بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آیات مس | طاقچه
تصویر جلد کتاب آیات مس

بریده‌هایی از کتاب آیات مس

نویسنده:محبوبه زارع
انتشارات:نشر صاد
امتیاز:
۴.۳از ۳۲ رأی
۴٫۳
(۳۲)
وَ وَجَدَکَ ضَالّاً فَهَدَی...‌
*𝐻𝑒𝒾𝓇𝒶𝓃
من فقط یک مسلمانم، نه معنای دین اسلام. اسلام مثل دریایی است که من گوشه‌ای از آن دارم شنا می‌کنم. کِی ادعا کرده‌ام که می‌توانم پا بگذارم روی هوای نفسم؟
Hamed Khajeh
محمد آیین مهر و درستکاری را برای انسان‌ها به ارمغان آورده. رفتار ما اگر درست نباشد، ربطی به اسلام ندارد.
آسمان دار
محمد به آن‌ها گفته ارزش هر مرد به‌اندازهٔ احترامی است که به زن می‌گذارد.
*𝐻𝑒𝒾𝓇𝒶𝓃
هیچ‌چیز به‌جز عشق ارزش دیدن ندارد...
نوکر آسید مهدی
«یکی از قوانین طبیعت این است که درد در شب تشدید می‌شود. به‌خاطر همین است که مناجات با خداوند در شب تأثیر بیشتری دارد
fatemeh
گوهر انگشت‌های کشیدهٔ شمیسا را نوازش کرد: «خداوند راه حقیقت را بر بندگانش می‌گشاید. راه حقیقت برای یکی مثل من شوهری عرب است که مرا به کنیزی ببرد و بعد راه را نشانم دهد، برای یکی هم زرتشت است و شرط کشیدن تصویر محمد.»
safaeinejad
«مسلمان شده‌ام؛ اما ایمانم به بشارت زرتشت سر جای خودش است. معامله کار نیازمندان است. نه زرتشت، نه محمد و نه خدای آن دو، هیچ‌کدام محتاج نیستند. هیچ پیامبری به ایمان بنده‌ای نیازمند نیست. پیامبران، خدا را معامله نمی‌کنند شمیسا. آن‌ها فقط هدایت می‌کنند و بشارت می‌دهند.»
seyed mostafa
من فقط یک مسلمانم، نه معنای دین اسلام.
آسمان دار
«آتش هم می‌تواند روشنایی و حیات ببخشد و هم می‌تواند بسوزاند و نابود کند
soroosh7561
«هرکدام از ما انسان‌ها مأموریتی در این جهان داریم و رتبه‌ای از کمال را در دنیا به دست می‌آوریم. مرتبهٔ هرکدام از ما به ظرفیت‌هایمان بستگی دارد.
soroosh7561
«از مولای اول ما پرسیدند: آیا خدا را دیده‌ای که او را چنین عبادت می‌کنی؟ ایشان جواب داد: هرگز خدایی را که نبینم، پرستش نمی‌کنم.»
soroosh7561
«حکایتِ حق است ارباب. پس‌از پیامبر، حقِّ خاندانش غصب شد. ایشان از طرف خدا، امر جانشینی خود را به اهل‌بیت خود واگذار کرده بود و مردم هم بر سر آن پیمان بسته بودند. اما هنوز بدن پیامبر را به خاک نسپرده بودند که عده‌ای خلافت را غصب کردند و مردم را فریفتند... .»
soroosh7561
«یکی از قوانین طبیعت این است که درد در شب تشدید می‌شود. به‌خاطر همین است که مناجات با خداوند در شب تأثیر بیشتری دارد. راز شب را نمی‌دانم؛ اما دوسه شبی شدت دردت طبیعی است. هرچه کمتر تکان بخوری، زودتر خوب می‌شوی... . این ولی فقط قانون درمان شکستگی‌هاست. در زندگی معنوی، هرچه بیشتر بجنبی، زودتر از پیلهٔ نفس رها می‌شوی... .»
Hossein Heydari
درمانت فقط خودت هستی. این دردها طبیب‌بردار و داروبردار نیست. فقط خودت می‌توانی درمان خودت باشی.»
نوکر آسید مهدی
بعضی وقت‌ها حتّی اگر به‌جای شاهین، خودِ بخت را هم روی شانه‌ات بنشانند، باز هم نمی‌توانی حقیقت را بگویی.
نوکر آسید مهدی
موبد به شعله‌های آتش زل زده بود. وقتی حرف می‌زد، انگار نوری سبزرنگ از لب‌هایش جاری بود: «آتش هم می‌تواند روشنایی و حیات ببخشد و هم می‌تواند بسوزاند و نابود کند. به انتخاب توست که شاهین تو را به خیر برساند یا به شر.»
نوکر آسید مهدی
جارچی فریاد می‌زد: «به‌نام رسول خدا و به یاری اللّه، امیرالمؤمنین یزید بر دشمنان شورشی پیروز شد. این‌ها اسرای خارجی هستند که شایستهٔ شدیدترین مجازات‌اند... .» فریادها در هم پیچید: «سلام بر یزید و مرگ بر خارجی... .»
soroosh7561
در کوفه ما به استخدام حکومت درآمدیم... . به ما گفته بودند باید در برابر شورشی‌ها بایستیم و امنیت را به کوفه برگردانیم.»
soroosh7561
مهراندخت نفس عمیقی کشید تا راه گلوی خود را باز کند: «دیروز عاشورا بود. بوی خون امام و یارانش را بر زمین می‌شنوم... . دیر شده است شمیسا. دیر شده... .» اشک از چشم‌های روشن پیرزن بر گوشهٔ روسری‌اش چکید: «به‌زودی خبرش شهربه‌شهر می‌پیچد. اما این رسوایی، بنی‌امیه را تا ابد به ذلت خواهد کشاند.»
soroosh7561

حجم

۹۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۹۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۴۲,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد