بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سه روز به آخر دریا | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب سه روز به آخر دریا اثر نازیلا ناظمی

بریده‌هایی از کتاب سه روز به آخر دریا

گردآورنده:نازیلا ناظمی
انتشارات:نشر اطراف
امتیاز:
۴.۰از ۲۴ رأی
۴٫۰
(۲۴)
جمیع جان و مال مردم تلف شد. راست گفتند که کشتی کج و کول، ملک‌الموت است. مردم مثل برگ درخت می‌میرند، می‌ریزند میان دریا. لعنت خدا بر کسی که مسلمانان را ترغیب بر سفر دریا بکند.
مجید
جمیع جان و مال مردم تلف شد. راست گفتند که کشتی کج و کول، ملک‌الموت است. مردم مثل برگ درخت می‌میرند، می‌ریزند میان دریا. لعنت خدا بر کسی که مسلمانان را ترغیب بر سفر دریا بکند.
مجید
کشتی بد چیزی است. جای تنگ، هوای بد. تحریر ندارد. من بیچاره از آن‌ها که خلاص شدم ناخوش بستری شدم. بیست و یک روز افتاده بودم. زبانم مثل مرکب سیاه شده بود. تب داشتم، ورم داشتم. یقین بر مرگ کرده بودم، اما «اجل گشته می‌میرد نه بیمار سال». شب و روز ناله‌ام به آسمان می‌رفت. آقا آنی از من غفلت نمی‌کرد، آدم‌ها هم مشغول خدمت ولی ثمری نداشت. باز محض دلِ شکستهٔ مادرم که مرا همه چیز خودشان در دنیا می‌دانند احوالم بهتر شد.
طلا در مس
در این آفتاب گرم آیا «شنیدن کی بود مانند دیدن». قطعه‌ای از جهنم است از گرما. امیدوارم ارحم الراحمین رحم کند این حاجی‌ها دیگر آفتاب محشر نبینند که در راه خدا این قسم سربازی می‌کنند.
طلا در مس
«الان نمازهامان قضا می‌شود، گرفتار تماشا شده‌ایم. ما چه جور حاجی هستیم.»
طلا در مس
مردم خوشوقت‌اند. عید است، ما که روزه‌ها را خورده‌ایم. در میان چادر، دَم آب تماشای مردم بد نبود. شب آمدیم سارو. بسیار جای خوبی است، همه جا آب، سبزه، درخت‌های قوی سایه‌دار. خیلی هم خسته بودم. دیشب راه دور بود، بد خواب
طلا در مس
به راه بادیه مردن به از نشستن باطل که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
zahra javidi
سفرنامه‌های زنان قاجار را می‌توان منابعی معتبر و کامل برای بررسی شرایط زندگی اجتماعی زنان ایرانی در یکی از تلخ‌ترین دوران تاریخ ایران دانست.
zahra javidi
تصویر ما از زنان دورهٔ قاجار چیست؟ زنانی که از کمترین میزان آزادی‌های اجتماعی برخوردار بودند، در شمارش فرزندان خانواده هم به حساب نمی‌آمدند، سوادآموزی برایشان حرام بود و نمی‌توانستند بدون محارم سفر کنند. اما پژوهش‌های انجام شده دربارهٔ زندگی زنان و چگونگی حضور آن‌ها در آن دوره، نشان می‌دهد، زنان آن‌قدر جامعه‌گریز نبوده‌اند و برای کسب هویت مستقل با حفظ حرمت و شرافت خود تلاش‌های بسیار کرده‌اند. حتی در جریان‌های سیاسی همگام و گاه جلوتر از مردان به پا خاسته‌اند. شورش زنان در بلوای نان در دورهٔ ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه نمونهٔ روشنی از آگاهی و حضور زنان در جامعه است.
zahra javidi
ساموئل گرین بنجامین، اولین سفیر آمریکا در ایران در زمان ناصرالدین شاه، در کتابش دربارهٔ زنان ایرانی می‌نویسد «اگر عجولانه قضاوت و نتیجه‌گیری شود که زنان ایران عقب‌افتاده، بی‌اطلاع و نادان هستند، اشتباه محض است، آن‌ها گرچه تحصیل‌کرده و آشنا به تمدن غربی نیستند ولی به هیچ وجه کودن و احمق هم نیستند و در امور اجتماعی و سیاسی کشور نفوذ دارند و در پشت پرده خیلی کارها با مشارکت و مساعی آن‌ها می‌گذرد. فقط نفوذ زنان ایران آشکار و ظاهر نیست و خارجی‌ها در نظر اول به آسانی از آن مطلع نمی‌شوند. مَثلی است معروف که می‌گویند «از صاحب قدرت نباید ترسید، بلکه از عواملی که این صاحب قدرت را تحریک می‌کنند و پشت سر او هستند باید وحشت داشت.»
zahra javidi

حجم

۳۱۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۸ صفحه

حجم

۳۱۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۸ صفحه

قیمت:
۲۳,۸۰۰
تومان