بریدههایی از کتاب اقیانوس مشرق
۴٫۷
(۳۷)
همین راه که در نظر تو اندک و کوتاه میآید، چه آدمها که سالبهسال، در دل، رفتنش را نیّت میکنند و در عمل، پاهایشان حتی یک قدم همراهیِشان نمیکند. حدیث خراسان حدیث شهرهای دیگر نیست جوان! حدیث اقبال است. خانهٔ علیبنموسیالرضا خانهٔ خدا نیست؛ اما خانهٔ کسی است که در دلش جز خدا نیست. خراسان بیشتر از آنکه حدیثِ مسافت و جاده و راه باشد، حدیثِ طلب است. باید امام بطلبد تا دل بخواهد و پا برود. اگر امام بخواهد، تمام راهها به او ختم خواهد شد.
علیبنموسیالرضا رو به پرده بانگ برمیآورد که ای شیرانِ بر پرده، این شخص فاجر را نابود کنید. دوست کاتبم میگفت: ناگهان آن دو تصویر که بر پرده بودند جان گرفتند و بهشکل دو شیر حقیقی درآمدند و آن وزیر سخنچین و دروغگو را دریدند، بدون آنکه قطرهٔ خونی از او بریزد. آنوقت دربرابر علیبنموسیالرضا ایستادند و تعظیمی کردند و خواستند بهطرف مأمون بروند که مأمون بیهوش شد و روی زمین افتاد. علیبنموسیالرضا با اشارهٔ دست، شیرها را به پرده بازگرداندند. مأمون چون بههوش آمد، پرسید: چگونه شد که شیرها مرا نخوردند؟ به او گفتند: علیبنموسیالرضا مانع از این کار شد.»
صالح
مأمون بهسراغ پدر رفت و گفت: این شخص که بود که با ورودش، به او تعظیم کردی و او را در بالادست نشاندی و اینهمه به او احترام و اظهار ادب کردی؟ هارون لبخندی زد و گفت: فرزندم، او پیشوای مردم و حجت خدا در بین مردم است. مأمون که در حیرت بود، پرسید: پدرجان، مگر پیشوا و خلیفهای جز تو هم هست؟ هارون گفت: این شخص که امروز او را دیدی، از همه به مقام خلافت شایستهتر است. ولی چه میتوان کرد؟ من شیفتهٔ این تخت و حکومتم. او با تمام فضایلی که دارد و با اعتقادی که من دربارهٔ حق او دارم، اگر روزی علیه من قدمی بردارد، سر از تنش جدا خواهم کرد. آنگاه رو به مأمون کرد و با همان خشمی که در نگاهش بود گفت: پسر، تو هم که فرزند منی، اگر روزی برای تاج و تخت من نقشهای در سر بپرورانی، زنده نخواهی ماند و سر از تنت جدا خواهم کرد!
تا وقتی که بندهای به نماز مشغول باشد، شیطان ملعون جرئت نزدیکی به او را ندارد. همین که بندهای در نمازهایش کاهل شود و از آنها فاصله بگیرد و آنها را به تأخیر بیندازد، شیطان جرئت پیدا کرده و خود را به آن بنده میرساند و او را برای انجام گناهان وسوسه میکند.
سیدجواد
«فرمود به دوستانِ من بگویید که رسول خدا از جبرئیل و او از خداوند شنیده است که: ولایت علیبنابیطالب قلعهٔ استوار من است. پس هرکس در این قلعه وارد شود، از عذاب من در امان خواهد بود.»
هادی
«میان ما و امام ما، هیچ دیواری حائل نیست!»
para32oo
برای شیعه، امام معصوم حکمِ معشوقی الهی دارد که برای وصال او، جز پرهیزکاری و عبودیت و تقوا راهی نیست. چون وسوسهٔ ابلیس فائق آید و در این اعمال اهمال کنیم، از معشوق دور میافتیم و حیران میشویم.
سیدجواد
حدیث خراسان حدیث شهرهای دیگر نیست جوان! حدیث اقبال است. خانهٔ علیبنموسیالرضا خانهٔ خدا نیست؛ اما خانهٔ کسی است که در دلش جز خدا نیست. خراسان بیشتر از آنکه حدیثِ مسافت و جاده و راه باشد، حدیثِ طلب است. باید امام بطلبد تا دل بخواهد و پا برود. اگر امام بخواهد، تمام راهها به او ختم خواهد
para32oo
گفت، آن چشمهٔ آبِ حیات که تو در پیِ آنی، درون قلعهای استوار میجوشد. اگر به درون آن قلعه درآیی، آبِ حیات از آن تو خواهد بود و البته، بر تو گوارا باد!
ز.م
گفت بگویم، نشان به آن نشان که فریادی از ته دل کشیدی و بغضت شکست و خاک برهوت را بر طاق آسمان پاشیدی و صاحب زمین و زمان را صدا زدی.
عِمران مشک را پس مینهد.
- تو از کجا میدانی که من چه کردهام و چه گفتهام؟
ز.م
حجم
۱۴۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۱۴۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
قیمت:
۴۶,۸۰۰
۲۳,۴۰۰۵۰%
تومان