر حسین
در این کتاب داشتم با یک منطق خیلی عمیق روبه‌رو می‌شدم که نمونه اش را هیچ‌جایی ندیده‌ام؛ یعنی کلامی که من داشتم می‌خواندم، فقط کلام ساده نبود، انگار دامی بود که در آن افتاده بودم و نمی‌توانستم دیگر از آن بیرون بیایم؛ یا باید انکارش می‌کردم که من این جمله را نشنیده و با این کتاب کاری ندارم یا اینکه چون این منطق را شنیده‌ام، پس باید منطقی فراتر از آن پیدا کنم. باید می‌رفتم و تحقیق می‌کردم تا ببینم واقعاً در این عالم کسی توانسته از آن زمان تابه‌حال، سوره‌ای مثل یکی از سوره‌های این کتاب را بنویسد.
امیر حسین
گفت: «می‌دانی مارینا، من می‌خواهم به‌گونه‌ای زندگی کنم که اگر روز قیامتی هم بود، مشکلی نداشته باشم.» این همان منطقی بود که شهید دستغیب می‌گفت و در آن کتاب آمده بود. آن منطق در دل این فرد نشسته و او را روشن کرده بود. می‌گفت من چه ضرری می‌کنم اگر این مدل زندگی کنم و مواظب باشم؟ «تقوا» همین است؛ تقوا یعنی همین احتیاط‌کردن.
ⓈⒶⓂⒶⓃ
به‌مرور متوجه شدم شبکه در مسائلی دچار افراط و تفریط است؛ به‌خصوص در مسئلهٔ بین شیعه و سنی. در این مسئله من با آقای هدایتی و بچه‌هایی که آنجا بودند خیلی بحث کردم. برایشان توضیح می‌دادم: «اسلام مثل یک دایره است. هرکس وارد این دایره شود مسلمان است. هستهٔ دایره را که اهل‌بیت (ع) و قرآن هستند معرفی کنید، مخاطب خودش با حقیقت آشنا می‌شود. قرآن هم همین کار را می‌کند. خداوند می‌فرماید: ’نگویند ما ایمان آورده‌ایم، بگویید ما اسلام آورده‌ایم؛ چراکه از زمان اسلام‌آوردن تا زمان ایمان‌آوردن فاصله‌ای است.‘ گفتم که مردم با یک ’اشهد ان لااله‌الاالله و محمد رسول‌الله‘، با فهمیدن اینکه یک خدا وجود دارد و حضرت محمد صل الله علیه وآله و سلم هم رسول خداوند است، وارد این دایره شدند. حالا اصلا مهم نیست در این دایره از کدام در وارد شده‌اند. هرکسی که وارد این دایره می‌شود جزئی از این دایره است. ما باید به آن‌ها نشان بدهیم برای اینکه شما از این دایره خارج نشوید، باید به مرکز این دایره نزدیک شوید که آن مرکز، اهل‌بیت (ع) و قرآن هستند.»
حانیه
محمود التماس می‌کردم که خانواده‌ات را لاس‌وگاس نبر. بچهٔ تو سه سالش است. تو برای چه آن‌ها را به لاس‌وگاس بردی، چون آنجا هتلش ارزان‌تر و قشنگ‌تر است، سبک زندگی آنجا به چه درد ما می‌خورد؟ این گناه است. آن شهر، شهر شیطان است. خود آمریکایی‌ها هم می‌گویند آنجا «سین‌سیتی» (شهر گناه) است. تازه آمریکایی‌های باکلاس هیچ‌وقت لاس‌وگاس نمی‌روند. هیچ‌وقت پایشان را در کازینو نمی‌گذارند. از خود آمریکایی‌ها خانواده‌هایی را می‌شناسم که اگر به آن‌ها بگویی برویم لاس‌وگاس، انگار به آن‌ها توهین کرده‌ای. می‌گویند که یعنی چه؟ لاس‌وگاس یک شهر احمقانه است.
ziba
به مشهد هم رفتم. برایم خیلی شگفت‌انگیز بود؛ چون من در آمریکا امامت را شناخته بودم و با معرفت امام، آشنا شده بودم وقتی به حرم می‌رفتم پیش خودم گفتم: «من الآن در دریایی از نور هستم. آنجا خاک یک امام است که شهید شده و طبق گفتهٔ قرآن، شهید، زنده است و من را می‌بیند. من دارم وارد این دریای نور می‌شوم و آن‌ها نوری با خودشان دارند.» گنبد را که دیدم دوباره آن هالهٔ نورِ دورش را تجسم کردم و خواستم به آن هالهٔ نور نزدیک‌تر شوم. با این تصورات جلو می‌رفتم و اطمینان داشتم حضرت من را می‌بیند. در حرم دعایی هم نخواندم؛ چون بلد نبودم. فقط خودم را به ضریح چسباندم، نیایش کردم و با امام صحبت کردم. انگار راهی طولانی را طی کرده باشم تا به اینجا برسم، نفس‌نفس می‌زدم؛ البته ازنظر عقیدتی، مسافتی طولانی طی کرده بودم. نمی‌دانید چه پیچ‌وخم‌ها و چه داستان‌هایی در زندگی ماست و نمی‌دانید چه کشیدم تا به اینجا رسیدم. آدم وقتی اولین‌بار آنجا می‌رود تا پشت گردنش داغ می‌شود. این را از دیگران هم شنیده‌ام. جوّ خاصی که در حرم است و نگاه همه به یک نقطه است، باعث می‌شود حواس شما پرت نشود. کمک می‌کند که حواستان فقط به امام باشد. آن وقت است که ارتباط شما با خداوند وصل می‌شود.
Vahid.Nouri.p
بعد متوجه شدم چیزی به نام ذبح وجود دارد که گوشتی را هم که می‌خورید باید حتما بر آن نام خدا برده شود و نه‌تنها نام خدا برده شود؛ بلکه باید شاهرگی که به سمت مغز می‌رود، اول زده شود. خودم هم تحلیل‌هایی روی این موضوع داشتم که برای بقیه جالب بود؛ می‌گفتم باید قلب یک حیوان را اول با اسم خدا آرام کنی و بعد از ابزار برش برای بریدن رگ‌ها استفاده کنی. این‌طوری تمام خونی را که می‌تواند فاسد شود یا توی گوشت بماند و باعث فاسدشدنش شود، به وسیلهٔ قلب بیرون بکشی. چطور می‌شود این کار را کرد؟ باید سرش را از قسمت عصب قطع کنی. باید رگش را قطع کنی که خون و اکسیژن به‌سمت مغز نرود و مغز بتواند با قلب ارتباط داشته باشد و سیگنالی به قلب بفرستد که کمبود اکسیژن دارد، سریع‌تر پمپاژ کن و بعد قلب فقط پمپاژ می‌کند و این‌طوری تمام مویرگ‌ها را از چیزی که می‌تواند بعد از مرگ فاسد بشود، خالی می‌کنیم؛ چون خون، اولین جایی است که میکروب‌ها و باکتری‌ها در آن شروع به رشدکردن می‌کنند؛ چون مواد غذایی زیادی در آنجا هست. این برایم خیلی واضح بود. به غیر از اینکه قرآن هم گفته بود چیزی را که اسم خدا برآن برده نشده است، نخورید و باید نام خدا برده شود.
Vahid.Nouri.p
اوایلش می‌گویی چه اشکالی دارد افراد آن‌طور که دوست دارند زندگی کنند؟ هیچ اشکالی در آن نیست، منتها وقتی اوج می‌گیرد، هدفِ زندگی می‌شود: هر آن چیزی که من می‌خواهم و هر آن چیزی که من را خوشحال می‌کند. اشکال از اینجا شروع می‌شود.
sh
اگر خانواده نباشد جامعه شکل نمی‌گیرد؛ یعنی حتی در دیدگاه غربی‌ها هم خانواده به‌عنوان ستون اصلی یک جامعه خیلی اهمیت دارد؛ ولی فرقش با ایران این بود که هدف، خانواده نبود. شاید چند نفر در کنار هم زندگی می‌کردند؛ ولی در این خانواده هرکسی هدف خودش را دنبال می‌کرد.
sh
از مدت‌ها پبش شنیده بودم که در آمریکا یک «سقف شیشه‌ای» هست که تا جایی به هر فرد اجازهٔ رشد می‌دهد و البته سقف شیشه‌ای هر فردی ارتفاعش فرق می‌کند. اصطلاح سقف شیشه‌ای به حد و مرزهایی اشاره می‌کند که نشان‌دادنی نیستند؛ ولی، وجود دارند. من بعد از ۱۱ سپتامبر وجود سقف شیشه‌ای را درک کردم و متوجه شدم که وجود دارد. من تا یک حدی می‌توانستم رشد کنم؛ چون بیشتر از آن را اجازه نمی‌دهند.
alireza brujerdi
من نمی‌گویم انسان‌ها را از خودمان دور کنیم؛ اما حریم خانه یک چیزی است که باید نگه داشته شود.
alireza brujerdi
کسانی روی این بخش از کرهٔ خاکی عقیده‌ای دارند و خداوند به‌خاطر آن عقیده، آن‌ها را انتخاب کرده و مسئولیت‌هایی به آن‌ها داده است و اگر به آن عقیده پایبند باشند، خداوند پشتیبانشان است و این راه ادامه پیدا می‌کند.
philobiblic
بدی‌اش این است که برخی از مردم ما در این سال‌ها همین رفتارها را از غربی‌ها تقلید می‌کنند و فکر می‌کنند این یعنی تمدن، یعنی پیشرفت و به‌روزبودن. درحالی که نمی‌دانند آن چیزی که باعث پیشرفت غرب شده کار و تلاش و نظمشان است، نه بی‌بندوباری و ولنگاری. اگر قرار بود همهٔ زندگی‌شان دنبال خوش‌گذرانی باشند پس کی توانستند پیشرفت کنند؟ اما این حرف‌ها را کسی قبول نمی‌کند. تا می‌خواهی از این حرف‌ها بزنی فوری نق می‌زنند که خودت رفته‌ای، خوش‌گذرانی‌هایت را کرده‌ای و حالا که به ما رسیده‌ای دین‌دار شده‌ای؛
دختر بهاری
عرب‌ها یک ضرب‌المثل به این مضمون دارند که اگر به شما حقیقتی را بگویند و قبول نکنید، زمان به شما آن را ثابت می‌کند.
دختر بهاری
در آموزش‌های شغلی‌مان سفارش می‌کردند اگر وارد خانه‌ای می‌شوید نمی‌توانید از او بپرسید چه دینی داری؟ به دینش نباید کار داشته باشی. تو باید کارت را انجام بدهی.
soroosh7561
اگر بگویند آمدند همه را در این دهکده کشتند، خیلی تحمل‌پذیرتر است تا اینکه بگویند به تمام دختران و زنان این دهکده تجاوز شد.‌ این شرایط روحی را امام خمینی به عنوان فردی بسیار باهوش در جنگ نرم در نظر گرفت و با گذاشتن قانون اجباری‌شدن حجاب در ایران سعی کرد از قدرت تهاجم آن‌ها کم کند.
ابوالفضل صالحی
آن نشانه هنوز در ذهنم هست که آنجایی که من بی‌حساب داده‌ام، بی‌حساب هم به من کمک شد.
°•. MaryaM .•°
بدی‌اش این است که برخی از مردم ما در این سال‌ها همین رفتارها را از غربی‌ها تقلید می‌کنند و فکر می‌کنند این یعنی تمدن، یعنی پیشرفت و به‌روزبودن. درحالی که نمی‌دانند آن چیزی که باعث پیشرفت غرب شده کار و تلاش و نظمشان است، نه بی‌بندوباری و ولنگاری. اگر قرار بود همهٔ زندگی‌شان دنبال خوش‌گذرانی باشند پس کی توانستند پیشرفت کنند؟
سلام

حجم

۳۰۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۳۰۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰
۵۰%
تومان