بریدههایی از کتاب خودآموز دیکتاتورها
۳٫۹
(۱۴۸)
بهترین اپوزیسیون برای تو یک اپوزیسیون ضعیفِ فاقد سازماندهی است. چنین اپوزیسیونی میتواند جامهای دموکراتیک بر تن رژیم استبدادیات بپوشاند تا تو راحتتر بتوانی پایههای قدرتت را محکم کنی.
برای شروع باید کاری کنی که اپوزیسیون سیاسیات به طرزی مأیوسکننده، کشنده و لاعلاج متفرق باقی بماند. نقاط تفرقه شامل این موارد میشود: طبقه، قومیت، سن، اولویت مذهبی و وضع اقتصادی.
soodi
خودسانسوری بسیار مؤثرتر از دگرسانسوری است اما برای جاانداختنِ آن به وقت و خلاقیت بیشتری نیاز است. تو و رژیمت باید زحمت زیادی بکشید تا به مردم کشورت و به ویژه قشر نویسنده، هنرمند و روشنفکر یاد بدهید که در باره چه موضوعهایی نباید بحث کنند، بنویسند یا فکر کنند. تو باید به آنها یاد بدهی که خودشان توانایی منضبط کردن ذهنشان را پیدا کنند زیرا این شرطِ ضروری برای اطاعت کردنشان از تو و رژیمت است. البته در آغاز کار مجبوری خاطیان را به سختی مجازات کنی اما بعدآ که این نظام خودسانسوری جا افتاد، از مشاهده کارکرد آن بسیار لذت خواهی برد. فکرش را بکن! ملتی را تربیت کردهای که حتی در خلوت خانههایشان هم جرئت نمیکنند بدون اِعمال سانسور فکر کنند یا حرف بزنند.
soodi
«هر عملی را که به حُسن شهرت کشور آسیب میزند یا وحدت ملی را به خطر میاندازد» عملی تروریستی معرفی کند. به این ترتیب، تو موفق به انجام دو کار مهم خواهی شد: یکی ارائه تعریف دلبخواهی و مندرآوردی از جرم سیاسی و دیگری ارائه توجیه قانونی برای مجازات و سرکوب قاطعانه همه مجرمان سیاسی.
soodi
تمرکز ناگهانی غربیها روی مقوله تروریسم فرصت بینظیری در اختیارت میگذارد تا با جا کردن خودت در صف رهبران تروریستستیزِ جهان هم دارای اعتباری بینالمللی شوی هم بدون نگرانی از دخالت دولتهای فضول غربی، با دستان باز، جامعه مدنی کشورت را سرکوب یا محدود کنی.
soodi
اجازه بده که سطح خفیف اما مستمر و کنترلشدهای از منازعات فرقهای و جناحی در کشورت وجود داشته باشد. با یک کوچولو ترساندن مردم کشورت ــ بله فقط با یک کوچولو ترساندن ــ میتوانی سود فراوانی ببری.
soodi
اگر مردم کشورت حس کنند در غیاب رژیمت خطری آنها را تهدید خواهد کرد، رهبری تو را خواهند پذیرفت و از آن حمایت خواهند کرد. تو باید به آنها کمک کنی که به این نتیجه برسند و راهش این است که کمی آنها را بترسانی. مردم اگر در باره سرنوشت خود و کشورشان احساس خطر کنند، قدرِ رهبری قوی و قدرتمندت را خواهند دانست. هدفت باید این باشد که به مردم کشورت بقبولانی که فقط تو با رهبری هوشمندانهات توانایی حفظ امنیت و تأمین رفاه آنها را داری. علاوه بر این باید برای آنها روشن کنی که اگر رهبری قدرتمندانه و پدرانه تو نباشد کیان مُلک و ملت بر باد خواهد رفت و چهبسا کشور تکهتکه خواهد شد. به مردمت بفهمان که فقط تو عامل حفظ تمامیت ارضی کشوری.
soodi
مجبوری این وظیفه تاریخی را در برهه حساس کنونی بپذیری. (بنازم به اینهمه فروتنی و چشم و دل سیری!)
alba
اما تو، جناب دیکتاتور، مجبور نیستی مثل تودههای مردم رنج بکشی. سران رژیمت، وزیران، کارگزاران و حامیانت هم مجبور نیستند رنج بکشند. چاپلوسانی که از صبح تا شب منتظرند ببینند جنابعالی چه فرمایشی کردهای تا آن را بستایند و در ازای این کارشان از صبح تا شب مشغول چاپیدن بیتالمال هستند، نیز نباید رنج بکشند. اینها پایه و اساس حکومتت را تشکیل میدهند، پس باید خوب بخورند، خوب زندگی کنند و از انواع خدمات رایگانِ آموزشی، درمانی و غیره بهرهمند باشند. بهترین مدرسهها، بهترین دانشگاهها و مجهزترین بیمارستانها باید آماده خدمتگزاری به خدمتگزارانت باشند.
imaanbaashtimonfared
این عبارت بسیار مهم را از یاد نبر: «مهم نیست چه کسانی رأی دادهاند؛ مهم این است چه کسانی رأیها را میشمارند.»
صاد
نحوه رأی دادن «درست» را به مردم یاد بده. اکثر اهالی روستاها هنگامی که پا به شعبههای رأیگیری میگذارند، گیج و منگ میشوند. آنها نمیدانند چگونه باید رأی بدهند. این فرصت خوبی است تا بتوانی آرای این دسته از رأیدهندگان را مالِ خودت کنی. فقط قبلا باید آموزشهای لازم را به کارکنان شعبهها داده باشی. روش کار خیلی ساده است: به محض اینکه یک روستایی وارد شعبه رأیگیری شد، یکی از کارکنان شعبه جلو میرود و از او میپرسد: «پدرجان] یا مادرجان[میخواهی کمکت کنم؟» و بعد برگه رأی او را میگیرد و با نوک قلم به مربعی که کنار اسم توست اشاره میکند و میگوید: «فقط در اینجا باید یک ضربدر بزنی.» و او هم همین کار را میکند و «رأی» خودش را به صندوق میاندازد.
صاد
سبیل حامیانت را باید همواره چرب نگه داری
صاد
به احتمال زیاد وظیفه سازماندهی انتخابات در کشورت به عهده وزارت کشور، «کمیسیون عالی انتخابات» یا نهادی معادل آن است. چنین نهادی عملاً در حکم سرپوشی بر رفتارهای قدرتطلبانه تو در انتخابات است. غربیها خوشبختانه قادر به دیدنِ زیر این سرپوش نیستند و گمان میکنند وزارت کشور یا کمیسیون عالی انتخابات، واقعآ مسئول برگزاری انتخابات سالم و شفاف در کشور توست. آنها نمیتوانند این واقعیت را بفهمند که در کشورت فقط یک نفر همهکاره و صاحب اختیار است و آن یک نفر هم فقط تویی. آنها به سختی میتوانند درک کنند که تو به آسانی آب خوردن میتوانی از پشت پرده، کمیسیون انتخاباتی را چنان به کار گیری که نتیجه کارش تحکیم هر چه بیشتر پایههای قدرتت باشد درحالی که در ظاهر همه اصول «دموکراتیک» رعایت شده است.
صاد
اصلا به این موضوع فکر نکن که انباشتن بیش از حد یک اداره از پرسنل، موجب اختلال در کارِ آن اداره میشود. آنچه اهمیت دارد، صِرفِ «مشغول» بودنِ آدمهاست و نه میزان کارآیی یا بازدهی مفیدشان.
صاد
برای کارزارهای سیاسیات به پول نیاز داری و وزیران تحت فرمانت باید به خوبی این واقعیت را درک کرده باشند. آنها باید بفهمند رمز پولدار شدن و پولدار ماندنشان، هدایت منابع مالی کشور به سمت توست.
صاد
انتخابات در روزگار ما، بهترین سازوکار برای مشروعیت بخشی به حکومت است. انتخابات نه فقط بازتابدهنده رأی و نظر مردم است بلکه توی دیکتاتور هم اگر در انتخابات پیروز شدی میتوانی با یک ژست بسیار دموکراتمنشانه و فروتنانه بگویی که تسلیم اراده ملت کبیرت هستی و مجبوری این وظیفه تاریخی را در برهه حساس کنونی بپذیری.
محمدرضا
تو بهتر از هر کس دیگری میدانی آگاهی از چه نوع اخبار و اطلاعاتی برای مردم کشورت لازم و ضروری است. با استفاده از اهرم رسانه حتی میتوانی دشمنانت را وادار به حمایت از خودت کنی؛ میتوانی جاهطلبیهای سیاسی آنها را تقبیح کنی؛ میتوانی بر سفارتخانهها و دولتهای خارجی فشار بیاوری و نهایتآ میتوانی افکار و نظراتت را تبلیغ و ترویج کنی. رسانه همچنین ابزاری به دستت میدهد تا با استفاده از آن رهبران سابق کشورت را مسخره یا به آنها توهین کنی، و از این راه به اهداف سیاسی مورد نظرت برسی.
صاد
تو باید جنازههای سربازان خودت را جلوی دوربینها ردیف و مظلومنمایی کنی؛ باید از مراسم سوگواری آنها در سطح وسیع، فیلم و خبر تهیه و پخش کنی؛ باید از رسانههای خارجی دعوت کنی به بیمارستانها بیایند و از سربازان یا پلیسهایی که در درگیریها مجروح و لتوپار شدهاند، فیلم و خبر تهیه و پخش کنند. الزامآ این «خبرها» نباید حقیقت داشته باشد. به قول یک گزارشگر خارجی در لیبی، در دوره پایانی رژیم قذافی، «کمتر حادثهای اطراف خبرنگاران خارجی رخ میداد که صحنهسازی نبوده باشد.»
صاد
قربانیان را مقصر معرفی کن: اگر شورشهای خیابانی باعث قربانی شدن قوم یا گروه اقتصادی خاصی شده است، کاری کن که بعدآ خودِ آن قوم یا گروه مقصر معرفی شوند.
صاد
باید این انعطاف را داشته باشی که برای خاموش کردن اعتراضها هم از روش حمله ناگهانی خشن و هم از روش «گفتگو» های فشرده] اما عملا بیمحتوا [با سران مخالفان استفاده کنی.
صاد
در ۱۹۷۸ صدها نفر در سالن سینمایی در شهر آبادان در آتش سوختند. مردم در آن زمان این حادثه را به پلیس مخفی شاه ایران ساواک نسبت دادند. این حادثه همچون جرقهای بود که آتش انقلاب علیه رژیم شاه را فروزان کرد.
صاد
حجم
۷۳۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۷۷ صفحه
حجم
۷۳۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۷۷ صفحه
قیمت:
۲۳۸,۵۰۰
۱۹۰,۸۰۰۲۰%
تومان