بریده‌هایی از کتاب پسران دوزخ؛ فرزندان قابیل

«بهشت ارزان نیست. باید پای عقیده‌ات بمانی.»

ابوهریره پشت سر امیرالمؤمنین علی نماز می‌خواند، بر سر سفرهٔ معاویه می‌نشست. از جنگ هم فراری بود. می‌گفت: نماز پشت سر علی کامل‌ترین نماز است و غذای سر سفرهٔ معاویه چرب‌ترین غذاست و دوری از جنگ هم برای سلامتی بهتر و مفیدتر است.

ما امیرالمؤمنین علی را خدا نمی‌دانیم.

قاتلْ کسی را در یک لحظه می‌کشد و خودش را طی سالیان سال! این غمبارترین تجربه از مرگ است.

همهٔ ما یک روزی می‌میریم. مرگ چیزی نیست که بشود از آن فرار کرد. هیچ آدم عاقلی هم نیست که بخواهد به گریختن از مرگ فکر کند.

اصلاً حقیقت یک واقعه هرگز نشان داده نمی‌شود!

آدولف هیتلر هم آدم معتقدی بود! خیلی بیشتر از من و بیشتر از حمیرا. اما هیتلر معتقد به یک عقیدهٔ باطل بود. توی عقیدهٔ باطل تو هر چقدر معتقدتر باشی گمراه‌تری.»

این ذات آینه‌هاست که دروغ نمی‌گویند.

چقدر ساده آدم‌ها با یک عقیدهٔ کوچک یا با یک واژهٔ ساده مرتد می‌شوند و از بهشتِ خدا کوچ می‌کنند به دوزخ.

این ذات آینه‌هاست که دروغ نمی‌گویند.

این بزرگ‌ترین حقیقت کشف‌ناشدهٔ دنیاست که قاتلْ کسی را در یک لحظه می‌کشد و خودش را طی سالیان سال!

«بشر برای یادگیری معارف قرآن به یک معلم نیاز دارد و رسول‌الله اولین معلم قرآن بود.»

ما پیروان استادیم و شما پیروان شاگرد

چگونه می‌شود آدم محتویات قلب خودش را کشف کند؟! چگونه می‌تواند بفهمد عاشق شده یا نه؟!

همهٔ قرآن این چیزی که ما می‌بینیم نیست! بدون تردید هر آیه و هر کلمه از این کتاب دریایی از معارف و معانی در خودش پنهان دارد! عظمت قرآن به همین پنهانی مفاهیم در کوچکی واژه‌هاست. یک دریا به خودی خود و به‌تنهایی معجزه نیست! یک فنجان هم به خودی خود و به‌تنهایی معجزه نیست! اما اگر تو بتوانی از یک فنجان به اندازهٔ یک دریا آب بیرون بکشی آن‌وقت این معجزه است.»

- خوب ما پیرو کسی هستیم که در خانهٔ رسول‌الله بزرگ و تربیت شد و شما پیرو کسی هستید که حتی هرگز رسول‌الله را ندیده‌اند! در روزگاری که امیرالمؤمنین علی و شیعیانش بودند، خبری از هیچ‌یک از این مذاهب نبود!

امام صادق می‌گوید کسی که نمازش را سبک بشمارد مورد شفاعت ما قرار نمی‌گیرد!

ممکن است یک سنّی کار غلطی کند که در عقیدهٔ سنّی‌ها نیست، نباید یک کار غلط از یک شهروند سنّی به پای عقیدهٔ اهل سنّت نوشته شود! یا ممکن است من به‌عنوان یک شیعه کار غلطی انجام بدهم یا عقیده و تفکر غلطی داشته باشم که در مذهب و مکتب تشیع وجود ندارد! پس نباید عقیدهٔ غلط من پای مذهبم نوشته شود

«قصد ندارم ناراحتت کنم. اما آدولف هیتلر هم آدم معتقدی بود! خیلی بیشتر از من و بیشتر از حمیرا. اما هیتلر معتقد به یک عقیدهٔ باطل بود. توی عقیدهٔ باطل تو هر چقدر معتقدتر باشی گمراه‌تری.»

کشتن یک آدم خیلی سخت است. «خیلی سخت»، واژه‌ای است که از ترکیب حروف الفبایی به وجود آمده است؛ حروفی که قادر نیستند حق مطلب را ادا کنند و حقیقت یک واقعه را، آن‌طور که هست، نشان دهند.