بریدههایی از کتاب حرفهایی برای امروزیها
۴٫۱
(۲۴)
«ویل دورانت» نویسندهٔ برجستهٔ کتاب «تاریخ تمدن» مینویسد: «مرگ تمدنها زمانی فرا میرسد که رهبران بهسؤالات جدید پاسخهای کهنه میدهند!»
کاربر نیوشک
اسپینوزا همچنان عقیده داشت:
The God is not a being, God is being
خداوند «یک موجود» نیست، خداوند «خود وجود» است.
Mohammad Amin
مردم آتن سقراط را «خرمگس» مینامیدند چراکه مانع «چرت دایمی» آنها میشد.
کاربر نیوشک
«سهیل» میپرسد: «پدر، آیا خوشبختی، فاصلهٔ بین دو بدبختی است یا بدبختی فاصلهٔ بین دو خوشبختی؟!»
تأمل میکنم و میاندیشم، انگار هر دو جمله یک معنا دارد:
با این حال، احساس ما نسبت به این دو جمله یکی نیست:
«زبان» بر احساس و افکار و رفتار ما تأثیر عمیقی دارد.
سپهر
در دنیایی که هر ساعت ذهن ما آماج بمباران اطلاعات است بیش از پیش به میراث سقراط نیازمندیم.
کاربر نیوشک
«رعایت فاصلهٔ مقدس».
نظیر این گفته را «جبران خلیل جبران» نیز در فصل ازدواج در کتاب «پیامبر» آورده است، آنجا که بههمسران توصیه میکند: «جامهای یکدیگر را پر کنید اما از یک جام منوشید!»
تعاملی که بتواند نیاز «درک شدن، عشق و احترام» را برای انسانها برآورده کند نیاز به ظرافت خاصی دارد: نه خیلی دور، نه خیلی نزدیک! تشخیص این فاصلهٔ ظریف کار آسانی نیست چراکه این فاصله در هر فرد و هر ارتباط ممکن است متفاوت باشد. در مورد برخی افراد دیدار هفتگی ممکن است فاصلهٔ مناسب را حفظ کند و در مورد افراد دیگر فاصلهٔ ماهانه یا حتی فصلی!
ما برای درک درست این «فاصلهٔ مقدس» نیاز به آموزش و مهارت داریم اما پیش از این که به این آموزش و مهارت برسیم پیشنیاز آن را باید برآورده کنیم:
طرحوارهٔ عصر کشاورزی و جامعهٔ روستایی را «قداستزدایی» کنیم و با این حقیقت مواجه گردیم که این طرحواره کهن برای نیاز امروز ما پاسخگو نیست. آنگاه قادر خواهیم بود «فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم».
غزاله رفیعی
دیگران کشتند، ما خوردیم؛
ما چه بکاریم که به درد دیگران بخورد؟!
Mohammad Amin
«کریستین بوبن»، در گفتاری که در ابتدای این فصل آمد، به نکتهٔ مهمی اشاره کرده است: «رعایت فاصلهٔ مقدس».
نظیر این گفته را «جبران خلیل جبران» نیز در فصل ازدواج در کتاب «پیامبر» آورده است، آنجا که بههمسران توصیه میکند: «جامهای یکدیگر را پر کنید اما از یک جام منوشید!»
تعاملی که بتواند نیاز «درک شدن، عشق و احترام» را برای انسانها برآورده کند نیاز به ظرافت خاصی دارد: نه خیلی دور، نه خیلی نزدیک! تشخیص این فاصلهٔ ظریف کار آسانی نیست چراکه این فاصله در هر فرد و هر ارتباط ممکن است متفاوت باشد. در مورد برخی افراد دیدار هفتگی ممکن است فاصلهٔ مناسب را حفظ کند و در مورد افراد دیگر فاصلهٔ ماهانه یا حتی فصلی!
امین
«قدرت، نسبی است. با دیوارهای بلند، نمیتوان راه را بر طاعون بست، یا با سخنان زیرکانه ماهی را به دام انداخت.»
((: noor
به قول «سهراب سپهری»:
«کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما شاید این است
که در افسون گل سرخ شناور باشیم»
سپهر
پشه کی داند که این باغ از کی است
در بهاران زاد و مرگش در دی است
«مولانا»
Mohammad Amin
تحقیقات علوم اعصاب (Neuroscience) در این جهت پیش میروند که برای هر یک از رفتارها و احساسات انسانها یک فرآیند بیوشیمیایی را شناسایی کنند. اکنون «پرولاکتین» عامل مهر مادری و «وازو پرسین» به عنوان عامل «تعهد زناشویی» معرفی شدهاند. «سروتونین» بردباری و «دوپامین» تخیل ایجاد میکند. «درد» و «لذت»، «خشم» و «عشق»، «عینیتگرایی» و «احساسمداری»، هر یک فرآیندهایی بیوشیمیایی هستند. اگر این تحقیقات با همین روند ادامه یابند، در چند دههٔ آینده، با کمک مهندسی ژنتیک میتوان انسانهایی مهربان، بردبار، متعهد و خلاق «تولید کرد».
سپهر
چونان کرمی که در سیبی نهان است
زمین و آسمان او همان است
«نظامی»
Mohammad Amin
امروز ضربالمثلهای امروزی میخواهد. من چند ضربالمثل امروزی اختراع کردهام:
«دلترو تربیت کن!»
«با یه چشم دور رو نگاه کن، با یه چشم جلوی پاتو!»
«رانندهٔ خوب، هم حواسش به جاده است، هم به ماشین، هم به بقیهٔ رانندهها، هم به خودش! چهارچشمی نگاه میکند!»
fatemeh hadadi
«لازمهٔ روشنفکری این است که شخص با هیچ رأی و عقیده، عقد اخوت دایم نبندد بلکه التزام خود به هر رأی و عقیدهای را مشروط به برهانی بودن، استدلالی بودن، معقول بودن و رجحان معرفتی آن رأی و عقیده بداند.»
کاربر ۲۵۷۹۳۳۳
«دلترو تربیت کن!»
«با یه چشم دور رو نگاه کن، با یه چشم جلوی پاتو!»
«رانندهٔ خوب، هم حواسش به جاده است، هم به ماشین، هم به بقیهٔ رانندهها، هم به خودش! چهارچشمی نگاه میکند!»
Mohammad Amin
Greed wants all, loses all(
(حرص و طمع همه چیز را میخواهد اما همه چیز را از دست میدهد)
Mohammad Amin
بعضی «قراردادهای اجتماعی» مناسب برای «جامعهٔ روستایی»، مناسب «زندگی شهرنشینی» نبودند. اما مشکل اینجا بود که اغلب «قراردادهای مدنی» با گذشت دههها و سدهها تبدیل به «فرهنگ»، «مذهب» و «اخلاق» شده بودند به شکلی که مردم آنها را «فطری، ازلی، الهی و ابدی» تلقی میکردند و تغییر دادن آنها با «مقاومت» مواجه میشد. چه «مقاومت درونی» (به صورت احساس تردید، احساس گناه، احساس ترس) و چه «مقاومت بیرونی» (مقاومت نهادهای اجتماعی که با حذف قراردادهای قبلی محکوم به حذف بودند).
احسان رضاپور
«ویل دورانت» نویسندهٔ برجستهٔ کتاب «تاریخ تمدن» مینویسد: «مرگ تمدنها زمانی فرا میرسد که رهبران بهسؤالات جدید پاسخهای کهنه میدهند!»
غزاله رفیعی
۵ ـ افزایش محصول، باعث شد که انسانها مازاد بر آنچه صرف کارهای ضروری و استراحت ضروری میکردند، «وقت» پیدا کنند. وقتی که در آن فارغاند و «مجبور» به انجام کاری نیستند. به گفتهٔ ویل دورانت:
«تمدن محصول اوقات فراغت است». انسانها برای این «وقت اضافی» بازیها، آیینها و هنرها را آفریدند.
۶ ـ مخلوط شدن «قانون» با «بازی»، «آیین» و «هنر» منجر به شکلگیری «اخلاق» و «مذهب» شد.
در این حال انسانها دیگر به «باید و نبایدها» نه به عنوان مفاد یک قرارداد اجتماعی بلکه به صورت «اصولی ازلی، فطری و جهان شمول» نگاه کردند.
soha
حجم
۳۱۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۲۱ صفحه
حجم
۳۱۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۲۱ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان