بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آیات مس | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب آیات مس

بریده‌هایی از کتاب آیات مس

نویسنده:محبوبه زارع
انتشارات:نشر صاد
امتیاز:
۴.۳از ۳۲ رأی
۴٫۳
(۳۲)
«پسرم از پنج‌سالگی به مکتب می‌رفت. سواد یاد می‌گرفت و قرآن می‌خواند و علم می‌آموخت. هر چند سال، معلمی تازه در سطحی بالاتر برایش می‌گرفتیم. قبل از اینکه حجاز را ترک کنم، یک مهمانی ترتیب دادیم. من و پدرش همهٔ معلم‌های او از کودکی تا بیست‌سالگی‌اش را به خانه دعوت کردیم. برای همه هدیه‌هایی گران‌بها گرفتیم. هدیهٔ ما به همهٔ معلم‌ها برابر بود. کسی نگفت معلم پنج‌سالگی فقط الفبا را یادش داده و معلم بیست‌سالگی فلسفه و حکمت را. حالا ربط محمد و زرتشت را فهمیدی؟»
عاطفه سادات
من فقط یک مسلمانم، نه معنای دین اسلام. اسلام مثل دریایی است که من گوشه‌ای از آن دارم شنا می‌کنم. کِی ادعا کرده‌ام که می‌توانم پا بگذارم روی هوای نفسم؟»
عاطفه سادات
«مسلمان شده‌ام؛ اما ایمانم به بشارت زرتشت سر جای خودش است. معامله کار نیازمندان است. نه زرتشت، نه محمد و نه خدای آن دو، هیچ‌کدام محتاج نیستند. هیچ پیامبری به ایمان بنده‌ای نیازمند نیست. پیامبران، خدا را معامله نمی‌کنند شمیسا. آن‌ها فقط هدایت می‌کنند و بشارت می‌دهند.»
کاربر ۱۴۲۲۹۴۵
ایمان من به محمد به‌معنی نفی پیامبران دیگر نیست. بشر پنج‌ساله بود که نوح را دید، بیست‌ساله شد و به ابراهیم رسید. میان‌سالی‌اش را با موسی و عیسی گذراند و وقتی به بلوغ نهایی پا گذاشت، شاگرد محمد شد. قرآن را اگر بخوانید می‌بینید که چقدر از موسی سخن به میان آمده و ایمان ابراهیم ستوده شده است.»
کاربر ۱۴۲۲۹۴۵
«معنی عشقی که... شاهین دور... می‌خواست... ارباب... را به آن... برساند... همین... بود،... عشق... ذات... خداست... .»
seyed mostafa
همهٔ ما را دور هم جمع کرد و فرمود: از تاریکی شب استفاده کنید و جانتان را نجات دهید. هرکس با من بماند، فردا کشته می‌شود... . بروید. از اینجا دور شوید. گفت: تا می‌توانید دور شوید که هرکس صدای استغاثهٔ مرا بشنود و یاری‌ام نکند، خدا بر او خشم خواهد گرفت... من از خشم خدا گریختم...
seyed mostafa
«ارباب، در این شهر اگر بدی از مسلمانی دیدید، مبادا آن را به حساب اسلام بگذارید... . محمد آیین مهر و درستکاری را برای انسان‌ها به ارمغان آورده. رفتار ما اگر درست نباشد، ربطی به اسلام ندارد.»
seyed mostafa
«آنچه میان محمد و مسیح مشترک است، خداست. پس نقطهٔ اشتراک تعالیم آن‌ها نیز خداوند است. مقام مسح همان جست‌وجوی خداست در هر امری که مأمور به آن شده‌ایم. من مأمور به طبابت بودم و مادرم مأمور به بزرگ‌کردن من. هرکسی مأمور به کاری است و مقام مسح جز این نیست که در مأموریت خود، خدا را جست‌وجو کنی، حتّی اگر به بهایش همه‌چیزت را از دست بدهی.»
seyed mostafa
محمد به آمار مسلمان‌هایش احتیاجی نداشت. او سخاوتمندانه سفره‌ای پهن کرده بود و بندگان سردرگم را به آن دعوت می‌کرد. او به حضور هیچ‌کس نیازی نداشت؛ اما دلش برای محرومیت انسان‌ها از این سفرهٔ پررونق می‌سوخت.
seyed mostafa
«دارو و درد هر دو نزد خداوند است. اما درمان این دختر فقط به دست خودش است.»
seyed mostafa
«هیچ ربطی در دنیا واضح‌تر از ربط معلم و پیامبر نیست. پیامبران خدا معلم بشر بودند. زرتشت، محمد، موسی، ابراهیم و... معلم‌هایی بودند در سطح‌های گوناگون که تأیید هیچ‌کدام با رد دیگری ممکن نیست. ایمان من به محمد به‌معنی نفی پیامبران دیگر نیست. بشر پنج‌ساله بود که نوح را دید، بیست‌ساله شد و به ابراهیم رسید. میان‌سالی‌اش را با موسی و عیسی گذراند و وقتی به بلوغ نهایی پا گذاشت، شاگرد محمد شد. قرآن را اگر بخوانید می‌بینید که چقدر از موسی سخن به میان آمده و ایمان ابراهیم ستوده شده است.»
seyed mostafa
گوهر با تأسف سر جنباند: «اشتباه می‌کنی. جانشین‌های برحقِّ محمد بعد از او در هیچ جنگ ظالمانه‌ای شرکت نکرده‌اند. مردم آن‌ها را رها کردند و دین خدا تحریف شد. خداوند توسعهٔ دینش را با لشکرکشی و جنگ رقم نزده است. آنچه تو دیده‌ای، حاصل غفلت مردم از جانشینان حقیقی پیامبر است.»
seyed mostafa

حجم

۹۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۹۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۴۲,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد