بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بهترین خودت باش | صفحه ۳۳ | طاقچه
کتاب بهترین خودت باش اثر ایلین ولتروت

بریده‌هایی از کتاب بهترین خودت باش

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۲۰۷ رأی
۳٫۵
(۲۰۷)
به قرار عاشقانه گذاشتن به دید باغبانی کردن نگاه کنم. بذرهای خیلی محتمل و اینده دار را بکار. آبیاری شان کن. محصولی را که هر کدام میدهد را بِچِش. و وقتی که یکی از انها میوه ای داد که هر روز می‌توانستی بخوری، کمی بیشتر به آن عشق بورز و بقیه را هرس کن.
hedgehog
من آموخته ام که سن مسئله ای پرمخاطره برای زنان در هر صنعتی است. شما می‌خواهید در این بازی به اندازه کافی حضور داشته باشید که مورد احترام قرار بگیرد، اما شما هرگز نمی خواهید به عنوان «خیلی پیر» تلقی شوید. در رویدادهای ویراستاران حیطه زیبایی، میتوانستم احساس کنم که ویراستاران کهنه کار ازینکه دارن پیر می‌شوند و اعتبار خودشان را از دست می‌دهند پریشان و نگران بودند. از طرف دیگر، پرسابقه بودن در آن روزها اهمیت داشت
hedgehog
از آن روز به بعد، هرگز در مورد سنم صحبت نکردم. با هیچکس. حتی با گذشت سالها و صعود به رده‌های بالاتر، سنم برای تیمم رمز و راز باقی ماند.
hedgehog
نکته اصلی این بود شکست ناپذیر شویم.
hedgehog
در تجارت، مهم نیست که شما چقدر باعث ارزش و سود شوید شما همیشه دورانداختنی خواهید بود.
hedgehog
«نه» فقط اغازکننده یک مذاکره بود.
hedgehog
اگر به شما یک صندلی سر میز ندادند، یک صندلی تاشو برای خودتان بیاورید. شِرلی چیزهولم، اولین سیاستمدار زن سیاه پوست که عضو کنگره ایالت متحده آمریکا شد.
hedgehog
اگر ما هشیار و مراقب نباشیم،‌ می‌توانیم طوری در زندگی مان حرکت کنیم، که همواره احساسی کوچکتر از آنچه واقعا هستیم از خودمان داشته باشم: با خطر نکردن در مسیر زندگی، با از دست دادن قدرتمان بدون آگاهی و ناخودآگاه، با کمرنگ کردن شادی و درخششمان، با عدم شناخت اینکه با فاصله گرفتن از ترس چیزهای خیلی بیشتری در انتظارمان است.
hedgehog
من هرگز مطمئن نبودم چی بگم یا چکار بکنم با حتی در آن محیط، چطور لباس بپوشم. احساس حقارت و بدبختی می‌کردم و اینکه به آنجا متعلق نیستم، مثل اینکه نور درونم کم شده بود، مثل اینکه دیگر نمیدانستم چطور عقاید و نظراتم را بیان کنم. این تصویر زن مطمئن و با اعتماد به نفسی نبود که می‌دانستم قرار است باشم. ولی آن روز در مَلیبو، من از ترس فاصله گرفته بودم و کل وجودم گفت: «بدستش آوردم.» احساس کردم تیزبین، سرگرم کننده و با عظمت هستم. درست همانطور که می‌درخشیدم. یک حس متعلق به بودن به جایی را در پوستم احساس میکردم.
hedgehog
من روز به روز بیش تر نامرئی می‌شدم - مثل اینکه بهترین قسمتهایم داشتند پاک می‌شدند.
hedgehog

حجم

۳۱۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۷۵ صفحه

حجم

۳۱۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۷۵ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰
۵۰%
تومان