بریدههایی از کتاب پیامبران جدید سرمایه
۲٫۲
(۱۱)
برای فهمیدنِ امکانهایی که پیش روی هر فرد وجود دارد، باید از قصهٔ شخصی و محیطِ پیرامونش فراتر رویم و او را در خلال ساختارهای اقتصادی و سیاسی جامعهای در نظر بگیریم که در آن زندگی میکند. تنها کسی میتواند «فرصتهای زندگی خود را دریابد که از فرصتهای همهٔ افراد در شرایطِ خاص خودشان آگاه شود».
maryhzd
محققان بسیاری نئولیبرالیسم را همچون پروژهای طبقاتی تعریف میکنند که طراحی شده است تا قدرت طبقاتی و ثروت نخبگان جامعهٔ آمریکا را در پی آشفتگیهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دههٔ ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ بازسازی کند. تجدید ساختار نئولیبرالی مستلزم دو بُعد است: یک بعد سیاسی-اقتصادی در سازماندهی دوبارهٔ قوانین و روشها و یک بعد ایدئولوژیک که در آن مسائل اجتماعی تبدیل به مشکلات فردی میشود. منبع توجه در نئولیبرالیسم «خود» است. همهٔ ما بازیگران خودمختار و مستقلی هستیم که در بازار با همدیگر روبهرو میشویم، تقدیر خود را رقم میزنیم و به همین منوال جامعه را میسازیم. قدرتِ نیروهایی ساختاری مثلِ سرمایهداری برای ایجاد نابرابری و محدودکردن انتخابهای زندگی کماهمیت جلوه داده شده یا نادیده گرفته میشود، بهویژه در میان نسل جوان.
maryhzd
ایجاد فضایی برای کالازدایی ریشهای از زندگیمان مقتضیِ آن است که منافعِ اجتماعیای مانند آموزش عالی رایگان، پرداختهای دولتی برای نظام سلامت جهانی، و حداقل درآمد پایه برای همهٔ افراد فارغ از سطح درآمدشان مهیا باشد.
اهداف عاجلِ پروژهها و ایدههایی که اصول دموکراتیزاسیون و کالازدایی را میپذیرند ممکن است متفاوت از همدیگر باشد، اما هدف بلندمدت همیشه بهبودبخشیدن به زندگی روزمرهٔ مردم بوده است. برای دستیابی به این اهداف، گروهها و پروژهها باید بر اصل نهایی تأکید داشته باشند: بازتوزیع.
maryhzd
ثروتمندان برای خود وجه تمایز قائل میشوند و با استفاده از قدرتشان در بازتولید خودشان، از طریق سرمایهگذاریهای کلان بر روی فرزندانشان از دوران جنینی، از ثروتشان محافظت میکنند. آنها از روابط اجتماعی و ثروتشان برای مقاصد مختلفی چون نوشتن و تصویب لوایح، مهیاکردن فرصتهای جدید، هدایت تالارهای قدرت و مهیاکردن آموزش مبتنی بر نخبهگرایی و شبکهٔ امنیت قوی برای کودکانشان استفاده میکنند. اینترنت، شبکههای اجتماعی و قصههای مسیری که از فقر بهسوی ثروت میرود هرگز حقیقت را عوض نمیکند. تحصیل در دانشگاههای ایالتی و عضوشدن در لینکدین و انتظارکشیدن برای کارفرمایی بالقوه معادلِ رفتن به دانشگاه هاروارد و مدیر اجراییِ شرکت پدر شدن نیست
maryhzd
وجودِ داشتنِ فقط ۵ درصد از جمعیت جهان، ۲۵ درصد زغال سنگ، ۲۶ درصد نفت و ۲۷ درصد گاز طبیعیِ جهان را ایالات متحده مصرف میکند.
Ali Kheyri
دومین اصلی که پروژهٔ رادیکال و ضدسرمایهدارانه به اشتراک میگذارد کالازدایی است. تبدیل جنبههای هرچه بیشتر زندگی انسانها به کالا، بهموازاتِ تغییر شکل انتظارات، ارزشها و هنجارهای ما برای همتراز شدن با نیازهای کسبوکار، از خصیصههای تاریخ سرمایهداری است. جزء اساسی هر دیدگاه انتقالی جنگیدن برای بازپسگیری زندگیهایمان از بازارهای سرمایهداری است: اعلام اینکه سلامتی ما، اشتیاقمان به یادگیری، و داشتن سقفی بالای سرمان نباید وابسته به توانایی پرداخت ما باشد. این چیزها باید جزء حقها باشد، نه کالاها.
maryhzd
دومین و چهبسا بزرگترین مشکل بنیادها (و بسیاری از ان.جی.اوها) این است که عمیقاً غیردموکراتیک هستند. آنها میتوانند از پولشان برای تأمین مالی هر چیزی که اراده میکنند استفاده نمایند. جیبهای پرپولشان به آنها امکان دسترسی بیقیدوشرط به تالارهای قدرت را میدهد و آنها در قبال عواقب منفیای که در نتیجهٔ برنامههایشان اتفاق میافتد هیچ مسئولیتی را بر عهده نمیگیرند.
maryhzd
بنیاد برای شرکتهای دارویی ایجاد تقاضا میکند و به شرکتها انگیزهٔ عرضهٔ واکسن میدهد. در این پروسه، مراقبتهای بهداشتی تبدیل به کالا میشود، با این امید که در طولانیمدت بنیاد مجبور نخواهد بود که تقاضا را سرپا نگه دارد و مردم خودشان خواهند توانست که واکسن خریداری کنند. مشکل بهمنزلهٔ فقدان کالاییسازی تعریف میشود و راهحل آن ایجاد بازار سرمایهداری برای مراقبتهای بهداشتی است. اما آیا مراقبتهای بهداشتی باید تبدیل به کالا شود تا مردم بتوانند آن را در بازارها خرید و فروش کنند؟
maryhzd
کالاییسازی هر چیز بدان معنی است که آن چیز دیگر یک حق نیست، حتی بهصورت بالقوه. بهعلاوه، کالاییسازی بدین معنی است که ارزش کالا دیگر بر اساس قابلیت تبدیل آن به سود سنجیده میشود و دسترسی مردم به آن کالا وابسته به قدرت پرداختشان است.
maryhzd
راهی که به ما گفتهاند بپیماییم تا رؤیاهایمان را بشناسیم همواره وفقدادن خودمان با جهانِ درحالتغییر بوده است، نه تغییر جهانی که در آن زندگی میکنیم. ما از سیستم، از آپاراتوسِ جمعیِ مردم و نهادهای قدرتمند چیزهای کمی مطالبه میکنیم یا اصلاً چیزی نمیخواهیم. مطالبات ما فقط از خودمان است. ما سوژههای کامل، سیاستزده و خوشبختِ نئولیبرال هستیم.
maryhzd
روایت رؤیای آمریکایی در تجسمِ فعلیاش میگوید اگر سرمایهٔ فرهنگی لازم (مهارت و آموزش) و سرمایهٔ اجتماعی کافی (ارتباطات، دسترسی به شبکههای مختلف ارتباطی) را به دست بیاورید، قادر خواهید بود که آن را هم به سرمایهٔ اقتصادی (پول نقد) و هم به خوشبختی تبدیل کنید. به سرمایهٔ فرهنگی و سرمایهٔ اجتماعی بهمثابهٔ عناصر اصلیِ موفقیت نگاه میشود (مخصوصاً با پیشرفت تکنولوژی اینترنت). بنابراین تنها عناصرِ اضافیِ لازم سماجت و اشتیاق و پشتکار هستند و همهٔ اینها مؤید این جمله است که همه چیز از درون ما نشئت میگیرد.
maryhzd
بسیاری از مردم مشکلات نظام سرمایهداری را شناختهاند، اما در امکان وجود راه بهتری برای سازماندهی جامعه شک دارند.
پیامبران جدید سرمایه نیز، علیرغم ثروت و موفقیت عظیمشان، این مشکلات را به رسمیت شناختهاند اما ایمانشان را به امکاناتِ سرمایهداری از دست ندادهاند. آنها معتقدند راهحل مشکلات ما در این نهفته است که نظام اقتصادی و سیاسی موجود را بپالاییم، دسترسی به بازارهای سرمایهداری را گسترش دهیم، جنبههای هرچه بیشتری از زندگیهایمان را به منطق بازار تسلیم کنیم، و مبارزاتمان را برای یک زندگی بهتر بهدستِ شرکتها بسیج کنیم.
maryhzd
خرید چیزهای بهتر بدیلی برای تصمیمات سخت سیاسیای نیست که جوامع باید بگیرند، تصمیماتی دربارهٔ محدودکردن مصرف و استفاده از منابع و پیداکردن جایگزینی برای اثرات روانی مصرف. دولتها در برابر تخریب محیطزیست بیدفاع به نظر میرسند، اما آنها ذاتاً ضعیف نیستند. آنها صرفاً تعادل نیروهای طبقاتی موجود را نشان میدهند. اگر ما نمیخواهیم که در یک زبالهدان زیستمحیطی زندگی کنیم، باید نهادهای دموکراتیکی بسازیم که تولید و مصرف را حول محور نیازهای انسان سازماندهی کنند، نه حول اقتضائاتِ سرمایهداری.
maryhzd
حتی اگر بهطرز معجزهآسایی همهٔ شرکتها یا بیشترِ آنها بتوانند اصول خود را حفظ کنند، در عرصهٔ رقابت باقی بمانند، و سود را از طریق نوآوریهای مداوم، تنوعبخشی و خلاقیت افزایش دهند، برآیند ماجرا باز یک بازارِ سرمایهداریِ همواره در حال گسترش است که، در رویارویی با آن، محیطزیست همواره بازنده خواهد بود.
ایدههای سرمایهداری وجدانمندانه، سرمایهداری پایدار یا کسبوکارهای سازگار با محیطزیست همه پوششی است برای نیاز ضروری شرکتها به ادامهٔ تولید بیشتر. اقداماتی که شرکتها برای بهبود رابطه با تأمینکنندگان و کاهش حجم استفاده و اتلاف منابع انجام میدهند در راستای کاهش آهنگ تولید و مصرف طراحی نشدهاند. روشهای کسبوکار سازگار با محیطزیست راهی است تا شرکتها رشد خود را سرعت بخشند، توانایی ورود به بازارهای جدید را تسریع کنند، مشتریان جدید به دست آوردند و سود بیشتری به جیب بزنند.
maryhzd
در روایتِ نئولیبرال، دولتْ اخلالگری است تحت کنترل سیاستمداران مداخلهگر و بروکراتها که میدان عملش باید محدود شود. بازار، و شرکتهای داخل آن، مقولهای طبیعی است که از قوانین طبیعت پیروی میکند و دولت مقولهای غیرطبیعی و بهطور بالقوه خطرناک است که از قوانین بشری تبعیت میکند. پیامد این روایت تاریخی آن است که دولت همواره باید اقدامات خود را توجیه کند: توجیه اینکه چرا روند بازار طبیعیای را تخریب میکند که طبقِ گفتهٔ نئولیبرالها نیازی به مداخلهٔ دولت ندارد.
maryhzd
سیاست سبک زندگیْ محدودهٔ بسیار گستردهای را برای ابرازِ احساسات عمومی دربارهٔ وحشت و ناراحتی از سرمایهداری «متأخر» مهیا میکند. به مردمی که تحت فشار بدهیهای شخصی هستند، یا مبهوت سیاستهای ناعادلانه تجاری شدهاند، یا اخیراً به جنبش جهانی غذا و عدالت اجتماعی جهانی علاقهمند شدهاند میگویند که با خرید بهترین چیزها، مثلِ غذای ارگانیک و لوازم خانگی پایدار، میتوانند تغییر ایجاد کنند. «مصرف اخلاقی با تحت کنترل درآوردن قدرت انتخاب مصرفکنندگان بازار را طوری شکل میدهد که از محیطزیست محافظت کند، به مسئلهٔ فقر بپردازد و دموکراسی را ترویج کند». در چهارچوب اخلاقی مصرف، مصرفکننده-شهروند عاملی قدرتمند میشود که از طریق انتخاب خرید خود قادر به تقویت استقلال و عاملیت روبهکاهش نهاد دولت است و میتواند رفتار شرکتها را نیز شکل دهد.
maryhzd
در گذشته مصرفکنندگان، در مقایسه با آلایندههای صنعتی بزرگ، بهمنزلهٔ «آلایندگان کوچک» در نظر گرفته میشدند اما در سالهای اخیر این دیدگاه تغییر یافته است. چهارچوب جهانی رایج قدرتِ زیستمحیطی مصرفکنندگان را در سطحی برابر با دولت، ابرشرکتها و بازیگران جامعهٔ مدنی قرار میدهد.
این ادراکِ جدیدْ مصرف را با سیاست و شهروندی تلفیق کرده و به کاربستِ گسترده از «مصرفگرایی اکولوژیک» و «سیاستهای سبک زندگی» بهمنزلهٔ توصیفی برای آگاهی و نگرانی زیستمحیطی منجر شده است.
maryhzd
مککی معتقد است که سرمایهداری واقعی یا سرمایهداریِ رقابت آزاد (بازار آزاد + مردم آزاد) سیستمی بیهمتا و ذاتاً فضیلتمند است که بهدرستی مهار شده و میتواند زخمهای سیارهمان را التیام بخشد.
منتقدان سرمایهداری میگویند که سرمایهداری سیستمی است استثماری و مجموعصفر که در آن ثروت عدهای وابسته به فقر دیگران است. مککی مخالف است. او ادعا میکند که درواقع سرمایهداری بر آزادی استوار شده است، نه بر روی اجبار یا استثمار.
maryhzd
الگوی رهاییبخشیِ سندبرگ همچون یک ایدئولوژی عمل خواهد کرد که ساختارهای غالب قدرت در جامعه را قبول میکند و آنها را بهمنزلهٔ زیربنا به کار میبرد. نقد او بر تبعیض جنسیتی در مشاغلِ ردهبالا، با آنکه دقیق و اندیشمندانه است، اخلاق سرمایهدارانه را با وادارکردنِ زنان به خودشکوفایی از طریق خود-بهرهبرداری ستایش میکند.
maryhzd
گماردن زنان در پستهای مدیریتی قدرتِ انگیزهٔ سود را تغییر نخواهد داد و در ناگزیری شرکتها برای پایین نگاهداشتن دستمزد کارگران، بهاندازهٔ حداقلی که هنجارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مجاز میدانند، تفاوتی ایجاد نخواهد کرد.
maryhzd
حجم
۱۸۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۸۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
قیمت:
۵۱,۰۰۰
تومان