بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ارباب و بنده | طاقچه
تصویر جلد کتاب ارباب و بنده

بریده‌هایی از کتاب ارباب و بنده

نویسنده:لئو تولستوی
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۳۲ رأی
۳٫۵
(۳۲)
پیوسته خود را زیر دست ارباب دیگری احساس می‌کرد. همان اربابی که او را به این زندگی فرستاده بود و می‌دانست که بعد از مرگ هم زیر دست او خواهد بود
Mohammad
مردم خیال می‌کنن کار پول شو خیه، تخمش رو می‌کاری مثل علف سبز می‌شه! نه، برا پول پیداکردن باید کار کرد. کله رو باید به کار انداخت.
mahsa
فکر مرگ برایش ناگوار نبود زیرا در زندگی هرگز روی خوشی و آسودگی ندیده و به‌عکس پیوسته در خدمت این و آن گذرانده و نفس راحتی نکشیده بود و از این‌جور زندگی داشت خسته می‌شد.
mahsa
نکرد. فکر مرگ برایش ناگوار نبود زیرا در زندگی هرگز روی خوشی و آسودگی ندیده و به‌عکس پیوسته در خدمت این و آن گذرانده و نفس راحتی نکشیده بود و از این‌جور زندگی داشت خسته می‌شد.
Hossein shiravand
حقیقتاً بی‌سوادی چه بلایی است!»
پویا پانا
«خوب، معلومه، بار گناهام که سبک نیست. اما این گناه‌ها رو که من به اختیار نکردم. خدا خودش منو این‌جور ساخته. چه کنم؟ چه‌طور می‌شه گناه نکرد؟ کیست که گناه نکرده باشه؟
mahsa
فکر مرگ برایش ناگوار نبود زیرا در زندگی هرگز روی خوشی و آسودگی ندیده و به‌عکس پیوسته در خدمت این و آن گذرانده و نفس راحتی نکشیده بود و از این‌جور زندگی داشت خسته می‌شد
Raana
این‌که او وقتی در آن دنیا از این مرگ راستین بیدار شد خوش‌تر از این دنیا بود یا ناخوش‌تر و این‌که در آن دنیا همان چیزی را یافت که انتظارش را داشت یا نه، چیزی است که ما همه به‌زودی خود خواهیم دانست.
سپهر

حجم

۸۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۸۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۳۸,۵۰۰
۱۹,۲۵۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد