بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سراشیب شرق | طاقچه
تصویر جلد کتاب سراشیب شرق

بریده‌هایی از کتاب سراشیب شرق

نویسنده:اکتاویو پاز
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۶ رأی
۳٫۵
(۶)
هرکس همان کلمات است که با خود می‌گوید
Mohammad
دانستم که بر خود افزودن آفت است و از خود کاستن رویش.
Mohammad
هیچ‌کس در خود تمام نمی‌شود، هرکس همگی است در همگانی دیگر
Mohammad
ما نیستیم، و من سرِ آن ندارم که باشم.
Mohammad
زندگی زاده می‌شود از هر روز و مرگ زاده می‌شود از هر زندگی.
Mohammad
ما زاده شدیم و تنها بهای زندگی زخمی بود، زخمی که سر باز نمی‌کند، اما می‌سوزد، اختری سوزان، خرده‌زخمی که هرگز از میان نخواهد رفت لکه خونی که تا ابد خواهد ماند، و دری که از آن به درونِ ظلمت می‌شویم. آدمی نیز جاری می‌شود، آدمی نیز فرو می‌ریزد، خیالی که ناگهان ناپدید خواهد شد.
negar
اشیا از نام‌های‌شان تهی شدند و من در میان عنصرهای بی‌شمار از گوشه‌های تن‌ام جاری شدم.
نورا
ما به کشتنِ زمان محکوم ایم: پس خواهیم مرد، لحظه لحظه.
نورا
اگر انسان غبار است، آنان که از خاک می‌گذرند انسان اند.
Javad Azar
در برادری با درختان آموختم که با خود در آشتی شوم، نه با خود: با آن‌چه مرا بر می‌کشد، نگاه‌ام می‌دارد، و می‌گذارد که فرو افتم.
Maryam
دیگری برای خودش صورتکی ساخت. در پشت‌اش چه بارها زیست و جان داد و باز زاده شد. صورت‌اش حالا چین‌وچروک همان صورتک را دارد. چین‌وچروک‌اش بی صورت.
Maryam

حجم

۵۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۵۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد