بریدههایی از کتاب سپیتمان
۴٫۶
(۱۱)
کاری میکنم تا هیچ دستنوشتهای از تو سالم به دست یاران آیندهات نرسد، آنوقت تو را آنگونه خواهند شناخت که هرگز آنگونه نبودهای...»
اِیْ اِچْ|
نوزاد نگاه میکرد بر تمامی دورادورش و آنوقت که مادر به هوش آمد، در چشمان او خیره و لبانش به خنده گشوده شد!
هیچ همچون تازهمتولدان دیگر نمیگریست و نه حتی از سر اتفاق، که حکیمانه میخندید!
صورتش سپید بود و لطیف؛ ابروانش سیاه بود و کمپشت. دهان کوچکش، بیدندان بود و لبانش سرخ و خندان. سیاهی درون چشمانش بیش از آنکه معمول چشم آدمیان است درشت بود و جذاب.
پدر دستان نوزادش را که در سرخی نور آتش اجاق و در ابتدای آن شب خنک بهاری، در هم مشت شده بود، بوسید و بویید و گفت: «فدای خندیدنت بشوم پسر زیبای درشتچشم و خندان، نامت را از پیش انتخاب کرده بودیم... سِپیتمان!»
kiana
«اینجا را مه گرفته و هیچچیز پیدا نیست! پس آیا میشود وجود ساحل آنسوی رودخانه و یا خورشیدی که در آسمان است و ما آنها را نمیبینیم، انکار کرد؟ سنگی که انداختم، افتادنش را ندیدی ولی صدای بر هم خوردن آب را بر اثر آن شنیدی...»
kiana
اما حالا من از تو میپرسم که تو آن یک خدای غیبی را از کجا اختراع کردهای؟»
سِپیتمان پایش را در هوا تاب داد و گفت: «من او را اختراع نکردهام. اوست که مرا بهوجود آورده، همینطور تو را و این صخره و رود و... حتی آن ماهیگیری را که آن پشت توی قایقش، گوش تیز کرده است!»
kiana
اهریمن همانطور که در کنار سِپیتمان نشسته بود زمزمه کرد: «من راستین هستم. نه آنطور که خدای تو خیال میکند راستین است! نه! من به شیوهٔ خودم سرشار از حقیقتها هستم.»
سِپیتمان پایش را در آب فرو برد و رو به رودخانه نشست و گفت: «تو ازبینرفتنی هستی... پس حقایقِ تو نیز بیفایدهاند! من انتخاب کردهام... نه تو را؛ او را انتخاب کردم که میدانم بهزودی با من سخن خواهد گفت!»
kiana
مادر گنجش را در آغوش کشید بیآنکه بداند کسی را به جهان آورده است که نام تمامی آنها را در کاینات بلند خواهد کرد... کسیکه نام سرزمینش و یاد حقیقت را در جهان برخواهد افراشت... و نام خدای را در سراسر هستی خواهد خواند و یادش را تا ابد بلند خواهد کرد.
kiana
چرا میباید چنین میبود که آدمیان همواره در دو جبهه رو در روی هم بایستند؟ چرا همیشه عدهای بالا و عدهای پایین بودند یا چرا جامعه از دل خود تبعیض را نمیزدود تا همگان در بهرههایشان از جهان یکسان و برابر باشند؟
kiana
حجم
۵۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۵۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
قیمت:
۲۲,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد