بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اردوگاه عذاب | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب اردوگاه عذاب

بریده‌هایی از کتاب اردوگاه عذاب

نویسنده:هرتا مولر
انتشارات:انتشارات خوب
امتیاز:
۳.۷از ۹۷ رأی
۳٫۷
(۹۷)
چطور گرسنگی مزمن را توصیف کنم. شاید باید گفت گرسنگی‌ای است که تو را از گرسنگی قبلی‌ات خسته می‌کند. به گرسنگی‌ات اضافه می‌شود. آن گونه‌ای از گرسنگی است که همیشه تازه است، بی‌امان رشد می‌کند، به گرسنگی قدیمی سیرنشدنی‌ات، که به چه تلاشی رام شده بود، حمله می‌بَرَد. چطور می‌توان با دنیا روبه‌رو شد، وقتی تنها واژه‌ای که توصیفت می‌کند «گرسنه» است. اگر نتوانی به چیز دیگری فکر کنی، دهانت کم‌کم بازتر می‌شود، سقف دهانت به جمجمه‌ات می‌رسد، همهٔ حواست پرت غذاست. وقتی دیگر توان گرسنگی را نداری، درد روی تمام سرت کشیده می‌شود؛
mina3062
چمدانی از سکوت همراهم است. مدت‌هاست برای خودم آن‌قدر سکوت جمع کرده‌ام که دیگر با واژه‌ها نمی‌توانم چمدانم را خالی کنم.
mina3062
مردم خیلی حرف می‌زدند؛ آهسته؛ با چشم‌های ازحدقه‌درآمده و مردم خیلی گریه می‌کردند؛ آرام؛ با چشم‌های بسته
کاربر ۸۱۰۴۷۲
هراسشان را دیدم. همیشه همین‌طور منحرف و گمراه می‌شدم، همیشه همین ترس در صورت مادرم ظاهر می‌شد. در پاویون با خودم عهد کردم: دیگر به این پارک برنمی‌گردم.
حسین یزدی
از رها شدن به‌سوی آزادی می‌ترسیدم
M.L
از دیدگاه ریاضی، نتیجهٔ این معادله هراس‌آور است: اگر هرکس فرشتهٔ گرسنگی خودش را داشته باشد، هروقت کسی می‌میرد، یک فرشتهٔ گرسنگی رها می‌شود. درنهایت چیزی باقی نمی‌ماند به‌جز فرشته‌های گرسنگی رهاشده، بیل‌های قلبی رهاشده، زغال‌سنگ رهاشده.
M.L
وقتی اجازه می‌دهم احساسی به قلبم راه پیدا کند، آنجا را که به درد می‌آید، برمی‌دارم و با داستانی که گریه ندارد، با داستانی که در دلتنگی برای خانه پا سست نکرده، پانسمان می‌کنم
yapirjan
آیا دلتنگی برای وطن رنگ دارد.
yapirjan
اگر چیزهای به‌جا را نداشته باشی، مجبور می‌شوی بداهه کار کنی. چیزهای نابه‌جا، ضروری می‌شوند. بعد چیزهای ضروری درست همان چیزهایی می‌شوند که به‌جا هستند، فقط هم برای اینکه تنها چیزهایی هستند که داری.
fuzzy
چمدانی از سکوت همراهم است. مدت‌هاست برای خودم آن‌قدر سکوت جمع کرده‌ام که دیگر با واژه‌ها نمی‌توانم چمدانم را خالی کنم. وقتی حرف می‌زنم، انگار چمدانی دیگر برای خودم می‌بندم.
فهیمه
باید سریع لباس‌هایش را دربیاوری، تا وقتی بدنش هنوز خشک نشده و تا وقتی یکی دیگر لباس‌ها را کِش نرفته. باید تا یکی دیگر پیش‌دستی نکرده، نانش را از روبالشی‌اش برداری. برداشتن وسایل یک جان‌باخته، آیین عزاداری ماست. وقتی تخت حمل جنازه را می‌آورند، به‌جز بدن مرده چیزی نباید باقی مانده باشد.
Zeinab

حجم

۲۵۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۲۵۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۱۱۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد