بریدههایی از کتاب بهترین خودت باش
۳٫۵
(۲۱۲)
البته که من در ابتدا با سر، در دام بازیهای ذهنی او افتادم. من برق لبی را که او ترجیح میداد را بجای رژلب قرمزم که مشخصه من بود، استفاده کردم. ضربات دردناک او درباره عزت نفسم را بدون اینکه از خودم دفاع کنم تحمل کردم؛ چون تصور میکردم که من فقط زیادی حساس ام. من تمام وقتهایی را که در حضورش احساس حقارت میکردم را نادیده گرفتم چون حداقل باعث شده بود که حس یک امنیت ظاهری را که تابحال تجربه نکرده بودم را داشته باشم. او نوعی از زندگی را به من پیشنهاد میداد که همیشه فکر میکردم میخواهم. بنابراین من در این دام افتادم و سخت خودم را وقف این کردم که این رابطه موفق شود. یواش یواش، من به زنی که او میخواست باشم، تبدیل شدم.
hedgehog
اگر خودت در رابطه ای دیدی که مجبوری با احتیاط رفتار کنی و از شکل طبیعیت خارج شی و خودت را به شکل گروهی که مناسب تو نیستند دربیاری، فقط برای اینکه خودت را در یک رابطه اثبات کنی و نشان بدهی که مناسب آن هستی، از آن رابطه خارج شو. سریع. و بعقب نگاه نکن. او، آن فردی نیست که تو بدنبالش هستی.
hedgehog
من هنوز سعی میکردم تا حد ممکن از محبت جسمی خودداری کنم تا مردانی را که نمی توانستند برای من صبر کنند را از باغم هرس کنم.
hedgehog
به قرار عاشقانه گذاشتن به دید باغبانی کردن نگاه کنم. بذرهای خیلی محتمل و اینده دار را بکار. آبیاری شان کن. محصولی را که هر کدام میدهد را بِچِش. و وقتی که یکی از انها میوه ای داد که هر روز میتوانستی بخوری، کمی بیشتر به آن عشق بورز و بقیه را هرس کن.
hedgehog
من آموخته ام که سن مسئله ای پرمخاطره برای زنان در هر صنعتی است. شما میخواهید در این بازی به اندازه کافی حضور داشته باشید که مورد احترام قرار بگیرد، اما شما هرگز نمی خواهید به عنوان «خیلی پیر» تلقی شوید. در رویدادهای ویراستاران حیطه زیبایی، میتوانستم احساس کنم که ویراستاران کهنه کار ازینکه دارن پیر میشوند و اعتبار خودشان را از دست میدهند پریشان و نگران بودند. از طرف دیگر، پرسابقه بودن در آن روزها اهمیت داشت
hedgehog
از آن روز به بعد، هرگز در مورد سنم صحبت نکردم. با هیچکس. حتی با گذشت سالها و صعود به ردههای بالاتر، سنم برای تیمم رمز و راز باقی ماند.
hedgehog
نکته اصلی این بود شکست ناپذیر شویم.
hedgehog
در تجارت، مهم نیست که شما چقدر باعث ارزش و سود شوید شما همیشه دورانداختنی خواهید بود.
hedgehog
«نه» فقط اغازکننده یک مذاکره بود.
hedgehog
اگر به شما یک صندلی سر میز ندادند، یک صندلی تاشو برای خودتان بیاورید.
شِرلی چیزهولم، اولین سیاستمدار زن سیاه پوست که عضو کنگره ایالت متحده آمریکا شد.
hedgehog
اگر ما هشیار و مراقب نباشیم، میتوانیم طوری در زندگی مان حرکت کنیم، که همواره احساسی کوچکتر از آنچه واقعا هستیم از خودمان داشته باشم: با خطر نکردن در مسیر زندگی، با از دست دادن قدرتمان بدون آگاهی و ناخودآگاه، با کمرنگ کردن شادی و درخششمان، با عدم شناخت اینکه با فاصله گرفتن از ترس چیزهای خیلی بیشتری در انتظارمان است.
hedgehog
من هرگز مطمئن نبودم چی بگم یا چکار بکنم با حتی در آن محیط، چطور لباس بپوشم. احساس حقارت و بدبختی میکردم و اینکه به آنجا متعلق نیستم، مثل اینکه نور درونم کم شده بود، مثل اینکه دیگر نمیدانستم چطور عقاید و نظراتم را بیان کنم. این تصویر زن مطمئن و با اعتماد به نفسی نبود که میدانستم قرار است باشم.
ولی آن روز در مَلیبو، من از ترس فاصله گرفته بودم و کل وجودم گفت: «بدستش آوردم.» احساس کردم تیزبین، سرگرم کننده و با عظمت هستم. درست همانطور که میدرخشیدم. یک حس متعلق به بودن به جایی را در پوستم احساس میکردم.
hedgehog
من روز به روز بیش تر نامرئی میشدم - مثل اینکه بهترین قسمتهایم داشتند پاک میشدند.
hedgehog
زمانی که زنان، زنان را تایید میکنند، قدرت و توانایی ما آشکار میشود. این اجازه را به ما میدهد که بیشتر بدرخشیم.
hedgehog
یابم. هر زمان که یادم میآید، زندگی همراه من است، نه علیه من؛ با تمام وجود آن را میشنوم، میبینم و احساس میکنم. میتوانم خوبی را در هر سایه و تاریکیای پیدا کنم.
•Pinaar•
تغییر و تحولات زندگی، بزرگترین فرصتهای ما برای رشد هستند. آنها ما را تحت فشار قرار میدهند تا قهرمانان سرسخت داستانهای خودمان شویم. آنها ما را به سرزمینهای جدید سوق میدهند و از ما میخواهند که نسخههای بزرگتر و شجاع تر از خودمان باشیم.
اکنون، در حالی که تمام آنچه ممکن است در متنی زیر عکس اینستاگرام الهام بخش به نظر برسد، انجام آن در زندگی واقعی میتواند واقعاً ترسناک باشد.
ای کاش مردم بی پرده و با صراحت بیشتری صحبت میکردند درباره اینکه تحولات دردناک روح و روان چطور میتواند باشد، و درباره وحشتی که وقتی در میانه این تغییرات هستید و سیستم شما را بهم میریزد، چه این تغییر یک تمام شدن رابطه است، یا از دست دادن عزیزی، یا تغییر شغل یا هر شروع و پایان ناگهانی و سختی.
hedgehog
فهمیدم که آنها اصلاً باهوش تر از بقیه ما نبودند. آنها صرفا جسور شده بودند و روی موجی کهنه از برتری شناور بودند، و این واقعیت که تاریخ هرگز به آنها چیز دیگری نگفته بود، باعث شده بود آنها شناور بمانند.
میشل اوباما، شدن
hedgehog
من یک دختر احمق بودم که اجازه دادم یک پسر مرا ازدرخواست دادن برای دانشگاه رویایی ام منع کند.
hedgehog
«تا آن زمان، به سیاه پوست بودن مثل یک مهمانی ای نگاه کرده بودم که به آن دعوت نشدم. مثل رقصی بود که فراموش کرده بودند به من یاد بدهند. اما آن شب یاد گرفتم که به همان اندازه که تاریخ مشترک و افتخار به فرهنگمان، ما را بهم متصل کرده، تجربه دردناک و گاه خشونت آمیز طرد شدن نیز یاعث پیوندمان شده است.»
hedgehog
عشق اول و من در تابستان بعد سال دوم دانشکده، از هم جدا شدیم. بوضوح یادم هست که به حمام رفتم و سعی کردم گریه کنم. نشستم و منتظر بودم که اشک هایم بیایند. وقتی که اشکی نریختم، متوجه شدم که رابطه مان واقعا تمام شده بود. حقیقت این بود که مدتها بود که از لحاظ احساسی، این رابطه برای من تمام شده بود. اما جدایی ما، باعث تفکر و درسی عمیقتر شد.
hedgehog
حجم
۳۱۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۷۵ صفحه
حجم
۳۱۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۷۵ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰۵۰%
تومان