بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خوب‌های بد، بدهای خوب ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب خوب‌های بد، بدهای خوب ۲

بریده‌هایی از کتاب خوب‌های بد، بدهای خوب ۲

۴٫۵
(۲۴۴)
اجازه نده هیچ‌کس مانع بشه که کسی دوستت داشته باشه.» بغض فیلیپ ترکید. «کرم‌های ابریشم هیچ‌وقت نمی‌تونن بفهمن پروانه یعنی چی.»
window
آرزوها توی روح آدم ریشه دارن. انکار کردنشون فقط باعث می‌شه قوی‌تر بشن.
♡عاشق کتاب♡
هیچ‌کس به اون خوبی که ظاهرش نشون می‌ده نیست
♡عاشق کتاب♡
هیچ‌چیز در این دنیا قطعی نبود. شاهزاده‌ها می‌توانستند به اندازهٔ غول‌ها ترسناک باشند. شاهدخت‌ها می‌توانستند شرور شوند. بهترین دوست‌ها می‌توانستند با هم دشمن شوند.
♡عاشق کتاب♡
۱- دخترها نرم هستند، پسرها سخت. ۲- دخترها اهل اندیشه‌اند، پسرها اهل عمل. ۳- دخترها احساساتشان را ابراز می‌کنند، پسرها سرکوب. ۴- دخترها آرزو می‌کنند، پسرها شکار. ۵- دخترها بااحتیاط هستند، پسرها بی‌توجه.
:)
دوستی‌ای که بر پایهٔ دروغ باشه، دوستی نیست.
♡عاشق کتاب♡
«یه زمانی تنها چیزی که برای خوشحال بودن لازم داشتم، یه دوست بود، هستر. بعد فکر کردم به یه چیزی بیشتر از این نیاز دارم. مشکل افسانه‌ها همینه. از اون دوردورها عالی به نظر می‌رسن. ولی از نزدیک، درست به اندازهٔ زندگی واقعی پیچیده‌ان.»
♡عاشق کتاب♡
بهترین راه برای اینکه نذاری کسی گذشته‌ت رو بفهمه، اینه که اون رو دوباره بنویسی
♡عاشق کتاب♡
زیبایی حالتی از ذهن است!
♡عاشق کتاب♡
باهوش برای خودش متحد جمع می‌کنه.»
یاسمن
بعضی‌وقت‌ها ما چیزهایی رو می‌بینیم که دلمون می‌خواد ببینیم.
♡عاشق کتاب♡
بعضی‌وقت‌ها جواب اون‌قدر بهت نزدیکه که نمی‌تونی ببینی‌ش.
♡عاشق کتاب♡
بعضی‌ها همیشه در مقابل تغییر مقاومت می‌کنن.
♡عاشق کتاب♡
«همه یه زمانی دنبال عشق می‌گشتن، حالا همه می‌خوان همدیگه رو بکشن.»
dina
«این هم فرق بین من و توئه. تو یه شاهزاده‌ای که طبق قوانین بازی می‌کنه، ولی من نه.»
Lisa
دو دختر که روزگاری دوستان حقیقیِ هم بودند، حالا مثل غریبه‌ها از هم جدا می‌شدند، هر کدام کنار یک پسر، خوب با خوب، شرور با شرور... و آرزوی هر دو برآورده شد.
sh
قیافهٔ تدروس خشن‌تر از آنی بود که به یاد داشت، حضورش سنگین‌تر شده بود... و دیگر خبری از آن شادابی معصوم و پسرانه نبود. ولی آگاتا در عمق چشم‌هایش هنوز می‌توانست او را ببیند. همان پسری که برای فراموش کردنش جنگیده بود. همان پسری که به خوابش می‌آمد. همان پسری که روحش تحمل دوری از او را نداشت.
یاسمن
اشک‌های خشم‌آلود روی بال‌های سوفی چکیدند. او مادرش را از دست داده بود. شاهزاده‌اش را از دست داده بود. دیگر نمی‌توانست بهترین دوستش را هم از دست بدهد. چرا هر چیزی که او دوستش داشت، می‌خواست او را ترک کند؟
یاسمن
هیچ‌چیز در این دنیا قطعی نبود. شاهزاده‌ها می‌توانستند به اندازهٔ غول‌ها ترسناک باشند. شاهدخت‌ها می‌توانستند شرور شوند. بهترین دوست‌ها می‌توانستند با هم دشمن شوند.
☆پرسابت☆
پسرها با خوشحالی شاهد سقوط او بودند و از سقوطش لذت می‌بردند؛ تدروس مثل یک شیر ضعیف، طعمهٔ کفتارها شده بود.
یاسمن

حجم

۳٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۷۲ صفحه

حجم

۳٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۷۲ صفحه

قیمت:
۱۴۶,۰۰۰
۷۳,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد