بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چگونه غرب خدا را واقعاً از دست داد؟ | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب چگونه غرب خدا را واقعاً از دست داد؟ اثر مری ایبرشتات

بریده‌هایی از کتاب چگونه غرب خدا را واقعاً از دست داد؟

۳٫۹
(۲۳)
چه اتفاقی افتاد؟ چرا حوالی مثلاً شش قرن پیش اکثر اروپاییان باور به خدای مسیحی و کردار کلیسایی‌اش را مفروض می‌دانستند، درحالی‌که امروزه حتی اشاره به امکان وجود همان خدا، در برخی محافلِ فرهیخته، برخی را چنان پریشان می‌کند که اعلام نارضایتی می‌کنند و جاهای دیگر هم خداباوری به‌شدت به تمسخر گرفته می‌شود؟
هدی✌
احتمال شادی مؤمنان بیشتر است. در مجموعهٔ همهٔ هم‌بستگی‌هایی که جامعه‌شناسی سکولار میان دین‌داری و مزایای مشهودش برای مؤمن یافته است شاید این پیوند خاص بیشترین و گسترده‌ترین مستندات را داشته باشد. سازمان گالوپ، مرکز ملی افکارپژوهی و سایر مؤسساتی که مختص مطالعهٔ افکار عمومی‌اند مرتباً به این نتیجه رسیده‌اند که افراد دین‌دار شادتر از سکولاریست‌ها هستند. (۱۶) در کتاب دیگری که یک بررسی جدی دربارهٔ پژوهش‌های موجود با موضوع شادی داشته است، دیوید مایرزِ پژوهشگر با جمع‌بندی وضعیت آمریکای شمالی و اروپای غربی می‌گوید «در پیمایش‌های مختلف، یکی پس از دیگری، گزارش شده است افرادی که فعالانه دین‌دارند، در مقایسه با همتایان غیردین‌دار خود، به‌مراتب شادتر و تا حدی راضی‌تر از زندگی‌اند». (۱۷) او اضافه می‌کند که اهل ایمان معمولاً قدری بهتر از افراد بی‌ایمان با بحران‌ها کنار می‌آیند. همچنین در پی رویدادهای شوم زندگی -داغ‌دیدگی، طلاق، بیکاری و بیماری جدی- آن‌ها سریع‌تر خودشان را بازیابی می‌کنند. (۱۸)
کاربر ۲۲۲۴۹۳۴
این آمار و ارقام نفس‌گیر مشابه را که بر وجود شکاف خیریه شهادت می‌دهند می‌توان در پژوهش‌های آرتور بروکزِ جامعه‌شناس یافت که احتمالاً مشهورترین کارشناس آمار ایالات متحده در این زمینهٔ رابطهٔ بین باور دینی و کمک به خیریه است. ولی منتقدان شاید بپرسند که آیا دین‌داران فقط به مؤسسات خودشان یعنی عبادتکده‌ها کمک نمی‌کنند؟ به قول بروکز، خیر، چنین نیست؛ و اگر معنای گسترده‌تری از «کمک» را در نظر بگیریم که فقط شامل کمک مالی نباشد، تفاوت میان مؤمنان و غیرمؤمنان فاحش‌تر می‌شود. به گفتهٔ بروکز، مذهبی‌ها «بسیار بیشتر از سکولاریست‌ها محتمل است که خون اهدا کنند، غذا یا پول به یک بی‌خانمان بدهند، پول‌خُردی را که صندوق‌دار اشتباهاً به آن‌ها داده است برگردانند و با افراد کم‌اقبال‌تر از خودشان همدلی کنند». (۶)
کاربر ۲۲۲۴۹۳۴
پژوهش‌های اخیر تفاوت جالب و شاید غیرمنتظره‌ای را میان اهل کلیسا و سکولارها در غرب مستندسازی کرده‌اند: یک «شکاف خیریهٔ» واضح و روشن. مثلاً در ایالات متحده ۹۱ درصد از کسانی که خودشان را «محافظه‌کار دینی» معرفی می‌کنند احتمالاً به خیریه پول می‌دهند؛ این رقم برای کسانی که خودشان را چنین معرفی نمی‌کنند ۶۷ درصد است. (۳) همچنین نرخ کار داوطلبانهٔ آن‌ها ۱۰ درصد بیشتر از کل جمعیت است. (۴) یا به‌جای معرفی خود معیار دیگری از دین‌داری را در نظر بگیرید: عبادت. آن‌هایی که هر روز عبادت می‌کنند، در مقایسه با آن‌هایی که هرگز عبادت نمی‌کنند، ۳۰ درصد بیشتر احتمال دارد که به خیریه کمک کنند. (۵
کاربر ۲۲۲۴۹۳۴
این هم جالب است که اکنون نرخ ازدواج و فرزندآوری نزد زنان تحصیل‌کردهٔ نسبتاً مرفه آمریکایی گویا رشد اندکی داشته است. جامعه‌شناسان دربارهٔ علتش بحث می‌کنند و هیچ‌کس جوابی ندارد. آیا واقعاً نمی‌شود خیال کرد که پس‌زمینهٔ این تغییر حداقل تا حدی به دلیل درس‌گرفتن از گذشته -به‌ویژه درس‌گرفتن از مسائل و مشکلات متعددی که اغلب در ساختارهای خانوادگی غیرسنتی رُخ می‌دهند- باشد؟ یا واقعاً نمی‌شود خیال کرد که به‌مرور زمان، انباشت دانش و اطلاعات دربارهٔ آن مسائل بتواند به افزایش انگیزه برای تشکیل خانوادهٔ طبیعی منجر شود؟ مثلاً پدیدهٔ مادران مجرد، که فمینیست‌های یک نسل قبل به اسم «رهایی» از آن استقبال می‌کردند، اکنون واقعیتش دیده می‌شود: وظیفه‌ای چنان دشوار برای زن که اگر بگوییم بی‌رحمانه است بی‌انصافی نکرده‌ایم، چه رسد به زنان فقیرتر و آسیب‌پذیرتری که این پدیده میانشان رایج شده است.
کاربر ۲۲۲۴۹۳۴
مصائب اقتصادی قاره در یک‌سو و رفتنش به پیشواز نرخ‌های باروری پایین‌تر و دیگر تغییرات مرتبط در سوی دیگر دقیقاً تا چه حد به یکدیگر گره خورده‌اند؟ برای مثال، نیکلاس ایبرشتات، جمعیت‌شناس، استدلال کرده است که «طبق برآوردها، هزینه‌های مربوط به سال‌خوردگی جمعیت طی بیست سال گذشته حدود نیمی از انباشت بدهی عمومی اقتصادهای عضو سازمان همکاری و توسعهٔ اقتصادی را تشکیل داده‌اند
فاطمه
در سراسر قاره، خادمان سال‌خوردهٔ محراب در کلیساهایی خالی از کودکان پرسه می‌زنند که فقط مُشتی بازنشسته به آنجا می‌روند. جماعت گردشگران در نوتردام و سایر کلیساهای جامع اطراف نیمکت‌های روزبه‌روز خالی‌تری می‌چرخند که دورشان طناب کشیده‌اند تا فقط عبادت‌کنندگان رویشان بنشینند. صومعه‌ها و دِیرها و خانقاه‌های سابق به هتل‌های مجلل و حوضچه‌های تن‌آسایی تبدیل شده‌اند. کلیساهایی که چندین دهه تعطیل بوده‌اند به آپارتمان یا دیسکو (یا حتی گاهی مسجد) تبدیل می‌شوند.
فاطمه
چه اتفاقی افتاد؟ چرا حوالی مثلاً شش قرن پیش اکثر اروپاییان باور به خدای مسیحی و کردار کلیسایی‌اش را مفروض می‌دانستند، درحالی‌که امروزه حتی اشاره به امکان وجود همان خدا، در برخی محافلِ فرهیخته، برخی را چنان پریشان می‌کند که اعلام نارضایتی می‌کنند و جاهای دیگر هم خداباوری به‌شدت به تمسخر گرفته می‌شود؟ روشنگری و خردگرایی و تفکر علمی چقدر در این تحول شگرف سهیم بوده‌اند، تحولی بزرگ از تمدنی که همگان خداترس بودند به تمدنی که غالباً خدا را دست می‌اندازد؟ عوامل تاریخیِ مختلف -مواردی مثل فناوری، جنگ‌های جهانی، سیاست‌ورزی، رسوایی‌های کلیسا و تغییر جایگاه اجتماعی زنان- چقدر در تحول تمدن مشترکمان نقش داشته‌اند؟
فاطمه
این نظریهٔ بدیل با آن حقیقت تاریخی سازگار است که افول خانواده و افول مسیحیت همپای یکدیگر بوده‌اند
فاطمه
چه اتفاقی افتاد؟ چرا حوالی مثلاً شش قرن پیش اکثر اروپاییان باور به خدای مسیحی و کردار کلیسایی‌اش را مفروض می‌دانستند، درحالی‌که امروزه حتی اشاره به امکان وجود همان خدا، در برخی محافلِ فرهیخته، برخی را چنان پریشان می‌کند که اعلام نارضایتی می‌کنند و جاهای دیگر هم خداباوری به‌شدت به تمسخر گرفته می‌شود؟ روشنگری و خردگرایی و تفکر علمی چقدر در این تحول شگرف سهیم بوده‌اند، تحولی بزرگ از تمدنی که همگان خداترس بودند به تمدنی که غالباً خدا را دست می‌اندازد؟ عوامل تاریخیِ مختلف -مواردی مثل فناوری، جنگ‌های جهانی، سیاست‌ورزی، رسوایی‌های کلیسا و تغییر جایگاه اجتماعی زنان- چقدر در تحول تمدن مشترکمان نقش داشته‌اند؟
فاطمه

حجم

۵۶۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۵۶۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۷۹,۰۰۰
تومان