بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شیفتگی‌ها | طاقچه
تصویر جلد کتاب شیفتگی‌ها

بریده‌هایی از کتاب شیفتگی‌ها

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۲.۸از ۱۵ رأی
۲٫۸
(۱۵)
چه‌قدر شک انداختن در دل آدم‌ها راحت است.
Mary gholami
دنیا پُر از آدم‌های تنبل و خوش‌بینیه که هیچ‌وقت چیزی به دست نمی‌آرن چون تن به کار نمی‌دن، اما مرتب غر می‌زنن و خسته‌ن و عصبانیت‌شون رو سر بقیه خالی می‌کنن.
Mary gholami
بدی مصیبت‌های سنگین، اون‌هایی که ما رو تکه‌پاره می‌کنن و به‌ظاهر غیرقابل‌تحملن اینه که آدم‌های مصیبت‌زده از ته دل آرزو می‌کنن دنیا همون موقع تموم بشه، غافل از این‌که دنیا هیچ اهمیتی به خواستهٔ اون‌ها نمی‌ده و راه خودش رو می‌ره و حتی آستین فرد مصیبت‌دیده رو ول نمی‌کنه. یعنی اجازه نمی‌ده مثل تماشاگر ناراضی تئاتر از سالن دنیا بیرون بره
کاربرm-jamali
بله، همهٔ ما نسخه‌های جعلی متوسطی هستیم از کسانی که کامل‌شان را هیچ‌وقت ندیده‌ایم. کسانی که هیچ‌وقت حتی نزدیک‌مان نشده‌اند و فقط از زندگی کسانی که امروز دوست‌شان داریم عبور کرده یا شاید توقف کرده‌اند. اما بعد از مدتی خسته شده و بی‌هیچ ردی ناپدید شده‌اند؛ طوری که کسی به گَردشان هم نرسید یا مُردند و بر جان آن‌ها که دوست‌شان داریم زخم کشنده‌ای زده‌اند که در نهایت خوب شده است. نمی‌توانیم تظاهر کنیم که اولین عشق یا محبوب هستیم. ما فقط در دسترس‌ایم. باقی‌مانده، ته‌مانده، بازمانده، پس‌مانده، کالای ته انبار، بزرگ‌ترین عشق‌ها هم بر همین پایه‌واساسِ پست و فرومایه بنا می‌شوند و بهترین خانواده‌ها شکل می‌گیرند و ما از دلِ آن‌ها برمی‌آییم، محصول شانس و هم‌بستری، پس زدن‌ها و بزدلی‌ها و شکست‌های دیگران.
Ghasedaksheno podcast
«می‌دونی یکی از بدترین موقعیت‌هایی که آدم توش گیر می‌کنه چیه؟ این‌که نتونی از طرف عصبانی بشی یا تقصیر رو گردنش بندازی. نتونی ازش متنفر باشی.
Ghasedaksheno podcast
در قلمروِ خاطره هیچ‌چیزی با چیز دیگری ناسازگاری ندارد.
Ghasedaksheno podcast
در غالب اوقات فقط زمانی متوجه بودن کسی می‌شویم که او از بودن دست شُسته یا حضور نداشته باشد).
Ghasedaksheno podcast
عجیب است که عادت‌های ما این‌قدر در مقابل تغییر مقاومت می‌کنند.
Ghasedaksheno podcast
«داشتم دنبال واژهٔ “غبطه” می‌گشتم و می‌خواستم با تعریف انگلیسیش مقایسه کنم، این مدخل این‌طوری تموم می‌شه.»‌ و برایم با صدای بلند خواند. «“متأسفانه غالباً این سم در بطون دوستان نزدیک‌مان یا آن‌ها که گمان می‌کنیم دوست نزدیک‌مان هستند تولید می‌شود، معتمدین ما به‌مراتب خطرناک‌تر از دشمنان قسم‌خوردهٔ ما هستند.” البته این حرف خیلی قدیمیه چون ببین بعدش چی می‌گه “این حرفی است تکراری که خیلی‌ها آن را نوشته‌اند و از آن‌جا که نمی‌خواهم کار بیهوده انجام دهم، چیز جدیدی به آن اضافه نمی‌کنم.”»‌
مامو
اون‌قدری که خود این اتفاق برام مهمه دلیل وقوعش برام مهم نیست
مامو
به گمونم می‌خواست یه‌جوری بدبختی‌هاش رو گردن یکی بندازه. همه همین کار رو می‌کنن:‌ چه طبقهٔ کارگر، چه طبقهٔ متوسط و چه طبقهٔ مرفه، حتی اون‌هایی که جایگاه‌شون رو از لحاظ اجتماعی تغییر می‌دن. گاه اتفاقاتی می‌افته که نمی‌شه هیچ‌کس رو به خاطرش مقصر دونست. یا چیزی به اسم بدشانسی وجود داره یا گاهی آدم‌ها از مسیرشون خارج می‌شن، راه‌شون رو گم می‌کنن و برای خودشون بدبختی و ادبار به بار می‌آرن.
مامو
خنده‌اش گرفت. نتوانست جلوِ خنده‌اش را بگیرد. اگر از چیزی خوشش می‌آمد، آمده بود، حتی در اوج غم و اندوه.
مامو
می‌دونی یکی از بدترین موقعیت‌هایی که آدم توش گیر می‌کنه چیه؟ این‌که نتونی از طرف عصبانی بشی یا تقصیر رو گردنش بندازی. نتونی ازش متنفر باشی.
مامو
‫«ضمناً منظورم اینه که هیچ‌چیزی به طور کامل تموم نمی‌شه، مثلاً خواب. مُرده‌ها توی خواب زنده‌ن و گاهی زنده‌ها توی خواب می‌میرن.
مامو
به گمانم آدم‌هایی که اهل شایعه هستند و به بدترین‌ها فکر می‌کنند همیشه به طریقی چیزی را که دنبالش هستند می‌یابند. به‌خصوص اگر منفی باشد یا نکتهٔ سوزناکی داشته باشد. حتی اگر هیچ ربطی به‌شان نداشته باشد.
مامو
زمان گذشته و بین ما و آن فرد فاصله انداخته اما برای او در همان جا ثابت مانده است.
مامو
همیشه گفتنش برای او یا شنیدنش از او جذابیت و شیرینیِ بیش‌تری نسبت به دیگران داشت.
مامو
وقتی زمانی طولانی خواهان چیزی هستی، به‌سختی می‌توانی جلوِ خواسته‌ات را بگیری، یعنی نمی‌توانی بپذیری یا بفهمی که دیگر آن را نمی‌خواهی یا چیزی دیگر را ترجیح می‌دهی. انتظار به آن خواسته پَروبال می‌دهد و بارورش می‌کند. انتظار، برای موضوع مورد انتظار فزاینده است. چنان که وقتی طول می‌کشد، میل و خواسته را سخت کرده و آن را مثل سنگ می‌کند. برای همین در برابر تأیید این مسئله که سال‌ها در انتظار یک نشانه وقت‌مان را تلف کردیم مقاومت می‌کنیم. نشانه‌ای که آن‌قدر دیر می‌آید که دیگر ما را برنمی‌انگیزد. همان‌طور که برای جواب دادن به یک تماس تلفنی دیرهنگام که دیگر اهمیتش را از دست داده، خودمان را به زحمت نمی‌اندازیم.
الهام مولوی
وقتی زمانی طولانی خواهان چیزی هستی، به‌سختی می‌توانی جلوِ خواسته‌ات را بگیری، یعنی نمی‌توانی بپذیری یا بفهمی که دیگر آن را نمی‌خواهی یا چیزی دیگر را ترجیح می‌دهی. انتظار به آن خواسته پَروبال می‌دهد و بارورش می‌کند. انتظار، برای موضوع مورد انتظار فزاینده است. چنان که وقتی طول می‌کشد، میل و خواسته را سخت کرده و آن را مثل سنگ می‌کند. برای همین در برابر تأیید این مسئله که سال‌ها در انتظار یک نشانه وقت‌مان را تلف کردیم مقاومت می‌کنیم. نشانه‌ای که آن‌قدر دیر می‌آید که دیگر ما را برنمی‌انگیزد. همان‌طور که برای جواب دادن به یک تماس تلفنی دیرهنگام که دیگر اهمیتش را از دست داده، خودمان را به زحمت نمی‌اندازیم.
الهام مولوی

حجم

۳۳۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۳۳ صفحه

حجم

۳۳۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۳۳ صفحه

قیمت:
۷۴,۰۰۰
۳۷,۰۰۰
۵۰%
تومان