بریدههایی از کتاب خوبهای بد، بدهای خوب ۲
۴٫۵
(۲۴۴)
«اگه خوبی و شرارت رو از پسرها بگیری، تنها چیزی که میخوان ثروت و خونریزیه.»
☆پرسابت☆
«مثل اینکه باز هم وقتِ نیستونابود کردنه.»
☆پرسابت☆
«قتل روحتون رو تا ابد لکهدار میکنه،
☆پرسابت☆
بدون پسرها زندگی معنی نداره!
☆پرسابت☆
شکست دادن هیولاها کار آسونیه، فیلیپ. اون شیطانی که خودت هم میشناسیش، کسیه که باید ازش ترسید.»
کاربر ۴۴۷۰۶۶۳
«کرمهای ابریشم هیچوقت نمیتونن بفهمن پروانه یعنی چی.»
کاربر ۴۴۷۰۶۶۳
«واقعاً میگم، عزیزم. میدونم مراسم عروسی چیز افتضاحیه، ولی سعی کن قیافهت جوری نباشه که فکر کنن کینه داری.»
=o
او نگاه سنگینی به آگاتا و سوفی و جادوگرها انداخت و با قلم دودآلودش توی هوا نوشت:
۱- دخترها نرم هستند، پسرها سخت.
۲- دخترها اهل اندیشهاند، پسرها اهل عمل.
۳- دخترها احساساتشان را ابراز میکنند، پسرها سرکوب.
۴- دخترها آرزو میکنند، پسرها شکار.
۵- دخترها بااحتیاط هستند، پسرها بیتوجه.
کاربر 2531642
«دوستهای واقعی به همدیگه اجازه میدن که رشد کنن.»
B.A.H.A.R
مشکل افسانهها همینه. از اون دوردورها عالی به نظر میرسن. ولی از نزدیک، درست به اندازهٔ زندگی واقعی پیچیدهان.»
B.A.H.A.R
شاهزادهاش توهّم بود و بس. بهترین دوستش بود که حقیقت داشت.
B.A.H.A.R
«ولی هیچکس به اون خوبی که ظاهرش نشون میده نیست
B.A.H.A.R
وقتی بهترین دوستت بخواهد تو را بکشد، بعد از آن دیگر پریشانی دست از سرت برنمیدارد.
B.A.H.A.R
«ولی اون تنهایی نمیتونه خیلی دووم بیاره.»
کاربر ۵۳۷۰۷۴۵
پسرها بدون مبارزه شکست نمیخورن.»
☆پرسابت☆
«ذهن کتابخونها مثل اَلَک میمونه.
☆پرسابت☆
آگاتا با دهان باز به علامت روی درِ کلیسا نگاه کرد. «عکس یادگاری؟»
سوفی که خودش را در آینهٔ جیبی نگاه میکرد، گفت: «روی کتابداستانهاشون.»
آگاتا پیراهن چسبان سبزی را که سوفی بهش قرض داده بود، پایین کشید. از وقتی برگشته بودند، رنگ صورتی کلاً از کمد لباسهای دوستش ناپدید شده بود؛ احتمالاً به این خاطر که او را یاد زمانی میانداخت که یک ساحرهٔ بیمو و بیدندان بود.
آگاتا که دوباره داشت بندهای پیراهن را محکم میکشید، گفت: «ببین، ماجرای ما دیگه قدیمی شده. دیگه وقتشه مثل بقیه زندگی عادیمون رو بکنیم.»
سوفی سریع نگاهش را از آینه برداشت. «شاید بهتر باشه این هفته فقط من باشم. لابد اونها هم حس کردن که تو دیگه دلودماغ نداری.»
❤Lady Bug❤
بعضیوقتها ما چیزهایی رو میبینیم که دلمون میخواد ببینیم.
فرشته
«ولی تو هنوز توی افسانهٔ خودت هستی، عزیزم. آرزوها قدرت زیادی دارن، مخصوصاً اگه حاضر باشی به خاطرشون هر کاری بکنی.»
B.A.H.A.R
بلد نیستم پسر باشم. نمیدونم چه جوری باید راه برم، چه جوری رفتار کنم، چه جوری...»
B.A.H.A.R
حجم
۳٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۷۲ صفحه
حجم
۳٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۷۲ صفحه
قیمت:
۱۴۶,۰۰۰
۷۳,۰۰۰۵۰%
تومان