بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چگونه به احساسات دیگران پی ببریم | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب چگونه به احساسات دیگران پی ببریم

بریده‌هایی از کتاب چگونه به احساسات دیگران پی ببریم

نویسنده:پل اکمن
انتشارات:پندار تابان
امتیاز:
۳.۷از ۱۸ رأی
۳٫۷
(۱۸)
سیلوان تامکینز معتقد بود یکی از تفاوت‌های اساسی بین انسان‌ها نحوهٔ واکنش آن‌ها در مقابل افراد رنج‌دیده است
abbas5549
مردانی که «طفره می‌روند»، یعنی هنگامی که همسرشان ابراز خشم می‌کنند کوچک‌ترین احساسی نشان نمی‌دهند، در واقع از لحاظ روانشناسی احساساتی شدید را تجربه می‌کنند. طفره رفتن را می‌توان به عنوان پیامی احساسی در نظر گرفت. این پیام نشان‌دهندهٔ حس مغلوب شدن و ناتوانی یا عدم تمایل به کنار آمدن با موضوع مد نظر است
abbas5549
خُلق‌ها پیامدهای ناخواستهٔ ساختارهای احساسی ما هستند، که به وسیلهٔ روند تکامل گزینش نشده‌اند چون اکتسابی هستند. خُلقیات راه‌حل‌های ما را محدود می‌سازند، تفکرمان را تحریف می‌کنند، و کنترل کاری را که انجام می‌دهیم دشوارتر می‌سازند، و معمولاً علت آن‌ها را درک نمی‌کنیم
abbas5549
احساسْ یک فرایند است، نوع خاصی از برداشت خودکار که تحت نفوذ گذشتهٔ فردی و تکاملی ما قرار دارد که طی آن حس می‌کنیم اتفاق مهمی در مورد رفاه و راحتی ما در حال رخ دادن است، و با مجموعه‌ای از تغییرات روانشناسانه و رفتارهای احساسی شروع به نشان دادن واکنش در مقابل آن موقعیت خاص می‌کنیم. استفاده از کلمات تنها راهی برای مقابله با احساسات است، و ما وقتی احساساتی می‌شویم از کلمات استفاده می‌کنیم، ولی نمی‌توانیم احساسات را به کلمات محدود کنیم.
abbas5549
ادگار آلن پو در نامهٔ ربوده‌شده در این‌باره نوشته است: «هر وقت می‌خواهم بفهمم کسی چقدر عاقل یا چقدر جاهل است، یا چقدر خوب یا شرور است، یا در همان لحظه چه افکاری در سرش پرسه می‌زند، حالات چهره‌ام را تا جایی که امکان دارد به دقت با حالات چهرهٔ او هماهنگ می‌سازم، و بعد صبر می‌کنم تا ببینم متناسب با آن حالات، چه افکار یا احساساتی در ذهن یا قلبم برانگیخته می‌شود.»
کاربر ۱۱۸۹۶۲۱
احساسات ما را برای مقابله با اتفاقات مهم زندگی آماده می‌کنند، بدون این‌که لازم باشد در مورد آن فکر کنیم.
Afsaneh Habibi
متأسفانه آنچه در مقابلش واکنش نشان می‌دهیم شاید همیشه با محیط زندگی کنونی‌مان مطابقت نداشته باشد. اگر در کشوری باشیم که در سمت دیگر جاده رانندگی می‌کنند، فرایند خودکار ما می‌تواند باعث مرگمان شود، چون در هنگام عبور و مرور یا وقتی می‌خواهیم دور بزنیم به راحتی دچار اشتباه می‌شویم. دیگر نمی‌توانیم به رادیو گوش کنیم یا حرف بزنیم. باید آگاهانه در مقابل تصمیمات خودکاری که در غیر این صورت می‌گرفتیم از خود محافظت کنیم. گاهی ممکن است متوجه شویم از لحاظ احساسی در «کشور دیگری» زندگی می‌کنیم، در محیط دیگری غیر از محیطی که مکانیزم‌های ارزیابی خودکارمان نسبت به آن حساس است. در این صورت، واکنش‌های احساسی ما نسبت به اتفاقاتی که رخ می‌دهد مناسب نیست.
Qodrinzo
من نُه راه را برای ارزیابی یا تغییر احساسات به شما ارائه کردم. متداول‌ترینِ آن‌ها احساسی است که از طریق مکانیزم‌های ارزیابی خودکار ایجاد می‌شود. راه دوم، با ارزیابی متفکرانه آغاز می‌شود که بعد به سیستم ارزیابی خودکار محول می‌شود. راه سوم، تجربهٔ مجدد احساسی است که در زمان گذشته تجربه کرده‌ایم؛ و راه چهارم، تجسم است. راه پنجم، صحبت کردن دربارهٔ احساسی در گذشته است. راه ششم، همدلی است. راه هفتم، دستورالعمل‌های دیگران دربارهٔ مواقعی است که باید احساساتی شویم. راه هشتم، تخطی از هنجارهای اجتماعی است. و آخرین راه، ایجاد عمدی حالات چهره است.
کاربر ۲۶۷۹۰۷۰
حالات دروغین چهره به چند روش برملا می‌شوند: این حالات معمولاً با هم قرینه نیستند، و جریان یافتن آن در صورت و محو شدن آن به نرمی صورت نمی‌گیرد.
mo42
غم و درد و رنج می‌توانند در شفای فقدان به ما کمک کنند، و بدون این احساسات رنج حاصل از فقدان بیشتر به طول می‌انجامد.
parastoo kamali
بیش از چهل سال قبل، فرانک گورمن، استاد روانشناسی من، گفت که هدف من باید این باشد که به بیمارانم کمک کنم فاصلهٔ بین وسوسه و عملشان را افزایش دهند. پیروان آیین بودا این وسوسه را جرقه (که باعث برانگیختن احساس می‌شود) و آن عمل را شعله نامیده‌اند (که منظور آن‌ها از آن رفتار ناشی از آن احساس است). آن‌ها از ما می‌خواهند برآوردی را که باعث ایجاد آن جرقه می‌شود به رسمیت نشناسیم
abbas5549
کار دیگری که به همان اندازه دشوار است ولی غیرممکن نیست، کنترل نحوهٔ عملمان در هنگام احساساتی شدن است، به طوری که به دیگران یا خودمان صدمه نزنیم. کلید کار در این است که نوعی هوشیاری یا همان‌طور که گفتم «توجه کامل» را در خود ایجاد کنیم، به طوری که قبل از آن‌که کار از کار بگذرد بتوانیم از احساس خود آگاه شویم و اعمال و گفتارمان را کنترل کنیم.
abbas5549
احساس گناه همچنین گاهی به وسیلهٔ چیزی مرتبط با موضوع مورد بحث، نه به دلیل دروغ گفتن دربارهٔ آن، ایجاد می‌شود. مورد ستوان ارتشی را در نظر بگیرید که اولین کسی بوده که با جسد برهنهٔ همسر زیبای همسایه‌اش که او هم ستوان ارتش است رو به رو شده است. در طول بازجویی، منکر ارتکاب جنایت شد، ولی سه بار در آزمایش دروغ‌سنج شکست خورد
abbas5549
مشکلی که در مورد کلمات لذت و شادی وجود دارد این است که به اندازهٔ کافی خاص نیستند؛ این کلمات، درست همان‌طور که کلماتی مانند «ناراحت» یا «منفی» نشان نمی‌دهند که فرد واقعاً غمگین، وحشت‌زده یا منزجر است، تلویحاً حالت ذهنی یا احساسی را نشان می‌دهند.
abbas5549
همدلی و همدردی هیچ یک احساس نیستند، بلکه حالاتی هستند که در واکنش به احساسات دیگران در ما ایجاد می‌شوند. ما در همدلی «شناختی» احساس فرد مقابلمان را درک می‌کنیم، و در همدلی «احساسی» احساس او را حس می‌کنیم و در همدلی «دلسوزانه» می‌خواهیم به فرد در مقابله با شرایط و احساساتش کمک کنیم
abbas5549
کسانی که بدترین خفت‌ها و تحقیرها را در حق دیگران توجیه می‌کنند اغلب قربانیانشان را حیوان می‌خوانند (آن هم نه از نوع ملوسشان)؛ گاهی از همهٔ قربانیانشان به عنوان چیزی کثیف و بی‌جان یاد می‌کنند، درست شبیه چرک و کثافت. می‌ترسم که تحقیر یا ظلم هم به عنوان توجیهی برای سلاخی و حتی شکنجه به کار گرفته شوند، ولی مانعی را که حس انزجار بین خود و دیگری ایجاد می‌کند به وجود نیاورند
abbas5549
این فقط مزه، بو، دست زدن، یا افکار و صحنه‌ها یا صداها نیستند که می‌توانند باعث ایجاد حس انزجار شوند، بلکه اعمال و ظاهر افراد یا حتی عقایدشان هم باعث ایجاد چنین حسی می‌شوند. ظاهر مردم می‌تواند نامطبوع و نگاه کردن به آن‌ها تنفرانگیز باشد. برخی از مردم با دیدن فردی از شکل‌افتاده یا علیل یا فردی زشت‌رو دچار حس انزجار می‌شوند
abbas5549
درد آن‌قدر خاص است که نمی‌تواند یک احساس باشد. ما می‌توانیم محل دقیق درد را در مورد بسیاری از دردها تشخیص دهیم. ولی محل خشم، ترس، نگرانی، وحشت، یا غم و درد و رنج در بدن ما کجاست؟ در احساس ترس هم مانند احساسات جنسی در مورد محل آن اشتباه نمی‌کنیم (مگر این‌که درد، ارجاعی باشد). اگر انگشتمان را ببُریم، برای تسکین دردِ آن آرنجمان را مالش نمی‌دهیم.
abbas5549
در مورد خطرهای فوری آن‌قدر تمرکز می‌کنیم تا آن را برطرف کنیم، و اگر کاری برای برطرف کردن آن از دستمان ساخته نباشد احساسمان تبدیل به وحشت می‌شود. انتظار کشیدن برای خطر هم یا مدتی طولانی توجه و تمرکزمان را به خود اختصاص می‌دهد یا به طور مقطعی حواس ما را متوجه خود می‌سازد
abbas5549
اطمینان دادن به فردی که از چیزی می‌ترسد که ما نمی‌ترسیم، مستلزم قابلیت همدلی و احترام، درک متقابل، و شکیبایی است. ولی اکثر ما چنین ترس‌هایی را رد می‌کنیم و نادیده می‌گیریم. برای این‌که ترس را در وجود کسی بپذیریم و در مقابله با آن به او کمک کنیم حتماً نباید آن ترس را احساس کنیم. پرستارهای خوب ترس بیماران را درک می‌کنند و دنیا را از دیدِ آن‌ها می‌بینند و به این ترتیب می‌توانند با اطمینان دادن به آن‌ها ترس را در وجودشان برطرف کنند.
abbas5549

حجم

۹۷۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

حجم

۹۷۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
۳۶,۰۰۰
۵۰%
تومان