بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب صداهایی از چرنوبیل | صفحه ۴۸ | طاقچه
کتاب صداهایی از چرنوبیل اثر سوتلانا  آلکسیویچ

بریده‌هایی از کتاب صداهایی از چرنوبیل

۴٫۳
(۲۲۱)
پروتوکلی تنظیم شده بود برای دفن قسمت‌های آلوده‌ی زمین و خاک. خاک را در خاک دفن می‌کردیم؛
usofzadeh.ir
هفته‌ای یک‌بار هر کس که بهتر حفاری می‌کرد جلوی بقیه یک نشان لیاقت و تقدیرنامه دریافت می‌کرد؛ بهترین حفار اتحاد جماهیر شوروی. چقدر مسخره بود!
usofzadeh.ir
شعاری برایش ساختیم: «با یک بیل با اتم می‌جنگیم
usofzadeh.ir
آرتیومِ من، هفت سالشه؛ اما انگار پنج سالشه. چشماش رو می‌بنده و من فکر می‌کنم خوابش برده. شروع می‌کنم به گریه؛ چون فکر می‌کنم منو نمی‌بینه. اما بعد صداش میاد که: «مامان من دارم می‌میرم؟» خوابش می‌بره و صدای نفساش نمیاد. خم می‌شم روی صورتش: «آرتیوم چشمات رو باز کن. یه چیزی بگو.» و با خودم فکر می‌کنم: «هنوز گرمی.» چشماش رو باز می‌کنه و دوباره می‌خوابه. خیلی آروم؛ انگار که مرده. «آرتیوم چشمات رو باز کن.» من نمی‌گذارم بچه‌ام بمیره
usofzadeh.ir
دختربچه‌ها تو بیمارستان عروسک‌بازی می‌کنند، اونا چشمای عروسکا رو می‌بندن؛ یعنی عروسکا مُردن. «چرا عروسکا می‌میرن؟
usofzadeh.ir
هیچ‌کدوم از مادرها تو اتاق‌های بیمارستان گریه نمی‌کنند. همه تو دستشویی‌ها، حمام‌ها گریه می‌کنند.
usofzadeh.ir
بوی گوشت فاسد، شب‌ها همه‌جا می‌پیچید. «این بوی جنگ اتمیه؟» اما جنگی که من به‌یاد داشتم، بوی دود می‌داد
usofzadeh.ir
صداهایی از چرنوبیل، تاریخ شفاهی یک فاجعه اتمی، (۱۹۹۷) ، است. الکسیویچ در این کتاب از زبان بالغ بر ۵۰۰ شاهد عینی، شامل: پزشکان، فیزیکدانان، آتش‌نشان‌ها، پاک‌سازی‌کننده‌ها و مردم معمولی به بررسی ابعاد این فاجعه پرداخته است. این کتاب حاصل تلاش ده ساله‌ی الکسیویچ برای جمع‌آوری مستندات و نقب‌زدن در این حادثه از طریق گفت‌وگو با مردمی‌ست که از صبح ۲۶ آوریل ۱۹۸۶ درگیر بزرگ‌ترین فاجعه تکنولوژیک قرن بیستم شدند و هنوز هم با عواقب آن دست به گریبانند
گل نرگس
به مسیحا که دلم از گذرش می‌ترسد
گل نرگس
انفجار چرنوبیل موجب شکل‌گرفتن اساطیر چرنوبیل شد.
usofzadeh.ir

حجم

۲۸۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۲۸۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۴۵,۵۰۰
۳۱,۸۵۰
۳۰%
تومان