بریده‌هایی از کتاب الهه‌ی عشق با بال‌های کاغذی

پذیرفتن خطر دوست داشتن، درواقع دنبال رنج دویدن است، اما در عین حال شانس خوشبختی را یافتن است

«صرف فعل دوست داشتن مشکل است: زمان گذشته‌اش، ماضی ساده نیست، زمان حال آن فقط در وجه اخباری است، و زمان آیندهٔ آن شرطی است.» ژان کوکتو

عشقِ به دیگری هرگز نباید عشق به خود را از بین ببرد.

سرنوشت محتوم عاشق، انتظار کشیدن است

در یک رابطه، در ابتدا شخصیت طرف مقابل به وسیلهٔ نوری فریبنده، بخش‌های جذاب‌تر را با آب‌وتاب بیشتری ظاهر می‌کند. ـ یعنی نقاط قوت را؟ ـ دقیقاً! می‌بینید، هر ساختار شخصیت مشابه یک تابلوی نقاشی است. همان‌طوری که در انسان‌ها «خطوط غالب

حضورِ غیبت. من رفتم. اما تو همه‌جا هستی. تو در هر لحظه و هر دم اینجا در کنار من حضور داری.

زندگی هنوز آخرین حرف‌هایش را به ما نزده است... اطمینان داشته باش و هرگز تسلیم نشو. گاهی، بی‌آنکه بدانیم در دو قدمی معجزه هستیم.

واضح است که برای دوست داشتن دیگری، ابتدا باید خودم را دوست داشته باشم.

دلم می‌خواهد تمام کتاب‌ها را بخرم

کسی مالک کسی نمی‌شود. وقتی عشق، به قفسی حتی از جنس طلا مبدل شود، پرنده، آرام و به‌تدریج می‌میرد. آزادی در اعتماد است. هر فرد باید روی استقلال عاطفی‌اش کار کند. تنها آزادی است که بال‌های قدرتمندی به احساسات می‌دهد.